استان گلستان

استان گلستان:

مرکـــــز : گرگان

موقعیت : شمال ایران

مجاورت : شمال: جمهوری ترکمنستان    جنوب:استان سمنان   غرب:استان مازندران و دریای مازندران

آب و هوا:  بیشتر  آب‌وهوای معتدل مدیترانه‌ارد ولی جلگهٔ گرگان به لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمه بیابانی و گرم دارد. ارتفاع متوسط: 160   M  دما:18 º c

وسعــــت: ۲۲۰۰۰ کیلومتر مربع

جمعـیــت: بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی  1617087 نفر

تقسیمات:  16 شهر و 16 بخش و 45 دهستان

شهرستانها: آزاد شهر - آق قلا - بندترکمن - بندرگز - رامیان - علی آباد - کردکوی - کلاله - گرگان/مرکز استان - گنبدکاووس - مینودشت 

موقعيت جغرافيايي – استان گلستان: 

استان‌ گلستان‌ با مساحتي‌ 22000كيلومتر مربع‌ در ناحيه‌ جنوب‌ شرقي‌ درياي‌ مازندران واقع‌ شده‌ است‌. براساس‌ آخرين‌ تقسيمات‌ كشوري‌ در سال‌ 1385، شهرستان‌هاي‌ استان‌ گلستان‌ عبارتند از: بندر تركمن ‌، علي‌آباد ، بندر گز، كردكوي‌ ، گرگان‌ ، گنبد كاووس‌ و مينودشت‌. شهر گرگان‌ مركز استان‌ گلستان‌ مي‌باشد. استان‌ گلستان در سال‌ 1385، حدود 1617087 نفر جمعيّت‌ داشته‌ است‌. كه‌ از اين‌ تعداد 795126 نفر درنقاط‌ شهري‌ و 819584 نفر در نقاط‌ روستايي‌ و 2377 نفر در نقاط عشايري‌ سكونت‌ داشته‌اند. 

استان‌ گلستان‌ از لحاظ‌ ناهمواري‌ به‌ دو قسمت‌ جلگه‌اي‌ و كوهستاني‌ تقسيم‌ مي‌شود. امتداد و جهت‌ رشته‌ كوه‌هاي‌ البرز، مانند ديواري‌ مرتفع‌ و طولاني ‌، خط‌ ساحلي‌ و جلگه‌هاي‌ كناره‌اي‌ درياي‌ مازندران را محصور كرده ‌است‌ و شيب‌ زمين‌ از ارتفاعات‌ به‌ سوي‌ جلگه‌ و درياي‌ مازندران كاهش‌ مي‌يابد. در قسمت‌ جلگه‌هاي‌ سواحل‌ جنوبي‌ و شرقي‌ درياي‌ مازندران ، در اثر حركات‌ زمين‌ ساختي‌ و بادهاي‌ محلي ‌، تپه‌هاي‌ ماسه‌اي‌ ساحلي‌ تشكيل‌ شده‌ و سد طبيعي‌ و كم‌ ارتفاعي‌ بين‌ جلگه‌ و دريا پديد آمده‌ است‌. در البرز شرقي ‌، جهت‌ و امتداد رشته‌ كوه‌ها به‌ سوي ‌شمال‌ شرق‌ است‌ و به‌ تدريج‌ از ارتفاع‌ آن‌ها كاسته‌ مي‌شود. رشته‌ كوه‌ جنوبي ‌، آن‌ (ابر كوه‌) است‌ كه‌ بلندترين‌ نقطه‌ آن‌ در (قله‌ شاوار) به‌ 3945 متر مي‌رسد. رشته‌ كوه‌ شمالي‌ آن‌ (شاهكوه‌) است‌ كه‌ به‌ صورت‌ ديواري‌ در مقابل ‌جلگه‌ گرگان‌ قرار دارد و ارتفاع‌ آن‌ در قله‌ (پيرگرد) به‌ حدود 3204 متر مي‌رسد. 

آب و هوا – استان گلستان:   

استان‌ گلستان‌، با توجه‌ به‌ موقعيت‌ جغرافيايي ‌، تحت‌ تأثير عرض‌ و ارتفاع‌ جغرافيايي‌ ، رشته‌ كوه‌هاي ‌البرز، دوري‌ و نزديكي‌ به‌ دريا ، بيابان‌هاي‌ جنوبي‌ تركمنستان ‌، وزش‌ بادهاي‌ محلي‌ و ناحيه‌اي‌ و پوشش‌ متراكم ‌جنگلي‌ قرار دارد و آب‌ و هواي‌ گوناگوني‌ دارد. شمال‌ شرقي‌ استان‌ ، به‌ ويژه‌ در شرق‌ درياي‌ مازندران و حد فاصل ‌گرگان‌ رود تا مرز تركمنستان ‌، به‌ علت‌ دوري‌ از اثرات‌ درياي‌ مازندران ، كاهش‌ ارتفاعات‌ البرز شرقي ‌، وسعت‌ جلگه‌ ساحلي‌ و نزديكي‌ به‌ بيابان‌هاي‌ قره‌ قوم‌ و قزل‌ قوم‌ (در جمهوري‌هاي‌ آسياي‌ ميانه‌) خشكي‌ و گرماي‌ هوا مواجه ‌است‌ و دورترها به‌ نيمه‌ خشك‌ (نيمه‌ بياباني‌) تبديل‌ مي‌شود. در اين‌ منطقه‌ ، ميزان‌ بارندگي‌ سالانه‌ اندك‌ است‌ و به‌ علت‌ كاهش‌ رطوبت‌ هوا ، گرماي‌ آن‌ افزايش‌ مي‌يابد و اختلاف‌ شديدي‌ بين‌ دماي‌ شب‌ و روز و دماي‌ سردترين‌ و گرم‌ترين‌ ماههاي‌ سال‌ به‌ وجود مي‌آيد. در منطقه‌ جنوب‌ غرب‌ استان‌ به‌ علّت‌ نزديكي‌ به‌ ارتفاعات‌ ، از جمله‌ در شهرهاي‌ كلاله‌ و مينودشت‌ ، تغييرات‌ ديگري‌ در آب‌ و هواي‌ استان‌ ايجاد مي‌شود و با افزايش‌ و اعتدال‌ دما ، شرايطي‌ مشابه‌ آب‌ و هواي‌ معتدل‌ مرطوب‌ مازندراني‌ پديد مي‌آيد. 

تاريخ و فرهنگ – استان گلستان:   

سابقه‌ سكونت‌ و استقرار جماعت‌هاي‌ انساني‌ در ناحيه‌ گرگان‌ به‌ هزاره‌ قبل‌ از ميلاد مي‌رسد. شهرباستاني‌ جرجان‌ كه‌ اينك‌ آثار آن‌ در نزديكي‌ شهر گرگان‌ فعلي‌ به‌ جامانده‌ است‌ ، در گذشته‌ يكي‌ از شهرهاي‌ مهم ‌ايران‌ بود كه‌ در مسير جاده‌ ابريشم‌ نيز قرار داشته‌ است‌. گرگان‌ امروزي‌ كه‌ در گذشته‌ استر آباد نام‌ داشت‌. يكي‌ ازشهرهاي‌ قديمي‌ ايران‌ است‌. تركمن‌ها در شمال‌ استان‌ بويژه‌ در شهرهاي‌ گنبد و بندرتركمن‌ زندگي‌ مي‌كنند. اقدام ‌ديگري‌ از جمله‌ بلوچ ‌، ترك‌ ، افغان‌ و ارمني‌ نيز در استان‌ گلستان‌ زندگي‌ مي‌كنند كه‌ بسياري‌ خصايص‌ قومي‌ و فرهنگي‌ خود را حفظ‌ كرده‌اند. مردم‌ اين‌ استان‌ در شهرستان‌هاي‌ گنبد و بندر تركمن اكثراً سني‌ مذهب‌ و در سايرشهرستان‌ها شيعه‌ دوازده‌ امامي‌ هستند. 

مسافرت و اقامت – استان گلستان:    

اكثر شهرهاي‌ استان‌ گلستان‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي ‌، مخابرات‌ و خدمات‌ درماني‌ تجهيز شده‌اند ومردم‌ آن‌ با صنعت‌ جهانگردي‌ آشنايي‌ كامل‌ دارند. شهرهاي‌ استان‌ گلستان‌ داراي‌ انواع‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي ‌مي‌باشند. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان گلستان: 

جاذبه هاي طبيعي استان گلستان عبارتند از: پارک ملي گلستان، تالاب گميشان، پناه گاه حيات وحش ميان كاله، آبشارلو، آبشار شيرآباد، آبشارباران كوه، آبشار زيارت، آبشار كبودوال، پارک جنگلي دلند، پارک جنگلي قرق، جزيره آشوراده، منطقه جنگلي نهارخوران و منطقه حفاظت شده جهان نما.

بناهاي تاريخي و ديدني اين استان نيز عبارتند از: مسجد جامع، آرامگاه مختوم قلي فراغلي، امام زاده روشن، پل آقا قلا، امام زاده نور (اسحاق)، امام زاده هنديجان، بازار قديمي، برج رادكان باختري، پنج شنبه بازار قلا، تورنگ تپه، جمعه بازارگرگان، جمعه بازار گنبد، دوشنبه بازارتركمن، سد اسكندري (ديوار دفاعي)، قلعه ماران، كاخ اختصاصي، كاخ شاهين، كاخ آغا محمد خان، مدرسه سردار، مدرسه دارالشفاء، مسجد گلشن، مسجد امام حسن عسگري (ع)، مسجد و مدرسه كريم آبشار، موزه گرگان و ميل گنبد قابوس.

جاذبه هاي طبيعي و تاريخي بالا به همراه جلوه هاي زندگي مردم و عشاير منطقه که ديدني هاي جذاب استان گلستان هستند در مجموع اين منطقه را از توان بالاي گردشگري برخوردار کرده است. 

صنايع و معادن - استان گلستان: 

صنايع استان گلستان به دو بخش صنعتي و دستي تقسيم مي شوند.مهم ترين صنايع دستي استان گلستان شامل قالي و قاليچه، پشتي هاي تركمن، جاجيم هاي كوهستاني و صنايع دستي روستايي است. از مهم ترين صنايع كارخانه اي مي توان به كارخانه پنبه پاک كني، آرد، نئوپان، قند، كنسرو، فيبرعايق، شير پاستوريزه و مجموعه اي از كارگاه هاي ساخت ماشين آلات كشاورزي اشاره كرد.  

کشاورزی و دام داری - استان گلستان: 

گلستان يكي از قطب هاي اقتصادي مهم كشور در زمينه كشاورزي، دامداري و صنايع وابسته به آن ها است. در اين منطقه، شهر گرگان نقش مركزيت اداري و بازرگاني دارد و جريان توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي استان را هدايت مي كند. مهم ترين محصولات کشاورزي استان گلستان عبارتند از پنبه، گندم، جو، دانه هاي روغني (سويا و آفتابگردان)، و سيب زميني. هم چنين باغ هاي سيب، آلو، قطره طلا و مركبات به فراواني در اين منطقه وجود دارند. دام داري نيز در کنار كشاورزي گسترش يافته و پرورش گاو بيش تر در كوه پايه هاي جنوبي و پرورش گوسفند و بز بيش تر در اراضي جلگه اي و مرتفع رواج دارد. پرورش زنبور عسل، به علت شرايط مساعد گياهي و اقليمي درنواحي كوه پايه اي و كوهستاني رواج و توسعه يافته و مراكز متعددي را به خود اختصاص داده است. توليد عسل در اين استان به خصوص در شهرستان گرگان، قسمتي از احتياجات منطقه را تامين مي كند. با توجه به شرايط آب و هوايي مناسب و رويش درختان توت، پرورش كرم ابريشم از گذشته هاي دور در اين استان رواج داشته است. به طوري كه در شهرستآن هاي گنبد و مينودشت پرورش كرم ابريشم از اهميت خاصي برخوردار است. 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان گلستان: 

استان گلستان نام خود را از گرگان به گلستان تغيير داده و به نظر مي رسد به علت آباداني و صفاي طبيعي اين منطقه؛ نام گلستان به آن داده شده است. استان گلستان محل سكونت اقوام تركمن است كه بخش ديگري از اين ايل بزرگ نيز در جمهوري تركمنستان زندگي مي كنند.

نام تركمن نخستين بار در دايره المعارف چيني قرن هشتم ميلادي آمده است. هم چنين تركمن را نام قومي از اقوام زرد پوست ترک زبان دانسته اند كه از چندين هزار سال پيش در شمال درياچه «ايسيک گول» (بالخاش) در شمال مغولستان زندگي مي كرده اند. نويسندگان ايران براي نخستين بار در قرن پنجم هجري قمري به قومي ترک نژاد به نام ترک يا تركمانان كه در آسياي مركزي ساكن بوده اند، اشاره مي کنند.

طوايف تركمن «گوگلان»، «يمرلي» و «آل علي» در جلگه هاي «كوپت داغ» و بعدا «ساريق» ها، «ارساري» ها و «سالر» ها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهاي خراسان سكني گزيدند و «يموت» ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روي آورده و در قرن شانزدهم ميلادي، طوايف تركمن تمام ساحل خاوري خزر تا گرگان را تصرف کردند. در سال هاي بعد كه از اقتدار شاهان ايران و خوانين كاسته شد، تركمن ها به ترديج سلطه خود را به طرف خاور تا مرو گسترش دادند. بدين گونه اين سرزمين در طي چند قرن پهنه تاخت و تاز طوايف غز شده و توده هاي وسيع آن ها همراه مغول ها به ايران آمدند. با لشكركشي تيمور به ايران و ديگر كشورهاي مجاور، به همراه ديگر ايلات جا به جا شدند و با گذشتن از اين سرزمين، بار ديگر همراه صفويه به ايران بازگشتند. پس از تيمور، سلسله هاي تركمانان «قراقويونلو» وسپس «آق قويونلو» به عنوان نيرومند ترين گروه ها به ترتيب در باختر و شمال ايران و سپس در ايران مركزي و جنوبي ظهور كردند.

در زمان صفويه، شاه عباس صفوي براي حفظ ايالات خاوري از تاخت و تاز تركمن ها و ازبكان، كردهاي جنگ جو را از ولايات باختري به اين سامان كوچ داد و پنج ولايت كرد نشين در امتداد كليه مرزها از استرآباد تا چناران به وجود آورد. اما كوچ كرد ها مانع تاخت و تاز تركمنان نشد چرا كه آن ها حريفاني هم زور بودند و هيچ يک از طرفين نمي توانستند به فتح نهايي دست يابند و اين خطه هم چنان درگير هرج و مرج باقي ماند. با وقوع جنگ هاي بين قبيله اي از يک سو و يورش خان هاي بخارا و خيوه از سوي ديگر، آشوب مناطق تركمن نشين را فرا گرفت. اين منازعات همراه با فشارهاي امپراطوري روسيه به ويژه در مرزهاي جنوب باختري، سبب افزايش سيل مهاجرت تركمن ها به نواحي رود گرگان شد و اين مهاجرت منجر به جنگ هايي بين ساكنان قبلي اين نواحي با مهاجمان شد. براثر فشار طوايف يموت كه به تازگي به اين نواحي آمده بودند، طوايف گوگلان به سمت كوه هاي گلي داغ رانده شدند. باوجود مخالفت و نزاع بين تركمن ها و همسايه هاي آن ها، تركمن ها به تدريج تا قره سو و شمال خراسان را به تصرف خويش درآوردند. اين طوايف كه دربيش تر اوقات نقش مهمي در تعيين و تغيير حكومت هاي وقت ايفا مي كردند، به سبب شيوه معيشت عشايري (دام داري و كوچ )، دراندک زماني به مهاجميني تبديل مي شدند كه هر حاكميتي ناگزيراز مقابله با آن ها مي شد. ماموران سلسله قاجار كه خود به كمک عشاير، به ويژه تركمنان به حاكميت رسيده بودند، با دست آويز قرار دادن شكايت مردم، بر تركمن هاي يک جا نشين ظلم و ستم روا مي داشتند. جنگ مرو بزرگ ترين حادثه سياسي در تاريخ تركمن ها در عصر قاجار به سال 1276 هجري قمري است. تمايل دولت روس به تصرف خانات خيوه، بخارا و نيز تحريكات انگليس در افغانستان و لشكركشي دولت ايران به منظور گرفتن ماليات و خراج از تركمن ها را مي توان از جمله دلايل شروع اين جنگ دانست. تركمن ها كه قادر به پرداخت خراج نبودند به كمک خان خيوه ارتش قاجار را شكست دادند. در نتيجه از نفوذ دولت ايران بيش از پيش كاسته شد و اين نواحي تحت تسلط ترکمن ها باقي ماند و تا مدت ها بعد از اين واقعه، خان نشين هاي خيوه به همراهي تركمن ها تا ناحيه خراسان مي تاختند و پس از غارت شهرهاي اين نواحي، مردم زيادي را به اسارت مي گرفتند. اين تهاجمات را عباس ميرزا قاجار با آزاد كردن تعداد زيادي اسير ايراني از چنگ تركمن ها و به اسيري بردن عده زيادي از آن ها پاسخ داد.

اين لشگركشي دولت مركزي كه با خون ريزي توام بود به آرامش نسبي در منطقه منجر شد. پيش از آن كه قرن نوزدهم پايان يابد، آخرين تزارهاي روس با فتح تاشكند، بخارا، خان نشين خيوه و فرغانه، خان نشين هاي آسياي ميانه را خراج گزار روسيه كردند و تنها بخشي از سرزمين تركمن ها در كنار مرز ايران باقي ماند. در اين زمان دولت روسيه طوايف يموت را كه عمده ترين نيروي تركمن ها محسوب مي شد، با دست آويز تامين امنيت راه هاي تجاري سركوب كرد. با شكست بزرگ تركمن در سال 1300 هـ . ق، آخرين نقطه تركمنستان و بقيه نواحي شمال خراسان (از درياي خزر تا رود تجن) به امپراطوري روسيه اضافه شد. امضا قرارداد تحديد مرز آخال (1301 هـ . ق) بين دولتين ايران و روس، مرز ميان دو كشور را از روي نشانه هاي جغرافيايي تعيين كرد و زندگي تركمن ها را كه در آن هنگام در دو طرف مرز به امر كوچ مشغول بودند، مختل نمود.

با تحديد مرزها، تركمنان حالت مردمي را يافتند كه به دو دولت ماليات مي دادند و در يک سو بخشي از خانواده و در سوي ديگر احشام و چوپانان تركمني زندگي مي كردند. تركمن ها كه نمي خواستند مالياتي به دولت روسيه بپردازند به ايران مهاجرت نمودند، اما دراين جا نيز با حكومت ايران كه مايل به جمع آوري ماليات و محدود كردن قدرت نظامي و پايان دادن به اغتشاشات تركمن ها بود، مواجه شدند. با اين همه، گرچه پس از تحديد مرزها، تركمن هاي اترک و گرگان رسما ايراني محسوب مي شدند، اما چنين مي گفتند كه هيچ ايراني از مرز قلمرو آنان نمي گذرد، مگر اين كه ريسماني به گردن داشته باشد.

درعرصه نبرد مشروطه خواهان و مستبدان، تركمانان در صف مستبدان و مخالفين مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهاي طرف دار انقلاب پرداختند. محمد علي ميرزا- پادشاه قاجار- كه بر ضد مجلس و مشروطه دست به كودتا زده بود، پس از بركناري، در ميان تركمن ها هم دستاني يافت و آن ها نيز به اميد غارت و گسترش نفوذ خود به ولايات هم جوار، با او همراه شدند كه با شكست تركمن ها و پيروزي قواي مجاهدين مشروطه خواه، تركمن ها به سرزمين هاي محل سكناي خود عقب نشيني كردند.

در دسامبر 1916 ميلادي، سپاهيان روس با آتش و شمشير در ادامه تعقيب تركمن هاي ساكن آسياي ميانه كه دست به شورش زده بودند، از ولايت استر آباد گذشته و بي رحمانه يموت ها و زنان و كودكانشان را سركوب كردند. حكومت ايران كه قادر به برخورد با اين مداخله نظامي روسيه نبود، درمقابل تصرف اين نواحي و نيز برخوردهاي نظامي عكس العمل نشان نداد و اين نواحي عملا به دست روس ها افتاد.

پس از انقلاب اكتبر(1917. م) در روسيه، حكومت شوروي در سال (1918. م) سپاهيان روس را از ايران خارج كرد و مناطق اشغالي را به دولت ايران باز گرداند. تركمن ها را در درازاي تاريخ سراسر جنگ و ستيز، از آن هنگام كه در متن هاي تاريخي براي نخستين بار نام آن ها ذكر شده، همه حكومت ها (حتي آن ها كه خود تركمن بودند) پس از به قدرت رسيدن سركوب كرده اند. آن ها سال ها بين دو مرز ايران و شوروي سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعيت هيچ كدام قرار نداشتند، گاه خراج گذار اين دولت ها بودند و گاه مردم ساكن آن نواحي را غارت كرده و آنان را به عنوان برده خريد و فروش مي كردند. تركمن ها در ميان خود نيز با دشمني، جنگ و ستيز پايان ناپذيري بر سر چراگاه روبرو بودند. چنان که دشمني بين آتاباي ها و گوگلان ها، آتاباي ها و جعفرباي ها، تكه ها با گوگلان ها و …. پايان ناپذير به نظر مي رسيد. اين منازعات تا زماني كه اقدامات حكومت ايران يعني گسيل ارتش به سوي تركمن هاي يموت و گوكلان در سال 1303 هـ . ش به آخرين شورش تركمن ها انجاميد، ادامه داشت.

در اين شورش، تركمن ها در پي كسب استقلال سرزمين هاي تركمن نشين بودند، كه اين امر به اتحاد تمامي قبايل تركمن (يموت و گوكلان) منجر شده بود. از آن رو قبايل تركمن كه قرن ها بر سر آب و مرتع دام با يک ديگر درگير بودند، دشمني را كنار نهادند و به منظور ايجاد خود مختاري در نواحي تركمن نشين، به نفاق بين ايل ها و طوايف پايان دادند. با اين همه، با وجود قدرت نظامي قابل توجه تركمن ها، دولت مركزي ايران در سال 1304 هـ . ش با روش هاي مختلف و حمله نظامي و استفاده از سلاح هاي مدرن و تحريم اقتصادي، آن ها را سركوب كرد. عده اي ازسران شورشي اعدام شدند و گروهي به آن سوي مرزها گريختند. حكومت مركزي سركوب خود را با سوزاندن آلاچيق ها و تخته قاپو كردن تركمن ها تسريع كرد. گرچه با آغاز جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط متفقين و تضعيف دولت مركزي، فرصتي كوتاه به دست آمد و گروهي از تركمن ها نيز به زندگي كوچ نشيني روي آوردند، اما دوران آن كوتاه بود و با قدرت گيري مجدد دولت پايان گرفت. سرانجام فشارهاي حكومت بر تركمنان تعديل يافت و به سبب جاذبه هاي اقتصادي و كشاورزي بعد از اصلاحات ارضي (سال 1341 هـ . ش)، گروهي از تركمن ها به كشت و زرع و عده اي به شهرها روي آوردند. اين قوم هم اکنون در صلح و صفا در محدوده استان گلستان زندگي مي کنند و بيش تر آن ها يک جا نشين شده اند.  

مشخصات جغرافيايي - استان گلستان:

استان گلستان درقسمت شمال خاوري ايران و بين 36 درجه و 30 دقيقه تا 38 درجه و 8 دقيقه ي پهناي شمالي و 53 درجه و 51 دقيقه تا 56 درجه و 19 دقيقه ي درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال با درياي خزر، از خاور با استان خراسان، از باختربا استان مازندران و از جنوب با استان سمنان همسايه است. استان گلستان، با توجه به موقعيت جغرافيايي خود، تحت تاثير پهناي جغرافيايي، ارتفاع و امتداد رشته كوه هاي البرز، ارتفاع سطح زمين، دوري و نزديكي به دريا، بيابان هاي جنوبي تركمنستان، وزش بادهاي محلي و ناحيه اي و پوشش متراكم جنگلي قرار دارد و به همين سبب، از آب و هوا هاي گوناگوني برخورداراست. چنان که در شمال خاوري استان به علت دوري از اثرات درياي خزر و … آب و هواي معتدل مرطوب خزري رفته رفته به اقليم نيمه خشک تبديل مي شود و ميزان بارندگي ساليانه كاهش مي يابد. براساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1419201 نفر برآورد شده است.

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان گلستان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

گرگان

پارك ملي گلستان

گرگان- علي آباد- آزادشهر- مينودشت- گاليكش- پارك ملي گلستان

تورنگ تپه-امام زاده قرن آباد- پارك جنگلي قرق- آبشار كبود وال- پارك جنگلي دلند- جنگل راميان- آبشار و غار شير آباد- قلعه مارال- دشت قلعه- پارك ملي گلستان- آبشار لوه- دهكده هاي ييلاقي چه جا- الستان - سياه مرزكوه

2

گرگان

بي بي شيروان

گرگان- آق قلا- اينچه برون- كلاله- گنبد كاووس- بي بي شيروان

پل آق قلا- ديوار دفاعي گرگان- گل فشانهاي اينچه ويارخ يازف- تالاب اينچه- تالابهاي آلاكل، آجي كل و آلماكل- بازارچه مرزي- مقبره مختومقلي فراغي- مدرسه كريم ايشان- برج گنبد قابوس- سد وشمگير- آبادان تپه

3

گرگان

توسكستان

گرگان- كردكوي- رادكان- جهان نما– شاهكوه- توسكستان

امامزاده روشن آباد- تپه تاريخي موزي آيش- جاده شاه عباسي- دهكده ييلاقي درازنو- ارتفاعات البرز- دهكده ييلاقي جهان نما- تنگه هاي لوليان و علي رضا- ديوار تميشه- آبشار و روستاي زيارت- منطقه شكار ممنوع جلچلي- قلعه شاه نشين- پارك جنگلي كردكوي- برج رادكان- تنگه شمشير بر- غار گنج خانه- شهر باستاني تميشه

4

گرگان

گميشان

گرگان- كردكوي- بندر گز- بندر تركمن- گميشان

تپه تاريخي چهل دين- اسكله تفريحي بندر گز- دوشنبه بازار- خليج گرگان- امامزاده ظاهر ابراهيم النگ- تالاب گميشان- اسكله تفريحي بندر تركمن- گل فشان نفتيجه- قدمگاه بهاء الدين نقش بندي- ميدان سواركاري بندر تركمن- جزيره آشوراده و شبه جزيره ميانكاله

 

استان کهگیلویه و بویر احمد

استان کهگیلویه و بویر احمد: 

مرکـــــز : یاسوج  

موقعیت : جنوب غربی ایران

وسعــــت:  ۱۶۲۴۹ کیلومتر مربع  

جمعـیــت: بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی 634299 نفر

تقسیمات: 

شهرستانها: دنا - دهدشت یا کهگیلویه - گچساران - یاسوج یا بویراحمد/مرکز استان 

موقعيت جغرافيايي – استان کهگيلويه و بويراحمد:   

 استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد با 16264 كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در جنوب‌ غربي‌ مركز ايران‌ واقع‌ شده‌است‌. براساس‌ آخرين‌ تقسيمات‌ سياسي‌ و اداري‌ در سال‌ 1385، شهرستان‌هاي‌ استان‌ عبارتند از: كهگيلويه‌ (بامركزيت‌ دهدشت‌) ، بويراحمد (با مركزيت‌ ياسوج‌) و گچساران‌. شهر ياسوج‌ مركز استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد مي‌باشد. اين‌ استان ‌، از شمال‌ با استان‌ چهارمحال‌ و بختياري ‌، از جنوب‌ با استان‌هاي‌ فارس‌ و بوشهر، از شرق‌ با استان‌هاي‌ اصفهان‌ و فارس‌ و از غرب‌ با استان‌ خوزستان‌ همسايه‌ است. ‌اين‌ استان‌ در سال‌ 1385، حدود 634299 نفر جمعيّت‌ داشته‌ كه‌ از اين‌ تعداد 302192 نفر در نقاط‌ شهري ‌و 329849 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند و 2258 نفر غير ساكن‌ بوده‌اند. استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد منطقه‌اي‌ ناهموار و كوهستاني‌ است‌ كه‌ در حدود 45 درصد مساحت‌ آن‌ از ارتفاعات‌ وتپه‌ ماهورها تشكيل‌ شده‌ است‌  و 15 درصد‌ مساحت‌ آن‌ را دشت‌ها و دره‌ها در بر گرفته‌اند. بلندترين‌ نقطه‌ استان‌ ، قلّه ‌دنا به‌ ارتفاع‌ 4409 متر و پست‌ترين‌ ناحيه‌ آن‌ ليشتر با ارتفاع‌ 500 متر از سطح‌ دريا مي‌باشد. در مناطق‌ سردسير، ارتفاعات‌ بلندتر و تپه‌ ماهورها بيشتر است‌ و در مناطق‌ گرمسير ارتفاعات‌ كوتاه‌تر و تپه‌ ماهور نيز كمتر است‌. عمده‌ اراضي‌ كشاورزي‌ استان‌ در دشت‌ها واقع‌ شده‌ است‌. 

آب و هوا – استان کهگيلويه و بويراحمد:   

در امتداد رشته‌ كوه‌هاي‌ اصلي‌ زاگرس‌ از شمال‌ شرقي‌ به‌ جنوب‌ غربي‌ در استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد ، از ارتفاع‌ كوه‌ها و مقدار بارندگي‌ و رطوبت‌ هوا به‌ طور محسوسي‌ كاسته‌ شده‌ و مشخصات‌ اقليمي‌ دوگانه‌اي‌ را پديد مي‌آورد. بدين‌ ترتيب‌ اين‌ استان‌ به‌ دو منطقه‌ سردسيري‌ و گرمسيري‌ تقسيم‌ شده‌ است.

‌منطقه‌ گرمسيري‌ در قسمت‌ جنوب‌ و غرب‌ استان‌ واقع‌ شده‌ و آب‌ و هوايي‌ گرم‌ و خشك‌ دارد و بادهاي‌ موسمي‌(فصلي‌) و محلي‌ متعددي‌ در اين‌ ناحيه‌ مي‌وزند. باران‌ اين‌ منطقه‌ از آبان‌ ماه‌ آغاز شده‌ و تا ارديبهشت‌ به‌ تناوب‌ ادامه‌ مي‌يابد. در اين‌ مناطق‌ يخبندان‌ بندرت‌ اتفاق‌ مي‌افتد. 

منطقه‌ سردسيري‌ در شمال‌ و شرق‌ استان‌ قرار دارد. بارش‌ اين‌ ناحيه‌ معمولاً از آبان‌ ماه‌ شروع‌ و تا ارديبهشت‌ ماه ‌به‌ تناوب‌ و معمولاً به‌ صورت‌ برف‌ ادامه‌ مي‌يابد. اين‌ قسمت‌ از استان‌ كه‌ در واقع‌ جنوبي‌ترين‌ بخش‌ زاگرس ‌مرطوب‌ است‌ با جنگل‌هاي‌ وسيع‌ و زيباي‌ بلوط‌ پوشيده‌ شده‌ و سرچشمه‌ رودهاي‌ بزرگي‌ است‌. در اين‌ استان‌ بادهايي‌ با جهات‌ مختلف‌ مي‌وزند كه‌ مهّم‌ترين‌ آن‌ها عبارتند از: 

*بادهاي‌ موسمي‌ كه‌ به‌ نام‌ باد شمال‌ و باد جنوب‌ معروف‌ هستند. باد شمال‌ از طرف‌ شمال‌ غربي‌ از درياي‌ مديترانه‌ و آب‌هاي‌ اطراف‌ آن‌ و گاهي‌ از اقيانوس‌ اطلس‌ به‌ داخل‌ منطقه‌ نفوذ مي‌كند. و موجب‌ بارندگي‌ مي‌شود. باد جنوب‌ از سمت‌ جنوب‌ و جنوب‌ غربي‌ به‌ ويژه‌ در اواخر بهار و تابستان‌ به‌ داخل‌ منطقه‌ نفوذ مي‌كند ومعمولاً با گرما همراه‌ است.‌    

*بادهاي‌ محلي‌ در نواحي‌ مختلف‌ نسبتاً محدود و كم‌ وسعت‌ استان‌ مي‌وزند كه‌ مهّم‌ترين‌ آن‌ها عبارتند از: بادآشوب ‌، باد زير روز، كوه‌ باد ، باد حيران‌ ، باد چوغان ‌، باد او و باد درخت‌رو. 

تاريخ و فرهنگ – استان کهگيلويه و بويراحمد:    

استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد در گذشته‌اي‌ نه‌چندان‌ دور جزء يكي‌ از بلوك‌هاي‌ مملكت‌ فارس‌ ومشتمل‌ بر دو قسمت‌ شمال‌ شرقي‌ كه‌ آن‌ را سردسير و كوهستاني‌ و پشت‌ كوه‌ و قسمت‌ جنوبي‌ و غرب‌ بود كه‌ آن‌ را نره‌ كوه‌ بهبهان‌ مي‌ناميدند. تا دوّم‌ تيرماه‌ 1342 خورشيدي ‌، قسمتي‌ از استان‌ فعلي‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد جزء استان‌ خوزستان‌ و قسمتي‌ نيز جزء استان‌ فارس‌ بود. پانزدهم‌ آبان‌ ماه‌ 1338خورشيدي ، قسمت‌ گرمسير بهبهان‌ به‌ شهرستان‌ كهگيلويه‌ با مركزيت‌ دهدشت‌ تبديل‌ شد. اين‌شهرستان‌ كماكان‌ جزء استان‌ خوزستان‌ و بقيه‌ منطقه‌ جزء استان‌ فارس‌ بود. به‌ دنبال‌ شورش‌ ايل‌ بويراحمد در22 تيرماه‌ 1342خورشيدي ، منطقه‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد طبق‌ تصويب‌ نامه‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ وقت ‌، از استان‌هاي‌ فارس‌ و خوزستان‌ جدا شد و به‌ يك‌ فرمانداري‌ كل‌ تبديل‌ شد و ياسوج‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ خالي‌ از سكنه‌ بود ، به‌ عنوان‌ مركزآن‌ تعيين‌ گرديد. در اسفندماه‌ 1352 خورشيدي‌ فرمانداري‌ كل‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد به‌ استان‌ تبديل‌ شد. به‌ استناد كتاب‌ (ممسني‌ در گذرگاه‌ تاريخ‌) مردم‌ لرستان‌ ، كهگيلويه‌ و بويراحمد ، ممسني‌ و حتي دشتستان‌ بوشهر با گذشته ‌تاريخي‌ مشترك‌ از يك‌ نژاد هستند و با يك‌ زبان‌ صحبت‌ مي‌كنند و آداب‌ و رسوم‌ و فرهنگ‌ مشابهي‌ دارند. كنش‌هاي‌ فرهنگي‌ مردم‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد از روابط‌ اجتماعي‌ موجود مبتني‌ بر نظام‌ عشيره‌اي‌ متأثراست‌. در اين‌ نظام‌ فرهنگي‌ تمام‌ رفتارهاي‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ مردم‌ تحت‌ تأثير مستقيم‌ روابط‌ قبيله‌اي‌ وعشيرتي‌ قرار دارند. 

صنايع دستي و سوغاتي ها – استان کهگيلويه و بويراحمد:   

در بين‌ عشاير كهگيلويه‌ و بويراحمد توليد دست‌ بافتهاي‌ مختلف‌ از ديرباز رواج‌ دارد. وجود مواد اوّليه‌ مورد نياز از جمله‌ انواع‌ پشم‌ ، زمينه‌ مناسبي‌ براي‌ تهيه‌ انواع‌ دست ‌بافتها فراهم‌ ساخته‌ است‌. دست‌ بافتهاي‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد كه‌ با استفاده‌ از مواد اوليه‌ مرغوب‌ و با رنگهاي‌ متنوع‌ گياهي‌ و در نقش‌هاي ‌سنتي‌ تهيّه‌ مي‌شود ، خريداران‌ و طرفداران‌ بسيار دارد و مرغوبيت‌ آن‌ باعث‌ شده‌ است‌ ، 90 درصد از توليدات ‌دست‌ بافت‌ استان‌ صادر شود. بافت‌ صنايع‌ دستي‌ در كهگيلويه‌ و بويراحمد متنوع‌ است‌ و مي‌توان‌ آن‌ها را به ‌بافته‌هاي‌ داراي‌ نظير قالي ‌، جانمازي ‌، پشتي ، خورجين‌ ، بافت‌هاي‌ بدون‌ گره‌ نظير گليم‌ و بافت‌هاي‌ ميلي‌ نظيرجوراب ‌، دستكش‌ و سوزن‌ دوزي ‌، تقسيم‌ كرد. اهم‌ صنايع‌ دستي‌ استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد عبارتند از: قالي‌ بافي‌ ، گبه‌ ، گليم‌ و گچمه‌. سوغاتي‌ مهّم‌ استان‌عبارتند از: قالي‌ ، گليم‌ ، گبه‌ ، جانمازي ‌، پشتي‌ ، خورجين ‌، سوزن‌ دوزي ‌، دستكش‌ و ديگر محصولات‌ صنايع‌ دستي‌عشايري‌ كه‌ خريد آن‌ها براي‌ بازديد كنندگان‌ يادگاري‌ جالب‌ و ماندني ‌است‌. 

موسيقي و رقص محلي – استان کهگيلويه و بويراحمد:   

موسيقي‌ در ايل‌ بويراحمد همانند ساير ايل‌هاي‌ ايران‌ از اصالت‌ و ويژگي‌هاي‌ محلي ‌برخوردار است‌. بويراحمدي‌ها براساس‌ ترانه‌هاي‌ رايج ‌، آهنگهاي‌ ويژه‌اي‌ دارند كه‌ تحت‌ عنوان‌ (قس‌) از آن‌ نام‌ مي‌برند و معروفترين‌ آن‌ها عبارتند از: قس‌ خوشگله ‌، قس‌ برنو، قس‌ ياريار و امثالهم‌. آلات‌ موسيقي‌ مورد استفاده‌ در موسيقي‌ محلي‌ بويراحمدي‌ عبارتند از: ساز (كرنا) ، دهل‌ (بين‌) و پيشه‌ كه‌ آلتي‌ شبيه‌ ني‌ ولي‌ از ني‌ كوتاه‌تراست‌. در بين‌ مردم‌ ايل‌ بويراحمد هنگام‌ شادي‌ و جشن‌ انجام‌ رقص‌هاي‌ محلي‌ رايج‌ است‌ و معمولاً مردان‌ دررقص‌هايي‌ همانند رقص‌ چوب‌ شركت‌ مي‌كنند. رقص‌هايي‌ كه‌ در بين‌ مردان‌ بويراحمد مرسوم‌ است‌. عبارتند از: رقص‌ دوپا ، رقص‌ سه‌ پا ، رقص‌ چوب‌ و چوب‌ بازي‌. چوب‌ بازي‌ مخصوص‌ مردان‌ دلير ايل‌ است‌ و موسيقي ‌خاصي‌ دارد. ابزار آن‌ (دياق‌) چوب‌ بلندي‌ به‌ طول‌ 2 متر و (تركه‌) چوب‌ كوچكي‌ به‌ طول‌ 75 سانتي‌ متر است‌ كه ‌عموماً يك‌ نفر (دياق) را به‌ دست‌ مي‌گيرد و نفر ديگر با (تركه‌) همراه‌ با نواختن‌ سازدهل‌ مي‌كوشد تا دياق‌دار رابزند. رقص‌هاي‌ ديگر رايج‌ در بويراحمد عبارتند از: مشتمل‌ بر صددسمايي ‌، يلعبه ‌، بختياري ‌، نرمه‌ نرمه‌ و تركي‌ شاه ‌فرنگي‌ . 

مسافرت و اقامت – استان کهگيلويه و بويراحمد:   

شهرهاي‌ استان‌ كهگيلويه‌ و بويراحمد از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي‌ زميني ‌، مخابرات ‌، و سيستم‌هاي ‌درماني‌ تا حدودي‌ تجهيز شده‌اند و مسافرت‌ به‌ آن‌ها به‌ راحتي‌ صورت‌ مي‌گيرد. فرودگاه‌ ياسوج‌ نيز راه اندازي شده ‌است‌. بعضي‌ از شهرهاي‌ استان‌ از جمله‌ ياسوج‌ داراي‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ مناسب‌ مي‌باشند. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان کهگیلویه و بویراحمد: 

استان کهگيلويه و بوير احمد از مناطق طبيعي و باارزشي برخوردار بوده و از توانمندي بالايي در زمينه جهانگردي برخوردار است. معروف ترين جاذبه هاي طبيعي اين استان را آبشار هاي متعددي چون آبشار مارگون، آبشاربهرام بيگي، آبشارياسوج و آبشارگنج بنار تشکيل مي دهند. باغ هاي زيبا، تالاب هاي طبيعي، غارها و اشکفت ها، چشمه هاي متعدد، درياچه هاي طبيعي دردل کوهستان هاي بزرگ و معروف و دامنه هاي مناسب اسکي و ورزش هاي مفرح زمستاني؛ تنها بخشي از جاذبه هاي طبيعي اين استان را تشکيل مي دهند. جلوه هاي زندگي عشايري، آداب و رسوم، لباس هاي سنتي، موسيقي و رقص هاي محلي عشاير اين استان در دل طبيعت زيبا و جذاب منطقه؛ بخش ديگري از ديدني هاي استان کهگيلويه و بوير احمد را تشکيل مي دهد. بناهاي تاريخي چون آتشکده خيرآباد، قلعه ها و روستاهاي تاريخي متعدد چون: دژسليمان، روستاي تاريخي ميمند، روستاي تاريخي مارگون، روستاي تاريخي سي سخت، روستاي تاريخي چرام، روستاي تاريخي دهدشت قديم و روستاي تاريخي لنده به همراه بقعه متبرکه امام زاده هايي چون: امام زاده عبدالله، امام زاده پنجه خل، امام زاده بي بي حكيمه، امام زاده شاه عباس، امام زاده سيد محمد، بقعه امام زاده حسن، بقعه امام زاده قاسم، بقعه امام زاده پهلوان، بقعه امام زاده چله خان و بقعه خضر تنها بخشي از مکان هاي تاريخي اين استان را تشکيل مي دهند که در قسمت هاي مختلف استان پراکنده شده اند. استان کهگيلويه و بوير احمد با مردمي مهربان و ميهمان دوست همراه با طبيعت و بناهاي جذاب خود؛ همواره چشم انتظار گردشگران و دوست داران طبيعت بکر و زيباست.    

صنايع و معادن - استان کهگیلویه و بویراحمد: 

صنايع استان کهگيلويه و بوير احمد به دو دسته صنايع دستي و صنايع کارخانه اي تقسيم مي شوند. صنايع دستي اين استان شامل: فرش بافي سنتي، ‌بافت انواع گليم، جاجيم، گبه، خورجين، سياه چادر، نمد و محصولاتي نظاير آن است كه بافت آن‎ها در اغلب خانه‎ها و در بيش تر مناطق روستايي و عشايري رواج دارد. با وجود ذخاير غني نفت، گاز و پراكنده گي ساير منابع معدني دراستان كهگيلويه و بويراحمد، فعاليت‎هاي صنعتي و معدني در‎اين استان، نسبت به ديگر مناطق كشور، رشد نيافته رونق چنداني ندارد. علاوه بر صنايع استخراج نفت در گچساران و كارخانه قند ياسوج، بقيه كارگاه‎هاي صنايع دستي و توليدي تازه تأسيس شده‎اند و در زمينه‎هاي صنايع غذايي، فلزي، نساجي و چرم، چوب و سلولزي، شيميايي و دارويي و صنايع ساختماني فعاليت مي‎كنند. با وجود اين ميزان فعاليت‎هاي صنعتي و معدني نسبت به فعاليت‎هاي بخش كشاورزي و خدمات بسيار كم است. معادن مهم استان كهگيلويه و بويراحمد به شرح زير است:

- معادن بوكسيت در روستاي سرفارياب دهدشت.

- معدن مس در روستاي خزنگاه بويراحمد.

- ذخاير فسفات در روستاي جان قلي ( تيام ) در منطقه سرفارياب

- دخاير گوگرد در روستاي نزاع عليا گچساران

- معادن سنگ‎هاي ساختماني در اكثر مناطق استان.

- معادن گچ در بيش تر مناطق استان.

علاوه بر معادن بالا، معادن ديگري از جمله شن و ماسه، خاک رس، سنگ آهك و سنگ نما نيز كه در مناطق مختلف استان پراكنده هستند مي‎توان نام برد. از اكثر‎اين معادن در فعاليت‎هاي ساختماني و راهسازي و توليد آجر و موزائيك استفاده مي‎شود.  

کشاورزی و دام داری - استان کهگیلویه و بویراحمد: 

مهم ترين ركن فعاليت اقتصادي مردم استان کهگيلويه و بويراحمد را دام پروري تشكيل مي‎دهد كه از ديرباز دراين منطقه رواج داشته است. دام پروري دراين استان به دو روش متحرک و ساكن وجود دارد كه نوع متحرک آن توسط عشاير كوچنده استان و به تبعيت از شرايط آب و هوايي و تغييرات فصلي، براي دسترسي به مراتع و علوفه مورد نياز، به صورت ييلاق و قشلاق انجام مي‎گيرد. علاوه بر دام پروري به شيوه‎هاي سنتي و بومي، درسال‎هاي اخير؛ تعدادي دام داري صنعتي، ‌متشكل ازگاوداري و پرواربندي گوسفند نيز به صورت پراكنده در سطح استان رواج يافته است. استان كهگيلويه و بويراحمد به سبب طبيعت مساعد، به ويژه تنوع گياهان جنگلي و وجود آب و هواي مساعد، شرايط مناسبي براي پرورش زنبورعسل دارد. علاوه بر رواج زنبورداري سنتي در مناطق روستايي، گسترش كندوهاي زنبورعسل به شيوه نوين درسال‎هاي اخير، باعث افزايش درآمد كشاورزان و زنبورداران شده است. مرغ داري صنعتي نيز در سال‎هاي اخير گسترش يافته و بخشي از نيازمندي‎هاي اهالي شهرنشين استان را تأمين مي‎كند. بعد از دام داري، ‌كشاورزي مهم ترين فعاليت اقتصادي ساكنان ‎اين استان را تشكيل مي‎دهد. به علت طبيعت خاص اين منطقه و وجود زمين هاي كوهستاني و تپه ماهوري، كشاورزي آن بيش تربه صورت ديم به ويژه كشت گندم صورت مي‎گيرد. علاوه بر كشت گندم و جو كه به صورت ديم و آبي در بيش تر مناطق استان رايج است، كشت برنج نيز درمناطق گرم و معتدل استان كه منابع آب كافي دارند، معمول است. محصولات مهم كشاورزي در ‎اين استان؛ غلات، حبوبات، نباتات علوفه‎اي، ذرت و صيفي جات است كه كشت آن‎ها در مناطق مختلف استان رواج دارد. موقعيت طبيعي مرتفع، به ويژه كمبود زمين‎هاي مسطح در مناطق خاور و شمال خاوري استان، باعث شده است كه باغ داري در دره‎هاي كوهستاني و بر روي ارتفاعات ناهموار و پرآب اين مناطق رواج يابد. درسايرمناطق مستعد استان نيز غرس انواع درختان، از جمله سيب، انگور، گردو و مركبات رونق يافته است. در ‎اين ميان توليد سيب، انار، خرما و انواع مركبات در مناطق كهگيلويه، گچساران و چرام اهميت بيش تري يافته است.   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - کهگیلویه و بویراحمد:

كهگيلويه از سه كلمه «كوه»، «گيل» و «اويه» تركيب يافته است. از آن جا كه كلمه «او» پسوند مالكيت است، بنابراين معناي اين نام «منطقه كوهستاني گيل» است.

استرابون – جغرافي‎دان مشهور يونان باستان – كهگيلويه را بخشي از خاك اوكسي‎ها

( نام هخامنشي خوزستان ) مي‎داند. در دوره ساسانيان، قباد ساساني ارگان ( ارجان ) را در قسمت دشتي آن بنا نهاد كه «قباد خوره» ناميده مي‎شد. مناطق كوهستاني آن را نيز «رم زميگان » مي‎ناميدند. در دوران بعد از اسلام «قباد خوره» به نام شهرحاكم نشين آن ولايت ارگان ( ارجان )، و مناطق كوهستاني آن«رم زمينگان» به كهگيلويه شهرت يافت. در قرن‎هاي بعد كه شهر ارگان ويران شد افشارها و لرها سراسر آن را تصرف كردند، تمامي ‎اين خطه كهگيلويه و قسمت كوهستاني آن «پشت كوه» و سمت دشتي آن «زيركوه» ناميده شدند. استان كهگيلويه و بوير احمد در گذشته‎اي نه چندان دور جزو يكي از بلوک‎هاي مملكت فارس و شامل دو قسمت شمال خاوري - كه آن را سردسير و كوهستاني و پشت كوه - و قسمت جنوبي و باختر- كه آن را نره كوه و بهبهان مي‎ناميدند- بوده است. كهگيلويه در زمان‎هاي قديم، جزو لرستان بزرگ به شمار مي آمده است.  

مشخصات جغرافيايي - کهگیلویه و بویراحمد: 

استان كهگيلويه و بوير احمد در جنوب باختري ‎ايران، بين 30 درجه و 9 دقيقه تا 31 درجه و 32 دقيقه پهناي شمالي و 49 درجه و 57 دقيقه تا 50 درجه و 42 دقيقه درازاي خاوري واقع شده است. اين استان از شمال با استان چهار محال و بختياري، از جنوب با استان‎هاي فارس و بوشهر، از خاوربا استان‎هاي اصفهان و فارس و از باختر با استان خوزستان همسايه است. قله دنا با 4409 متر و ليشتر با 500 متر ارتفاع از سطح دريا به ترتيب بلندترين و پست ترين ناحيه استان هستند. كهگيلويه و بويراحمد از نظر آب و هوا به دو قسمت سردسيري و گرمسيري تقسيم مي شود. قسمت گرمسيري منطقه اي پست با ارتفاع متوسط حدود 900 متر از سطح دريا و قسمت سردسير منطقه اي مرتفع با ارتفاع متوسطي در حدود 2100 متر از سطح دريا است. استان كهگيلويه و بوير احمد به دو قسمت كهگيلويه و بويراحمد تقسيم شده است كه نيمي ‎از ايلات در منطقه كهگيلويه و نيمي ‎ديگر در منطقه بوير احمد زندگي مي كنند. ايلات مختلف استان درطول سال به ييلاق و قشلاق پرداخته و درجريان كوچ؛ جلوه‎هاي ويژه‎اي از زندگي عشاير و كوچ نشين را به نمايش مي‎گذارند. در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 540812 نفر برآورد شده است.

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان كهگيلويه و بوير احمد 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

ياسوج

دنا

ياسوج - دنا

تنگ گنجه اي- آبشار تون- درياچه كوه گل- چشمه ميشي- دشتك- قلل دنا- گردنه بيژن- آبشار بن رود

2

ياسوج

گچساران

ياسوج - گچساران

آبشتار تنگ تامرادي- گردنه مورگاه- گالونگ- گردنه شلالدون- باغ فردوس- پل مريم

3

ياسوج

دهدشت

ياسوج - دهدشت

چشمه بلقيس- آبشار ياسوج- سدكوثر- قلعه چرام- شهر تاريخي دهدشت

4

گچساران

دهدشت

گچساران - دهدشت

روستاي مارين- آتشكده خيرآباد- سدمارو

5

ياسوج

لوداب

ياسوج - لودآب

رود بشار- پل باستاني پاتاوه- آبشار بهرام بيگي- شهر باستاني زي زي(لوداب)- چهل چشمه مارگون- درياچه هاي زيلايي- شهنيز- دره سرد

6

ياسوج

كاكان

ياسوج - كاكان

تنگ مهريان- پيست اسكي- آبشار مارگون- باغات كاكان- چشمه نمك- آب نهر

7

ياسوج

سپيدان

ياسوج - سپيدان

تنگ سرخ- باغات گنج گان- منطقه بهشت گمشده(خرم ناز)

8

ياسوج

سي سخت

ياسوج - سي سخت

47 قلعه بيش از 4000 متر مربع- گونه هاي گياهي و جانوري كوه دنا- تونل هاي برفي- غار يخي

استان کرمانشاه

استان کرمانشاه: 

مرکـــــز : کرمانشاه  

موقعیت : غرب ایران 

مجاورت : شمال: استان کردستان   جنوب:استانهای لرستان و ایلام  شرقاستان همدان ه   غرب: کشور عراق

آب و هوا: دارای چهار فصل در یک زمان است برای نمونه قصرشیرین دارای آب و هوای گرم و سنقر و پاوه دارای آب و هوای سرد و کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل هستند. ارتفاع  متوسط :   322/1   M  دما: 14 º c             

وسعــــت:  24434 کیلومتر مربع

جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی ۱۸۷۹۳۸۵ نفر

تقسیمات: 11 شهرستان، 19 شهر، 24 بخش، 83 دهستان و 2793 آبادی درسال75  

شهرستانها: اسلام آباد غرب - پاوه یا اورامانات - جوانرود - سرپل ذهاب - سنقر - صحنه - قصرشیرین - کرمانشاه/مرکز استان - کنگاور - گیلان غرب - هرسین

موقعيت جغرافيايي – استان کرمانشاه:  

استان‌ كرمانشاه‌ با مساحتي‌ معادل 24434 كيلومتر مربع‌ در غرب‌ ايران‌ واقع‌ شده‌ است‌. براساس ‌آخرين‌ تقسيمات‌ اداري‌ و كشوري‌ در سال‌ 1385، شهرستان‌هاي‌ استان‌ كرمانشاه‌ عبارتند از: اسلام‌ آباد غرب‌ ، پاوه ‌، جوانرود ، سرپل‌ ذهاب ‌، سنقر، صحنه‌ ، قصرشيرين‌ ، كرمانشاه ‌، كنگاور، گيلان‌ غرب‌ و هرسين‌. اين‌ استان‌ ازشمال‌ به‌ استان‌ كردستان ‌، از جنوب‌ به‌ استان‌هاي‌ لرستان‌ و ايلام‌ ، از شرق‌ به‌ استان‌ همدان‌ و از غرب‌ به‌ كشورعراق‌ محدود شده‌ است. ‌استان‌ كرمانشاه‌ در سال‌ 1385، حدود 1879385 نفر جمعيّت‌ داشت‌ كه‌ از اين‌ تعداد 1255319 نفردرنقاط‌ شهري‌ و 618718 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌ و 5348‌ نفرغير ساكن‌ بودند. استان‌ كرمانشاه‌ مابين‌ فلات ‌ايران‌ و جلگه‌ بين‌ النهرين‌ در يك‌ ناحيه‌ كوهستاني‌ قرار دارد و سراسر آن‌ را قلل‌ و ارتفاعات‌ سلسله‌ جبال‌ زاگرس ‌فراگرفته‌ است‌. در بخش‌هايي‌ از دامنه‌هاي‌ كم‌شيب‌ و گسترده‌ اين‌ كوهستان‌ زمين‌هاي‌ كم‌ ارتفاع‌ و جلگه‌هاي ‌آبرفتي‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. 

آب و هوا  - استان کرمانشاه: 

استان‌ كرمانشاه‌ در معرض‌ جبهه‌هاي‌ مرطوب‌ مديترانه‌اي‌ قرار دارد كه‌ در برخورد با هواي‌ سرد ارتفاعات‌ زاگرس‌ ، به‌ برف‌ و باران‌ تبديل‌ مي‌شوند. در استان‌ كرمانشاه‌ چهار اقليم‌ متفاوت‌ قابل‌ تشخيص‌ است. 

‌اوّل‌: (زمستان‌ ملايم‌ و تابستان‌ گرم‌ و خشك‌) كه‌ شهرستان‌هاي‌ قصرشيرين ‌، سرپل‌ ذهاب‌ و دهستان‌ ازگله‌ درجنوب‌ غربي‌ جوانرود را شامل‌ مي‌شود.  

دوّم‌: (زمستان‌ و تابستان‌ خنك)  كه‌ شهرستان‌هاي‌ پاوه‌ و جوانرود و بخش‌ كرند از توابع‌ شهرستان‌ اسلام‌آباد غرب‌ را دربر مي‌گيرد.  

سوم‌: اقليم‌ (نيمه‌ خشك‌ و استپي‌ خنك) كه ‌شهرستان‌هاي‌ سنقر و دهستان‌ پشت‌ دربند از توابع‌ شهرستان‌ كرمانشاه‌ را در بر مي‌گيرد.  

چهارم‌: اقليم‌ (نيمه‌ خشك‌ و استپي‌ گرم‌) كه‌ شهرستان‌هاي‌ كنگاور، صحنه‌ و هرسين‌ را شامل‌ مي‌شود. به‌ طور كلي‌ استان‌ كرمانشاه‌ از نظر آب ‌و هوايي‌ به‌ دو منطقه‌ گرمسير (غرب‌) و سردسير در ساير نواحي‌ تقسيم‌ مي‌شود    

بادهاي‌ مهّم‌ استان‌ كرمانشاه‌ عبارتند از: 

(بادهاي‌ غربي‌) كه‌ رطوبت‌ نسبي‌ اقيانوس‌ اطلس‌ و مديترانه‌ را به‌ قلمرو اين‌ استان‌ منتقل‌ مي‌كند و موجب‌ بارندگي‌ مي‌شود. اين‌ باد بيشتر در فصل‌هاي‌ زمستان‌ و بهار مي‌وزد. (بادهاي‌ شمال‌) كه‌ در فصل‌ تابستان‌ مي‌وزند و در اعتدال‌ آب‌ و هواي‌ بخشي‌ از استان‌ و كاهش‌ گرماي‌ آن‌ مؤثراند و (باد سام‌ يا سموم‌) كه‌ تنها در منطقه‌ نوار مرزي‌ مي‌وزد و هواي‌ آن‌ را در تابستان‌ها بسيار گرم‌ و غير قابل‌ تحمل ‌مي‌سازد و زيان‌هاي‌ بسياري‌ به‌ بار مي‌آورد. 

تاريخ و فرهنگ – استان کرمانشاه: 

اقوام‌ مهاجر (گوتي‌ يا كاسي‌) در هزاره‌ سوم‌ و چهارم‌ قبل‌ از ميلاد در كوهساران‌ زاگرس‌ سكونت‌ داشتند و سرانجام‌ بين‌ النهرين‌ را تصرف‌ كردند. به‌ استناد كتيبه‌هاي‌ بابل ، آشور و عيلام ‌، طوايفي‌ به‌ نام‌هاي ‌لولوبي‌ ، گوتي ‌، فايري ‌، آمودا و پارسِوا نيز در دامنه‌هاي‌ زاگرس‌ ساكن‌ بوده‌اند. لولوبي‌ها يا لولوها اجداد لرها محسوب‌ مي‌شوند و در زمان‌هاي‌ گذشته‌ در ذهاب ‌، شهرزور و سليمانيه‌ زندگي‌ مي‌كرده‌اند. براي‌ نخستين‌ بار نام‌ ماد به‌ صورت‌ (آماده‌اي‌) در حملات‌ آشوريان‌ به‌ نواحي‌ كردستان‌ فعلي‌ ذكرگرديده‌ است‌. بنابراين‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ از هزار سال‌ قبل‌ از ميلاد قوم‌ ماد در دامنه‌هاي‌ زاگرس‌ سكونت‌ داشته‌ است‌. غير از مادها ، دو طايفه‌ ديگر به‌ نام‌ پارس‌ها و كردها نيز در شمار ساكنان‌ دامنه‌هاي‌ زاگرس‌ ذكر شده‌ است‌. ساخت‌ شهر كرمانشاه‌ به‌ بهرام‌ ، شاه‌ ساساني‌ منسوب‌ است‌ كه‌ در روزگار پدر فرمانروايي‌ ايالت‌ كرمان‌ را داشت‌ و بدين‌ جهت‌ به‌ (كرمانشاه‌) لقب‌ يافته‌ بود. كرمانشاه‌ پس‌ از شكست‌ ايرانيان‌ در نهاوند به‌ تصرف‌ عرب‌ها درآمد. درقرن‌ چهارم‌ هجري‌ قمري‌ سلسله‌ كوچكي‌ از اكراد به‌ نام‌ حسنويه‌ در ولايت‌ غرب‌ استقلال‌ يافتند. مؤسس‌ اين‌سلسله ‌، نزديك‌ 50 سال‌ حكمفرمايي‌ كرد و قلعه‌ بزرگ‌ سرماج‌ را در مجاورت‌ دينور به‌ عنوان‌ مقر و محل‌ دفاين‌ و نفايس‌ خود قرار داد. در سال‌ 441 هجري قمري سلطان‌ طغرل‌ سلجوقي‌ صد هزار سپاهي‌ به‌ تسخير قلعه‌ سرماج‌ فرستاد و پس‌ از 4 سال‌ آن‌ را تسخير كرد. در دوره‌ سلجوقيان ‌، كرمانشاه‌ شهري‌ آباد بود و خليفه‌ عباسي‌ براي‌ مقابله‌ با مسعود سلجوقي‌ بدين‌ شهر لشكر كشيد. 

در دوره‌ مغول‌ و در حمله‌ هلاكو به‌ بغداد ، اين‌ شهر آسيب‌ فراوان‌ ديد. اين‌ منطقه‌ در دوره‌ تيموريان ‌، در شمار بلاد همدان‌ به‌ شمار مي‌آمد و در قرون‌ نهم‌ و دهم‌ هجري قمري ‌، بارها مورد تهاجم‌ عثماني‌ها قرار گرفت‌. به‌ گفته‌ سياحان‌ خارجي‌ ، در روزگار صفويه ‌، كرمانشاه‌ شهري‌ پرنعمت‌ و آباد بود وكاروانسراها و پل‌هاي‌ متعدد داشت‌. خاصه‌ آن‌ كه‌ به‌ علّت‌ علاقه‌ شديد صفويه‌ به‌ اماكن‌ متبركه‌ و اهميّت‌ ارتباطي ‌آن‌ با كربلا و نجف‌ ، اين‌ شهر رونق‌ فراوان‌ يافت‌. در زمان‌ حكومت‌ نادر ، قلعه‌ قديمي‌ شهر ويران‌ و قلعه‌اي‌ ديگرساخته‌ شد. كريمخان‌ زند ، كرمانشاه‌ را تصرف‌ كرد و بالاخره‌ كرمانشاه‌ در عهد قاجار مركز ولايات‌ غرب‌ و والي‌ نشين‌ شد. محمّد علي‌ ميرزاي‌ دولتشاه ‌، فرزند فتحعليشاه‌ ، براي‌ مقابله‌ با عثمانيها در شهر كرمانشاه‌ استقرار گرفت‌. مردم‌ استان‌ كرمانشاه‌ همانند ديگر شهرهاي‌ ايران‌ ، در جنبش‌ مشروطيت ‌، نقش‌ فعالي‌ داشتند. 

كرمانشاه‌ درجنگهاي‌ جهاني‌ اوّل‌ و دوم‌ به‌ تصرف‌ قواي‌ بيگانه‌ درآمد. كرمانشاه‌ امروزي‌ استاني‌ آباد است‌ و مركز آن‌ شهركرمانشاه‌ مي‌باشد. استان‌ كرمانشاه‌ از مناطق‌ كردنشين‌ سرزمين‌ ايران‌ است‌. زبان‌ كردي‌ از خويشاوندان‌ نسبي‌ زبان‌ فارسي‌ است‌ و مشابهت‌هاي‌ فراوان‌ با قواعد دستوري‌ و ديگر خصوصيات‌ زبان‌ فارسي‌ دارد. زبان‌ كردي‌ گويش‌هاي‌ متفاوتي ‌دارد كه‌ از مهّمترين‌ آن‌ها مي‌توان‌ به‌ گويش‌هاي‌ كلهري ‌، اورامي ‌، سوراني‌ (جافي‌) ، لكي‌ و گويش‌ فارسي‌ اشاره‌ كرد. نژاد مردم‌ استان‌ كرمانشاه‌ آريايي‌ است‌. بر بستر خصوصيات‌ قومي ‌، نژادي ‌، زباني‌ و باورهاي‌ مذهبي‌ مردم ‌كرمانشاه‌ نظام‌ فرهنگي‌ مردم‌ استان‌ شكل‌ گرفته‌ و شاعران‌ و نويسندگان‌ مشهوري‌ از آن‌ برخواسته‌اند. 

صنايع دستي و سوغاتي ها – استان کرمانشاه:   

كرمانشاه‌ از دير باز يكي‌ از: مركز صنايع‌ دستي‌ ايران‌ بوده‌ است‌ اهم‌ صنايع‌ دستي ‌سوغاتي‌هاي‌ استان‌ كه‌ عمدتاً توسط‌ عشاير روستائيان‌ توليد مي‌شود، عبارتند از: قالي ‌، گليم‌ و جاجيم‌ ، جولاريسي ‌، موج ‌، چيغ ‌، وسايل‌ سنتي‌ آشپزخانه‌ و لوازم‌ چوبي‌ ، گيوه‌ و كفش‌ ، قلمزني ‌، حكاكي ‌، شيشه‌ گري ‌، حجاري ‌، فلز كاري ‌، نمد مالي ‌، چرم‌ سازي‌ و شيريني‌ كاك‌. 

غذاهاي محلي – استان کرمانشاه:   

در مناطق‌ شهري‌ ، روستايي‌ و در بين‌ عشاير استان‌ كرمانشاه‌ انواع‌ مختلفي‌ از غذاهاي‌ محلي‌ تهيّه ‌مي‌گردد كه‌ از آن‌ جمله‌ مي‌توان‌ به‌ انواع‌ آش‌ (آش‌ عباسعلي ‌، آشواسَلي‌ و آش‌ ماست‌) ، كوفته‌ برنجي‌ ، خام‌ كو (تپله‌) ، شامي‌ كباب ‌، شيرداغ ‌، شير برنج‌ ، زرد آلورون ‌، تماتاو، شي‌ريه‌ژ، كشكك ‌، چنگال ‌، خورشت‌ خلال‌ بادام ‌، حليم‌گوشت‌ ، قورمه ‌، دوغ‌ محلي ‌، نان‌ ساحن ‌، خوراك‌ گوجه ‌فرنگي ‌، خوراك‌دل‌ و جگر و ده‌ها نوع‌ خورشت‌ و چاشت‌ ديگراشاره‌ نمود.

رقص و موسيقي محلي – استان کرمانشاه:   

موسيقي‌ كردي‌ ، ابتدا منحصراً رزمي‌ و حماسي‌ بوده‌ است‌. بيت‌ خوان‌ها قديمي‌ترين‌ نواسازان‌ كردستان‌ غالباً بي‌ سواد بوده‌اند كه‌ از قرن‌ها پيش‌ تاكنون‌ داستان‌هاي‌ پهلواني‌ و رزمي‌ را به‌ شعر و تصنيف‌ تبديل‌ مي‌كرده‌ و با دهل‌ و سرنا مي‌نواخته‌اند. بعدها نواها ، ريتم‌ها و آهنگ‌هاي‌ بزمي‌ نيز وارد موسيقي‌ كردي‌ شده‌ است‌. انواع‌ سازهاي‌ كردي‌ در كرمانشاه‌ عبارتند از:  

*دهل ‌، سرنا و دوني‌: ‌ سازهايي‌ هستند که معمولاً در مراسم‌ عروسي‌ و عزا به‌ كار مي‌روند. صداي‌ اين‌ سازها هم‌ رقصنده‌ها را رهبري‌ مي‌كند و هم‌ در مراسم‌ سوگواري‌ مشهور (چمري‌) نواخته‌ مي‌شود. نوازندگان‌ عموماً كولي‌ها هستند كه‌ به‌ (قره‌چي‌) و (خراط‌) نيزمعروفند. 

*طبل ‌، شمشال‌ (بلور) و دف‌: نيز كه‌ توسط‌ كولي‌ها ساخته‌ مي‌شود. در مردم‌ حماسي‌ (رزمي‌) عرفاني‌ و طبي‌ مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرند. امروز در هر روستاي‌ كردنشين‌ ايران‌ دست‌ كم‌ يك‌ گروه‌ موسيقي‌ وجود دارد. نوازنده‌ها و خواننده‌هاي‌ منطقه‌ ، تنها در صورتي‌ مي‌خوانند و مي‌نوازند كه‌ بتوانند (جذبه‌ روحاني‌) را درشنونده‌هاي‌ خود ايجاد كنند. تنبور نيز سازي‌ مقدس‌ است‌ كه‌ شايد هزاره‌هاي‌ عمر خود را پشت‌ سر گذاشته ‌است‌. نواختن‌ اين‌ ساز در بين‌ علويان‌ كوهپايه‌هاي‌ زاگرس‌ عموميت‌ دارد و بزرگان‌ و مراشد اين‌ نواحي ‌، كلاً از آن‌ آگاهي‌ دارند. رقص‌ كردي‌ تمرين‌ آميخته‌ به‌ تفريح‌ هست‌. در تمام‌ ريتم‌هاي‌ رقص‌ كردي‌ حالتي‌ از هم‌ داستاني‌ ويگانگي‌ و بدن‌ سازي‌ وجود دارد. در بيشتر رقص‌هاي‌ كردي ‌، دسته‌هاي‌ رقصندگان‌ در هم‌ گره‌ مي‌خورد و گام‌ آنها همواره‌ در يك‌ مسير حركت‌ مي‌كند و چنان‌ متوازي‌ است‌ كه‌ به‌ رژه‌ نظامي‌ شبيه‌ است‌. رقص‌هاي‌ معروف‌ كردي‌عبارتند از: گريانه‌ ، برودوا ، چپي‌ ، سه‌ پَرسه‌جار سه‌پا و فتَاح‌پاشايي‌.

مسافرت و اقامت – استان کرمانشاه:  

اكثر شهرهاي‌ استان‌ كرمانشاه‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي‌ ، مخابرات‌ و خدمات‌ درماني‌ تجهيز شده‌اند و مردم‌ آن‌ با صنعت‌ جهانگردي‌ آشنايي‌ دارند. كرمانشاه‌ انواع‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ دارد. سفر در شهرهاي‌ استان‌ بسيار سهل‌ و آسان‌ است ‌، فرودگاه‌ بين‌ المللي‌ كرمانشاه‌ و مرز خسروي‌ دو مركز عمده‌ ورود و خروج‌ مسافرخارجي‌ است. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان کرمانشاه: 

استان کرمانشاه داراي مکان هاي تاريخي و ديدني بسياري است که شامل جاذبه هاي طبيعي و تاريخي متعدد مي شوند. استان چشمه ها، سراب ها و غارهاي متعدد چون: چشمه آب گرم، تنگ حمام، چشمه عبدي، چشمه هندي آباد، چشمه صيفور، سراب نيلوفر، سراب ياوري، سراب طاق روسان، سراب هاي خفر، سراب نوژي وران، سراب قنبر، غار شهربانو، غار هاي عسل، مرد و زان و غار انار در ارتفاعات بيستون، غار قوري قلعه در جنگل هاي اورامانات، غاركاوات، غارپروا، غارآسنگران، غارتايله نو، غاررتيل، غار كليسا، غار ميراوي، غار نوروزخان، غار جوجو، غار حاجي، غارهاي آوه زا و كبوتر، غار سيد شهاب و.... را در خود جاي داده است که هر يک از آن ها از جذابيت هاي خاص خود برخوردار است.

مکان هاي تاريخي و باستاني نيز از ديگر جاذبه هاي استان کرمانشاه به شمار مي رود که آتشكده چهارقاپو، بقعه امام زاده هاي متعدد، مسجد هاي بزرگ و با ارزش معماري چون مسجد جامع، قلعه هاي قديمي و متعدد چون قلعه بيستون، قلعه هژبر، قلعه مروان، قلعه شاهين، قلعه گه، قلعه خاموش، قلعه بزه رود، قلعه ساري اصلان، قلعه هرسين، قلعه منيژه، قلعه گبري، قلعه ژيان و زيارتگاه هايي چون: زيارتگاه شوقي علمي، زيارتگاه تخت تيمور، شاه زاده محمد ابراهيم، شهرهاي باستاني و قديمي چون شهر چمچال، کاروان سراهاي متعدد به همراه کم نظيرترين کتيبه ها و نقش هاي باستاني تنها بخشي از اين ديدني ها را تشکيل مي دهند که در نقاط مختلف استان پراکنده شده اند و گردشگرا ن را به سوي خود مي خوانند. 

صنايع و معادن - استان کرمانشاه: 

صنايع استان نيز به دو گروه صنايع دستي و ماشيني تقسيم مي شود . كرمانشاه از ديرباز به سبب موقعيت خاص جغرافيايي و نيازاهالي به لوازم و مواد اوليه زيستي مركز صنايع دستي بوده است و در بين مردم بومي افراد مستعد و ماهر در هر رشته پرورش يافته اند. از سوي ديگر شيوه معيشت عشايري استان زمينه هاي مساعدي را جهت گسترش صنايع دستي فراهم نموده است صنايع دستي اين استان مشتمل بر قالي، گليم، جاجيم و انواع گيوه است. بزرگ ترين صنعت كارخانه اي استان كرمانشاه تصفيه خانه نفت است كه كارخانه آن در كنار رود قره سو ساخته شده است. قديمي ترين كارخانه صنايع غذايي استان کرمانشاه، كارخانه قند اسلام آباد است. عمده ترين معادن اين استان نيز عبارتند از: آهن، سرب، گوگرد، آلوميت، كوارتزيت و …  

کشاورزی و دام داری - استان کرمانشاه: 

در استان كرمانشاه به علت شرايط آب و هوايي مناسب محصولات كشاورزي متعددي از قبيل : گندم، جو، چغندر قند، برنج، صيفي، سبزي و ميوه هايي چون : گردو، بادام، انار، سيب، مركبات و خرما توليد مي شود . ازآن جا که بيش تر ساكنين اين استان از گذشته هاي دورزندگي كوچ نشيني توأم با معيشتي بر اساس دام داري داشته اند، اين استان از مناطق عمده ايران در امر دام پروري به شمار مي آيد. هم چنين مرغ داري، زنبورداري و صيد ماهي نيز در کنار کشاورزي و دام داري رايج اسا و معمولاً گوشت مرغ و ماهي و عسل مورد نياز مردم در استان توليد مي شود.    

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان کرمانشاه:

نام كرمانشاه به بهرام شاه ساساني منسوب است كه در روزگار پدرش، فرمان روايي ايالات كرمان را داشت و بدين جهت به كرمانشاه لقب يافت. محدوده استان كرمانشاه، از هزاره هاي قبل از ميلاد؛ محل سکونت اقوام مختلف بوده است. درآثار سارگن – شاه اكو كه از سال 2048 تا 2030 قبل از ميلاد بر جنوب بين النهرين فرمان رانده از مردم زاگرس به عنوان « آريزان يا نخسي » ياد شده است. به استناد كتيبه هاي بابل، آشور و عيلام ساكنان دامنه هاي زاگرس طوايفي به نام هاي لولوبي، گوشي، هانائي، فايري، آموا و پارسوا بوده اند. در خصوص اصل و نژاد اين طوايف، نظرات متضادي ابراز شده است. طوايف آمادا و پارسوا آريايي و طوايف گوتي و كاسي نيز به احتمال زياد آريايي بوده اند، اما در آريايي بودن لولوبي ها و مانايي ها ترديد وجود دارد. لولوبي ها يا لولوها اجداد لرها، در گذشته دور در ذهاب كرمانشاه، شهر باستاني زور و سليمانيه زندگي مي كرده اند .

نام ماد براي نخستين بار به صورت « آماده اي » در جملات آشوريان به نواحي كردستان فعلي اتلاق شده است. بنابراين مي توان دريافت كه از هزار سال قبل از ميلاد قوم ماد در دامنه هاي زاگرس سكونت داشته اند. در روزگار ساسانيان، نواحي غرب و مخصوصا كرمانشاه مورد توجه شهرياران ساساني بوده و به علت نزديكي با تيسفون ( پايتخت ) ايام تابستان ( ييلاق ) را در آن مي گذرانده اند. قباد اول و خسرو اول ( انوشيروان ) ساساني نيز به اين ناحيه توجهي خاص داشته اند. در اخبار مورخان اسلامي به كرات آمده است كه خسرو اول انوشيروان در نواحي طاق بستان، قصرهايي ساخته كه در آن ها از بزرگان چيني، هندي، و قيصر روم و ديگر حكم رانان پذيرايي مي كرده است. خسرو دوم ملقب به پرويز نيز در اين منطقه باغ هاي زيبا ساخته بود كه درآن قصرها و عمارت هاي باشكوه وجود داشته است. عمران و آباداني جدي و پيوسته اين ناحيه وبه ويژه شهر كرمانشاه از دوران قاجار آغاز شده است. اين منطقه هم اکنون يکي از مناطق آباد، آرام و باصفاي ايران است که يادگارهاي بسيار زيادي از تاريخ گذشته را در خود جاي داده است.  

مشخصات جغرافيايي - استان کرمانشاه: 

استان كرمانشاه درميانه ضلع باختري ايران بين 33 درجه و 36 دقيقه تا 35 درجه و 15 دقيقه پهناي شمالي و 45 و 24 دقيقه تا 48 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال به استان كردستان از جنوب به استان هاي لرستان و ايلام از خاور به استان هاي همدان و از باختر به كشورعراق محدود شده است. استان كرمانشاه ناحيه اي كوهستاني است كه مابين فلات ايران و جلگه بين النهرين قرار گرفته و سراسر آن را قله ها و ارتفاعات رشته کوه هاي زاگرس پوشانده است. استان كرمانشاه در معرض جبهه هاي مرطوب مديترانه اي قرار دارد كه در برخورد با ارتفاعات زاگرس، موجبات ريزش برف و باران را فراهم مي سازد. راه هاي دسترسي به اين استان عبارتند از:

- مسير تهران – خسروي كه از كرمانشاه عبور مي كند.

- مسير جلفا – بندر امام به طول 1421 كيلومتر كه در 744 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.

- مسير تهران – سنندج كه در فاصله 520 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.  

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان كرمانشاه 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

كرمانشاه

پاوه

كرمانشاه - پاوه

طاق بستان- سراب نيلوفر- بازارچه جوانرود- غار قوري قلعه- چشم انداز روستاي شمشير-پارك پياسه پاوه- چشمه بل- روستاي هجيج

2

كرمانشاه

قصرشيرين

كرمانشاه - قصرشيرين

طاق بستان- نمايشگاه يادمان دفاع مقدس(تنگه مرصاد)- كاروانسراي ماهيدشت- تپه چغاگاوانه- طاق گرا و زيج منيژه- رودخانه اروند- نخلستان قصر شيرين- كاخ خسرو چهارقاپي(آتشكده)- آبشار ريجاب- بايادگار- ابودجانه- مسجد عبدالله بن عمر- طاق گرا- دكان داوود- صنايع دستي كرند

3

كرمانشاه

كنگاور

كرمانشاه – صحنه - كنگاور

طاق بستان- معبد آناهيتاي كنگاور- دربند صحنه- اتاق شيرين و فرهاد -كتيبه بيستون- نقوش پارتي هيستقرات و گودرز- مجسمه هركول- سنگ بلاش- كاخ ساساني- فرهاد تراش- كاروانسراي صفوي- پل خسرو

استان کرمان

استان کرمان:

موقعیت : جنوب شرقی ایران

مجاورت : شمال: استانهای خراسان و یزد   جنوب: استان هرمزگان  شرق:استان سیستان و بلوچستان   غرب: استان فارس 

آب و هوا: ارتفاعات‌ و پستي‌ و بلندي‌هاي‌ استان ‌، شرايط‌ اقليمي‌ ويژه‌ ، آب‌ و هواي‌ متفاوتي‌ را در نواحي‌ مختلف ‌استان‌ بوجود آورده‌اند. ارتفاع متوسط:    754/1   M    دما: 5/15 º c

وسعــــت:  175069 کیلومتر مربع

جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی 2652413 نفر

تقسیمات:  ۱۱ شهرستان، ۷ شهر و ۳۱ بخش  

شهرستانها: بافت - بردسیر - بم - جیرفت - راور - رفسنجان - زرند - سیرجان - شهر بابک - کرمان/مرکز استان - کهنوج 

موقعيت جغرافيايي – استان کرمان: 

استان‌ كرمان‌ با 175069 كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در جنوب‌ شرقي‌ ايران‌ واقع‌ شده‌ است‌. اين‌ استان‌ بعد ازخراسان‌ دومين‌ استان‌ پهناور كشور است‌ و حدود 11 درصد از خاك‌ ايران‌ را در برگرفته‌ است‌. شهرهاي‌ مهم ‌استان‌ كرمان‌ عبارتند از: بافت ‌، بردسير، بم‌ ، جيرفت ‌، رفسنجان ‌، زرند ، سيرجان ‌، شهربابك ‌، كرمان‌ و كهنوج. 

استان ‌كرمان‌ در سال‌ 1385 حدود 2652413 نفر جمعيت‌ داشت‌ كه‌ از اين‌ تعداد 1552519 نفر در نقاط‌ شهري‌ ، 1089748 نفر در نقاط‌ روستايي‌ ساكن‌ بوده‌اند. و 10146 نفر آن‌ نيز غير ساكن‌ بوده‌ است‌. شهرستان‌ كرمان‌ به‌ عنوان‌ مركزاستان‌ با حدود 80 درصد جمعيت‌ شهرنشين ‌، توسعه‌ يافته ‌ترين‌ و وسيع‌ ترين‌ شهر استان‌ است‌.  

ارتفاعات‌ استان‌ كرمان‌ دنباله‌ رشته‌ كوههاي‌ مركزي‌ ايران‌ است‌ كه‌ از چين‌ خوردگيهاي‌ آتشفشاني‌ آذربايجان‌ شروع‌ و با انشعاباتي‌ در فلات‌ مركزي‌ تا بلوچستان‌ امتداد مي‌يابد اين‌ رشته‌ كوهها دشت‌هاي‌ وسيعي‌ را در سطح‌استان‌ پديد آورده‌اند. بلندترين‌ اين‌ ارتفاعات‌ كوههاي‌ بشاگرد كوهبنان‌ است‌ كه‌ قلل‌ ديگري‌ از قبيل‌ طغرل‌ الجرد ، پلوار، سيرچ ‌، ابارق‌ و تهرود را در ميان‌ خود جاي‌ داده‌ است‌. كوههاي‌ ديگري‌ كه‌ از يزد تا كرمان‌ و چاله ‌جازموريان‌ كشيده‌ شده‌اند ، قله‌هاي‌ مهمي‌ از قبيل‌ مدوار، شهر بابك‌ ، كوه‌ پنج‌ ، چهل‌ تن ‌، لاله‌زار، هزاربحر آسمان ‌و... در ميان‌ آنان‌ سر بر آسمان‌ كشيده‌اند. 

آب و هوا – استان کرمان:   

ارتفاعات‌ و پستي‌ و بلندي‌هاي‌ استان ‌، شرايط‌ اقليمي‌ ويژه‌ ، آب‌ و هواي‌ متفاوتي‌ را در نواحي‌ مختلف ‌استان‌ بوجود آورده‌اند. نواحي‌ شمال ‌، شمال‌ غربي‌ و مركزي‌ ، آب‌ و هواي‌ خشك‌ و معتدل‌ دارد و آب‌ و هواي ‌نواحي‌ جنوبي‌ و جنوب‌ شرقي‌ آن‌ گرم‌ و نسبتاً مرطوب‌ است‌. آب‌ و هواي‌ مركز استان‌ (شهر كرمان‌) خشك‌ و نيمه‌ معتدل‌ است‌ و حداكثر مطلق‌ درجه‌ حرارت‌ آن‌ 6/39 درجه‌ و حداقل‌ مطلق‌ درجه‌ حرارت‌ آن‌ 7- درجه‌ سانتي‌ گراد گزارش‌ شده‌ است‌. متوسط‌ درجه‌ حرارت‌ استان‌ در ماه‌هاي‌ فروردين‌ تا تير ماه‌ بين‌ 20 تا 25 درجه‌ سانتي‌گراد مي‌باشد. اين‌ ماهها مطلوب‌ترين‌ زمان‌ مسافرت‌ براي‌ گردش‌ و بازديد از ديدني‌هاي‌ استان‌ است.‌

تاريخ و فرهنگ – استان کرمان:  

استان‌ كرمان‌ از نظر جاذبه‌هاي‌ طبيعي‌ نيز يكي‌ از مناطق‌ جالب‌ توجه‌ ايران‌ است‌. چشمه‌هاي‌ آب‌معدني‌ و گرم‌ ، تفرجگاه‌ها ، فضاهاي‌ سبز، ارتفاعات‌ و قله‌ها ، درياچه‌ها و آبگيرها ، مناطق‌ حفاظت‌ شده‌ و جاذبه‌هاي‌ ويژه‌ كويري‌ از جمله‌ عناصر زيباي‌ طبيعي‌ استان‌ هستند. نگاهي‌ به‌ سيماي‌ جهانگردي‌ شهرستان‌هاي ‌استان‌ توان‌هاي‌ بالقوه‌ و بالفعل‌ اين‌ استان‌ پهناور را بيش‌ از پيش‌ آشكار مي‌سازد. ذيلاً شهرهاي‌ استان‌ كرمان‌ ازنظر موقعيت‌ و جاذبه‌هاي‌ توريستي‌ مورد اشاره‌ قرار مي‌گيرند. سابقه‌ سكونت‌ و استقرار انسان‌ در سرزمين‌ كرمان به‌ هزاره‌ چهارم‌ قبل‌ از ميلاد مي‌رسد. اين‌ منطقه‌ يكي‌ ازقديمي‌ترين‌ نواحي‌ ايران‌ به‌ شمار مي‌رود و در گذر زمان‌ گنجينه‌هاي‌ فرهنگي‌ و تاريخي‌ گرانبهايي‌ در آن‌ پديدآمده‌ است‌ كه‌ جلوه‌هايي‌ از تمدن‌ و مدنيت‌ ايراني‌ را به‌ نمايش‌ مي‌گذارد. هر فضاي‌ تاريخي‌ كرمان‌ بيانگر بخشي‌ از زوايا و ابعاد زندگي‌ مردم‌ و حكومت‌هاي‌ محلي‌ اين‌ مرز و بوم‌ است‌. 

صنايع دستي و سوغاتي ها – استان کرمان: 

صنايع‌ دستي‌ و سوغاتي‌هاي‌ استان‌ كرمان‌ عبارتند از، پته‌ و انواع‌ قالي ‌، قاليچه‌ ، گليم ‌، جاجيم‌ ، خورجين‌ و ديگر صنايع‌ دست‌بافت‌ كه‌ جزء سوغاتي‌هاي‌ اين‌ منطقه‌ محسوب‌ مي‌شوند. پسته‌ كرمان‌ و رفسنجان‌ نيز بعنوان‌ اصلي‌ترين‌ سوغاتي‌ آن‌ شهرت‌ جهاني‌ دارد. 

غذاهاي محلي – استان کرمان: 

استان‌ كرمان‌ در كنار جمعيّت‌ ساكن‌ ، ايلات‌ كوچرو و عشايري‌ نيز دارد ، در نتيجه‌ سفره‌ كرمان ‌، سفره‌اي‌ رنگين‌ با فرهنگ‌ غذايي‌ ديرينه‌ است‌ در اين‌ سفره‌ به‌ مقتضاي‌ محيط‌ انواع‌ گوناگون‌ از غذاها فراهم‌ مي‌شود كه‌ از آن‌ جمله‌ مي‌توان‌ به‌ انواع‌ آش‌ (آش‌ شولي ‌، آش‌ جو، آش‌ مخلوط‌ و آش‌ كِرو) ، تُوكي ‌، گندم‌ شير، كاكل‌ كنف‌ شاهدانه‌ ، خوراك‌ لب‌ لبو، فله‌ تخم‌ مرغ ‌، قاتق‌ تخمه‌ ، قاتق‌ نِبه ‌، تافته‌ ، زيرجوش ‌، كشك‌ گردو، اشكنه‌ ، سردوش ‌، ماست‌ و رطب‌ ، كشك‌ كدو، آب‌ بنه‌ ياسيراب‌ بنه ‌، كله‌ جوش ‌، آب‌ كَرمو ، حليم‌  بادنجان ‌، كاچي ‌، كماچ ‌سحن ‌، قاتق‌ شير، چنك‌ مال ‌، نان‌ چرب‌ و شيرين‌ و ده‌ها نوع‌ خورشت‌ و چاشت‌ ديگر اشاره‌ نمود. 

عشاير و گذرگاههاي‌ ايلي‌ - استان کرمان :  

زيست‌ بوم‌هاي‌ عشايري‌ از فضاهاي‌ جالب‌ توجه‌ استان‌ كرمان‌ است‌. كه‌ از نظر توسعه‌ صنعت‌ جهانگردي‌ وايرانگردي‌ حائز اهميت‌ مي‌باشد. ايلات‌ كرمان‌ در دامنه‌ كوهستان‌هاي‌ پاريز، كوه‌ پنج‌ ، كوه‌ چهل‌ تن ‌، بيدخون‌ ، كوه‌شاه‌ ، كوه‌ هزار و ساردوئيه‌ زندگي‌ مي‌كنند كه‌ تا حدود بندر عباس‌ و ميناب‌ نيز بويژه‌ در فصل‌ زمستان‌ پراكنده ‌مي‌شوند. عشاير استان‌ به‌ سه‌ گروه‌ كاملاً كوچرو ، نيمه‌ كوچرو و اسكان‌ يافته‌ تقسيم‌ مي‌شوند: عشاير كاملاً كوچرو به‌ اقتضاي‌ شغل‌ دامداري‌ تابستان‌ها را در مناطق‌ كوهستاني‌ خوش‌ آب‌ و هوا و زمستان‌ها را در مناطق‌ گرمسيري‌ بسر مي‌برند.

عشاير سيرجان ‌، بافت‌ و جيرفت‌ از اين‌ گروه‌ به‌ شمار مي‌روند. عشاير نيمه‌ كوچرو شامل‌عشاير بومي‌ شهرستان‌ جيرفت‌ (منطقه‌ كهنوج‌ و جبال‌ بارز) و عشاير بومي‌ شهرستان‌ بم‌ مي‌باشند. عشاير اسكان‌ يافته‌ در منطقه‌ شهر بابك‌، در نواحي‌ ده‌ شتران ‌، مهند ، پا قلعه‌ و اطراف‌ جوزود زندگي‌ مي‌كنند. اين‌ گروه‌ در زمستان‌ها در روستاها و در سه‌ ماه‌ بهار و اوايل‌ فصل‌ تابستان‌ رمه‌ گرداني‌ مي‌كنند.

ايل‌ راههاي‌ عشاير استان‌عبارتند از: 

*تنگه‌ دلفارد كه‌ مسير عبور عشاير ساردوئيه‌ مي‌باشد و به‌ جلگه‌ جيرفت‌ و رودبار منتهي ‌مي‌شود. 

*گذرگاه‌ اسفندقه‌ كه‌ مسير عبور عشاير بافت‌ و جيرفت‌ است. 

*گذرگاه‌ دشت‌ آب‌ كه‌ مخصوص‌ عشاير بافت‌ است‌ كه‌ با عبور از اين‌ گذرگاه‌ به‌ جلگه‌ ارزوئيه ‌، صوغان‌ ، كلاشگرد جيرفت‌ و گروهي‌ هم‌ از طريق‌ كوه‌ شاه‌ احمدي‌ به‌ استان‌ ساحلي‌ هرمزگان‌ مي‌روند. 

*گذرگاه‌ چاه‌ قلعه‌ و پوزه‌ خون‌ كه‌ مسير عبور عشاير سيرجان‌ است‌ و تا استان‌هاي‌ ساحلي‌ امتداد مي‌يابد. 

مسافرت و اقامت – استان کرمان: 

كليه‌ شهرهاي‌ استان‌ از طريق‌ شبكه‌ ارتباطي‌ منطمي‌ به‌ هم‌ مرتبط‌ شده‌اند. قطار سراسري‌ ايران‌ ازاين‌ استان‌ عبور مي‌كند. فرودگاههاي‌ كرمان ‌، سيرجان‌ و جيرفت‌ امور حمل‌ و نقل‌ هوايي‌ كالا و مسافر را انجام ‌مي‌دهند. كليه‌ شهرهاي‌ استان‌ به‌ سيستم‌هاي‌ زير بنايي‌ انرژي‌ ، مخابرات‌ خدمات‌ بهداشتي‌ و درماني ‌، هتل‌ها و اقامتگاههاي‌ مناسب‌ جهانگردي‌ تجهيز شده‌اند. استان‌ كرمان‌ مردم‌ مهربان‌ و مهمان‌ نوازي‌ دارد.

مکان های دیدنی و تاریخی - استان کرمان: 

مكان هاي ديدني و تاريخي استان كرمان عبارتند از: كوير لوت, رودخانه هليل رود, كوه هاي هزار, جوپار, لاله زار, باغ بالا, خيبر, قبله, ارگ بم, خرابه هاي شهر كمادين, گنبد جبليه, مقبره خواجه اتابك, قلعه قهقه, قلعه كهنه, گنبد مشتاقيه, مسجد ملك, مسجد جامع, مسجد امام, قلعه سودك, گورستان دژيمند, باغ شاه زاده ماهان, مزار شاه نعمت الله ولي, قلعه ستگ, زيارت گاه شاه زاده حسين, حمام گنج علي خان, مجموعه وكيل, مجموعه ابراهيم خان, ميدان گنج علي خان, مسجد چهل ستون, آتشكده شاه فيروز, قلعه اردشير, قلعه دختر, موزه سكه, قلعه راين, ارگ جديد بم, گنبد سبز, تخت دريا قلي بيك و بازار كرمان.    

صنايع و معادن - استان کرمان: 

صنايع استان کرمان به دو دسته صنايع دستي و ماشيني تقسيم مي شوند. صنايع دستي شامل شال، پته و ترمه است كه به غير از پته دوزي باقي از رونق سابق برخوردار نيستند. صنايع دستي كارگاهي چون: قالي بافي، جاجيم بافي، گليم بافي و خورجين بافي از صنايع رايج اين استان به شمار مي رود. صنايع ماشيني استان به سه دسته كارگاهي كوچک، متوسط و بزرگ تقسيم مي شوند كه از اين صنايع مي توان سيمان، خانه سازي، نوشابه سازي، قند، ذغال سنگ و مس كه معروفيت جهاني دارد را نام برد. معادن استان در تامين مواد اوليه مورد نياز صنايع كشور نقش ارزنده اي بر عهده دارند. معادن سرشار آهن، ذغال سنگ، مس و ديگر فلزات چرخ هاي صنعت استان و كشور را به گردش در مي آورند. معادن ذغال سنگ قسمتي از نياز كارخانه ذوب آهن اصفهان را تامين مي كنند. منابع مس سرچشمه كرمان كه به گواهي كارشناسان از غني ترين و خالص ترين معادن مس درجهان به شمار مي رود، از مشخصه هاي ويژه اقتصادي استان کرمان محسوب مي شود.

از نظر اقتصادي منطقه ويژه و آزاد تجاري سيرجان اهميت استان كرمان را افزايش داده است. اين منطقه ويژه صرف نظر از تاثيراتي كه در توسعه اقتصادي كل استان داشته، ‌از ديدگاه توسعه جهانگردي نيز اهميت زيادي دارد. سيرجان گذرگاه اصلي انتقال كالا به كشورهاي خاور ايران و هم چنين اروپا و خليج فارس بوده و مسير رفت و برگشت كليه كالاهاي تجاري از بندر شهيد رجايي هرمزگان به كشورهاي آسياي ميانه، قفقاز و روسيه است. در واقع اين شهر محل اتصال كليه محورهاي ترانزيتي و حمل و نقل كالا از جنوب به شمال، خاور و باختر ايران و ساير كشورهاي شمالي، خاوري و باختري اروپا و خليج فارس است. راه ترانزيت اصلي زميني (جاده اي و ريلي) از طريق بندر شهيد رجايي به استان هاي بزرگ و صنعتي كشور(كرمان ـ فارس‌ ـ يزد)، از مسير اين شهرستان و منطقه ويژه اقتصادي عبور مي كند. اين منطقه به عنوان يك قطب اقتصادي ويژه بر بستر مزيت هاي باراندازي، در ساختار اقتصادي استان كرمان نقش و موقعيت قابل توجهي را احراز كرده است و در آينده نيز بر اهميت اين جايگاه اقتصادي افزوده خواهد شد. 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان کرمان:

نام كرمان در دوره هاي قبل از اسلام،‌ «بوتيا» و «كارامانيا» بوده است. برخي عقيده دارند كه كرمان دگرگون شده كلمه «كريمان» است و عده اي نيز آن را مشتق از «كارمانيا» قديم به معني «جايگاه دلاوري و نبرد» ذکر مي کنند. در حالي که تواريخ عرب و يهود، «كرمان» را فرزند هيتال يا هپتال از نبيره هاي نوح مي دانند، كتب فارسي از طهمورث به عنوان جد وي ياد مي کنند. هرودوت از شش نژاد فارسي نام مي برد كه يكي از آن ها «گرمانيان» است. مركز كرمان را در قديم «گواشير» و «بردشير» مي خواندند. «گواشير» در اصل «كوره اردشير» يعني شهر اردشير بوده که به تدريج «گواشير» شده است.

از لحاظ تاريخي سابقه سكونت و استقرار انسان در ديار كرمان به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي رسد. اين منطقه يكي از قديمي ترين نواحي ايران به شمار مي رود و در گذر زمان، گنجينه هاي فرهنگي، تاريخي گرانبهايي در آن پديد آمده است كه نمايان گر روند تاريخي و حيات اقتصادي ـ اجتماعي آن است. وجود هر فضاي تاريخي در كرمان بيان گر بخشي از زوايا و ابعاد زندگي مردم و حكومت هاي اين مرز و بوم مي باشد. تاسيس و تخريب، مرمت و انهدام، همه نشان گر حيات پر جنب و جوش اين ديار ناشناخته است. کمي آثار تاريخي كرمان در مقايسه با شهرهايي چون اصفهان و شيراز به دليل آسيبي است كه حوادث ناگوار تاريخ در اين منطقه پديد آورده است. همين معدود آثار نيز نشانه توانايي، پايداري و كوشش هاي مردم اين خطه از كشور است. 

مشخصات جغرافيايي - استان کرمان:

استان كرمان در جنوب خاوري ايران واقع شده و از شمال با استان هاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان، از خاور با سيستان و بلوچستان و از باختر با استان فارس همسايه است. اين استان از نظر جغرافيايي بين 55 درجه و 25 دقيقه تا 32 درجه ي پهناي شمالي و 26 درجه و 53 دقيقه تا 29 درجه و 59 دقيقه ي درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. استان كرمان يکي از پهناورترين استان هاي ايران است که حدود 11 درصد از خاک ايران را در بر گرفته است. اين استان يكي از مرتفع ترين استان هاي كشوربوده و شهرستان بافت آن با 2250 متر ارتفاع از سطح دريا مرتفع ترين شهرستان استان است. ميزان بارندگي به حدود 120 ميلي متر در سال مي رسد. در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 2008565 نفر برآورده شده است. راه هاي دسترسي به استان کرمان عبارتنداز:

ـ راه آسفالته اصلي تهران ـ بندرعباس از رفسنجان و سيرجان عبور مي كند.

ـ راه آسفالته اصلي تهران ـ چابهار، نيز از شهر كرمان مي گذرد.

ـ راه آسفالته اصلي كرمان ـ فردوس ـ گناباد‌ ـ تربت حيدريه ـ مشهد به درازاي 910 كيلومتر، به سمت شمال خاور

ـ‌ راه آسفالته اصلي كرمان ـ جيرفت ـ كهنوج ـ بندر عباس به درازاي 546 كيلومتر، به سمت جنوب

ـ راه آسفالته اصلي كرمان ـ رفسنجان ـ شهر بابك ـ مهريز‌ ـ يزد به درازاي 585 كيلومتر، به سمت شمال باختر

ـ راه فرعي راور ـ شيطور به درازاي 112 كيلومتر، به سمت شمالباختر

ـ راه آسفاته اصلي كرمان ـ بافت به درازاي 156 كيلومتر، به سمت جنوب

ـ‌ راه اسفالته اصلي كرمان ـ زرند به درازاي 83 كيلومتر، به سمت شمال باختر

ـ راه آسفالته اصلي سيرجان ـ بافت به درازاي 129 كيلومتر، به سمت خاور

ـ راه آهن سراسري تهران ـ بندرعباس از استان كرمان، شهرستان سيرجان مي گذرد.

ـ راه آهن بافق ـ زرند ـ كرمان

ـ فرودگاه كرمان

ـ فرودگاه رفسنجان

ـ فرودگاه بم

ـ فرودگاه جيرفت

ـ فرودگاه سيرجان 

کشاورزي و دام داري - استان کرمان:

با توجه به شرايط اقليمي و ميزان منابع آب و موقعيت اجتماعي و روش كشت زمين ها، استان كرمان را به سه منطقه كشاورزي تقسيم مي کنند:

ـ مناطق كشاورزي خشک و كويري (رفسنجان، زرند، سيرجان و …)

ـ مناطق كشاورزي معتدل كوهستاني(بافت، بردسير و …)

ـ مناطق كشاورزي گرمسيري (بم، جيرفت، كهنوج و …)

ازمهم ترين محصولات كشاورزي اين استان مي توان گندم، جو، سيب زميني، پسته، حنا، وسمه، زيره، پنبه و چغندر قند را نام برد. دركرمان انواع محصولات سردسيري شامل گردو، بادام، گلابي، هلو، آلبالو، آلو، گيلاس و سيب درختي و هم چنين محصولاتي از قبيل مركبات (پرتقال، ليمو شيرين، ليمو ترش، نارنگي، نارنج و گريپ فروت) و خرما توليد مي شود. اين گونه محصولات در مناطق بم، جيرفت، شهداد و در جنوب خاوري شهرستان بافت كشت مي شوند. مركبات شهداد مرغوبيت خاص وشهرت خوبي در ايران دارند.از استان كرمان بيش از 95 درصد محصول پسته ايران به دست مي آيد و اين استان بيش از 5/87 درصد از باغات پسته كشور را به خود اختصاص داده است. در ميان شهرستان هاي استان كرمان كه باغ پسته دارند، رفسنجان با بيش از 70 درصد کل توليد پسته و تعداد باغ پسته، رتبه اول را دارا ست. دام پروري به سه روش روستايي، عشايري و صنعتي صورت مي گيرد. با اين همه به علت خاک نه چندان حاصل خيز منطقه و محدوديت مراتع سرسبز، دام پروري از رونق بالايي برخوردار نيست.

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان كرمان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

كرمان

بم

كرمان- ماهان- راين- بم

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ موزه هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- تخت درگاه قلي بيگ- قلعه اردشير- قلعه دختر- آستانه شاه نعمت الله- باغ شاهزاده- ارگ و آبشار راين- ارگ بم- منطقه ارگ جديد

2

كرمان

شهداد

كرمان- سيرچ- شهداد

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- تخت درگاه قلي بيگ- قلعه اردشير- قلعه دختر- آبگرم جوشان- كلوتهاي شهداد- قلعه شفيع آباد- آب انبار شهداد

3

انار

سيرجان

انار- دهج- شهر بابك- سيرجان

كاروانسراي انار- غار ايوب- روستاي ميمند- عمارت موسي خاني- باغ سنگي- بادگيرهاي چپوقي

4

كرمان

خبر

كرمان- بافت- خبر

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ موزه هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- تخت درگاه قلي بيگ- قلعه اردشير- قلعه دختر- غار جفريز- طبيعت و پارك ملي خبر- غار طرنگ

5

جيرفت

گشوران

جيرفت- كهنوج- منوجان- قلعه گنج- گشوران

شهر دقيانوس- تپه باستاني كنار صندل- موزه- قلعه كهنوج- قلعه منوجان- تپه هاي باستاني- قلعه گنج

6

انار

كرمان

انار- رفسنجان- كرمان

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ موزه هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- كاروانسراي انار- عمارت حاج آقا علي- خانه باقري

7

كرمان

راور

كرمان- زرند- كوهبان- راور

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ موزه هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- تخت درگاه قلي بيگ- قلعه اردشير- قلعه دختر- موزه مردم شناسي زرند- آسياب آبي- قدمگاه خضر- آرامگاه بي بي عصمت- يخدان راور- يخدان راور- خانه فخري- مجموعه وكيلي طرز- سروهاي تاريخي طرز

8

كرمان

دلفارد

كرمان- ماهان- راين- دلفارد

مجموعه بازار- گنبد جبليه- مساجد امام و جامع- موزه دفاع مقدس- يخدان مويدي- باغ موزه هرندي- قبه سبز- موزه صنعتي- كتابخانه ملي- تخت درگاه قلي بيگ- قلعه اردشير- قلعه دختر- آستانه شاه نعمت الله ولي- باغ شاهزاده- عمارت شتر گلو- آبشار راين- ارگ راين- آبشار و طبيعت دلفارد

استان کردستان

استان کردستان:

موقعیت :  غرب کشور 

مرکـــــز :  سنندج 

مجاورت : شمال:استانهای آذربایجان غربی و زنجان  جنوب:  استان کرمانشاه   شرق: استان های همدان و زنجان    غرب:  کشورعراق

آب و هوا:  سرد کوهستانی ارتفاع متوسط:   373/1   M   دما:3/13 º c

وسعــــت:  28203 کیلومترمربع

جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی 1440156 نفر

تقسیمات:  8 شهرستان، 12 شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادی دارای سکنه

شهرستانها: بانه - بیجار - دیواندره - سقز - سنندج/مرکز استان - قروه - کامیاران - مریوان 

موقعيت جغرافيائي – استان کردستان:  

استان‌ كردستان‌ با وسعتي‌ معادل‌ 28203 كيلومتر مربع‌ در غرب‌ ايران‌ و در مجاورت‌ كشور عراق‌ قراردارد. بر اساس‌ آخرين‌ تقسيمات‌ سياسي‌ و اداري‌ درسال‌ 1385، شهرستان‌هاي‌ استان‌ كردستان‌ عبارتند از: بانه‌ ، بيجار، سنندج ‌، ديواندره‌ ، سقز، قروه‌ ، كامياران‌ و مريوان‌. شهر سنندج‌ ، مركز استان‌ كردستان‌ است.‌  

اين‌ استان‌ كه‌ در دامنه‌ها و دشت‌هاي‌ پراكنده‌ سلسله‌ جبال‌ زاگرس‌ مياني‌ قرار گرفته‌ است ‌، از شمال‌ به‌ استانهاي‌ آذربايجان‌ غربي‌ و زنجان‌ ، از شرق‌ به‌ همدان‌ و زنجان ‌، از جنوب‌ به‌ استان‌ كرمانشاه‌ و از غرب‌ به‌ مرزبين‌المللي‌ ايران‌ با عراق‌ محدود است‌. اين‌ استان‌ در سال‌ 1385، حدود 1440156 نفر جمعيت‌ داشته‌ است‌ كه ‌از اين‌ تعداد 855819 نفر در نقاط‌ شهري‌ و 584337 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند. 

استان‌ كردستان‌ منطقه‌اي‌ كاملاً كوهستاني‌ است‌. ناهواريهاي‌ استان‌ شامل‌ دو بخش‌ غربي‌ و شرقي‌ است ، قسمت‌ وسيعي‌ از سنندج ‌، مريوان‌ و سرزمين‌هاي‌ اطراف‌ آن‌ تا جنوب‌ كردستان‌ ناهمواريهاي‌ غربي‌ را تشكيل‌ مي‌دهد. شرق‌ سنندج‌ را ناهمواريهاي‌ شرقي‌ در بر گرفته‌ است‌. اين‌ ناحيه‌ با يك‌ حصار كوهستاني‌ متشكل‌ ازسنگ‌هاي‌ دگرگوني‌ و رسوبي‌ احاطه‌ شده‌ است‌. بلندترين‌ كوه‌هاي‌ اين‌ ناحيه‌ ، شاه‌نشين‌ در شمال‌ بيجار، شيدا درمركز و پنجه‌ علي‌ بين‌ قروه‌ و سقز مي‌باشد.

آب و هوا – استان کردستان:  

استان‌ كردستان‌ به‌ طور كلي‌ تحت‌ تأثير دو جريان‌ عمده‌ هواي‌ گرم‌ و سرد قرار دارد و اقليم‌هاي‌ گوناگوني‌ را به‌ وجود مي‌آورد. بيشترين‌ ميزان‌ بارش‌ جوي‌ در ناحيه‌ غربي‌ استان‌ حدود 800 ميلي‌ متر در سال‌ و كمترين ‌ميزان‌ بارندگي‌ آن‌ در ناحيه‌ شرقي‌ حدود 400 ميلميتر در سال‌ است‌. تمام‌ قلمرو استان‌ در بهار و تابستان ‌، آب‌ وهوايي‌ خنك‌ و معتدل‌ دارد. 

مقايسه‌ ارقام‌ ميانگين‌ دماي‌ ماه‌هاي‌ مختلف‌ سال‌ در مركز استان‌ نشان‌ مي ‌دهد كه‌ متوسط‌ دماي‌ روزانه‌ در ارديبهشت‌ ماه ‌ 16/1 و در مهر ماه‌ 9/16 درجه‌ سانتيگراد است‌. از اينرو 6 ماه‌ از سال‌ درمركز استان‌ كردستان‌ براي‌ جريان‌ جهانگردي‌ بهترين‌ ومناسب‌ترين‌ ايام‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد. سردترين‌ ماه‌ سال‌ درشهرستان‌ سنندج ‌، بهمن‌ ماه‌ با حداقل‌ دماي‌ يك‌ درجه‌ زير صفر است. 

تاريخ و فرهنگ – استان كردستان:    

تاريخ‌ كردستان‌ تا قبل‌ از اسلام‌ چندان‌ روشن‌ نيست‌. كردها اقوامي‌ آريايي‌ نژاد هستند كه‌ چندين‌ هزار سال‌ قبل‌ از ميلاد به‌ اين‌ منطقه‌ مهاجرت‌ كرده‌اند. در سال‌هاي‌ 16 تا 20 هجري‌ قمري ‌، قلعه‌ها و استحكامات‌ كردها به‌ تصرف‌ اعراب‌ درآمد. فتح‌ شهر (روز) و (ارادباذ) دو شهر كردنشين‌ در سال‌ 22 هجري قمري صورت ‌گرفت‌. در سال‌ 23 هجري قمري كه‌ سپاه‌ عرب‌ در ايالات‌ فارس‌ مشغول‌ فتوحات‌ بود ، اكراد فارس‌ در دفاع‌ از شهر فسا شركت‌ داشتند. ابوموسي‌ اشعري‌ در سال‌ 25 هجري قمري شورش‌ اكراد را سركوب‌ كرد. 

در سال‌ 90 هجري قمري اكراد فارس‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند ولي‌ توسط‌ حجاج‌ بن‌ يوسف‌ ثقفي‌ سركوب‌ شدند. درسال‌ 224 هجري قمري يكي‌ از رهبران‌ كرد در شهر موصل‌ بر ضد خليفه‌ معتصم‌ سر به‌ شورش‌ برداشت‌ و خليفه‌ سردارمعروف‌ (آيتاخ‌) را به‌ جنگ‌ او فرستاد. (آيتاخ‌) در اين‌ جنگ‌ پيروز شد و بسياري‌ از اكراد را نيز به‌ قتل‌ رساند. درسال‌ 281 هجري قمري در زمان‌ خلافت‌ المقتدر بالله‌ ، بار ديگر اكراد سر به‌ شورش‌ برداشتند. در قرون‌ چهارم‌ ، پنجم‌ هجري‌ خاندان‌ (شداديا) كه‌ كرد بودند ، در دبيل‌ و گنجه‌ حكومت‌هاي‌ مستقلي‌ تشكيل‌ دادند. در سال‌ 359 هجري قمري ‌عضد الدوله‌ ديلمي‌ با كردهاي‌ موصل‌ درگير شد و پس‌ از غلبه ‌، قلاع‌ آن‌ها را ويران‌ كرد و سران‌ كرد را به‌ قتل ‌رسانيد.

يكي‌ از رويدادهاي‌ مهم‌ دوره‌ زمامداري‌ شرف‌الدوله‌ ديلمي‌ (379-372 هجري قمري) پيكار او در سال‌ 377 هجري قمري‌ با (بدربن‌ حسنويه‌) در كرمانشاه‌ است‌ كه‌ منجر به‌ پيروزي‌ بدر شد. (بدربن‌ حسنويه‌) در سال‌ 405 هجري قمري به‌ دست ‌يكي‌ از طايفه‌هاي‌ كرد كشته‌ شد و شمس‌الدوله‌ پسر فخرالدوله‌ ديلمي‌ تمامي‌ متصرفات‌ وي‌ را ضميمه‌ قلمروخود گردانيد.

شهرهاي‌ كردستان‌ در زمان‌ حمله‌ مغول‌ از قتل‌ و غارت‌ مصون‌ نماند و در زمان‌ تيمور و تركمانان‌ قره‌ قويونلوو آق‌ قويونلو، كردستان‌ و ديار بكر ميدان‌ تاخت‌ و تاز سپاهيان‌ تيمور شد. 

شاه‌ اسماعيل‌ اول‌ مؤسس‌ سلسله‌ صفوي‌ به‌ علت‌ پيروي‌ اكراد از مذهب‌ تسنن‌ روابط‌ حسنه‌اي‌ با آنها نداشت ، در مقابل‌ سلاطين‌ عثماني‌ در تقويت‌ هرچه‌ بيشتر كردها مي‌كوشيدند. 

با تشكيل‌ سلسله‌ زنديه‌ براي‌ نخستين‌ بار در تاريخ‌ ايران‌ سلسله‌اي‌ كرد نژاد به‌ سلطنت‌ رسيد. در سال‌ 1964ميلادي‌ ، قاضي‌ محمد همزمان‌ با اشغال‌ ايران‌ توسط‌ قواي‌ متفقين‌ و حمايت‌ دولت‌ روسيه‌ از او ، جمهوري‌ خلق ‌كردستان‌ را تشكيل‌ داد ولي‌ پس‌ از تخليه‌ كامل‌ ايران‌ از قواي‌ متفقين‌ و اعزام‌ سپاه‌ دولت‌ مركزي‌ به‌ آذربايجان‌ و كردستان ‌، اين‌ جمهوري‌ از هم‌ پاشيد. 

كردستان‌ امروزي‌ يكي‌ از نواحي‌ و استان‌هاي‌ مهم‌ و استراتژيك‌ سرزمين‌ ايران‌ به‌ شمار مي‌رود و همچنان‌ رو به‌ توسعه‌  و رشد است. 

استان‌ كردستان‌ از لحاظ‌ فرهنگي‌ جذابيت‌هاي‌ بسيار جالب‌ توجهي‌ دارد كه‌ نظير آن‌ در ساير نقاط‌ ايران‌ كمترديده‌ مي‌شود. زبان‌ ، شعر، رقص ‌، موسيقي‌ و آداب‌ و رسوم‌ به‌ جاي‌ مانده‌ در اين‌ پهنه‌ از سرزمين‌ ايران‌ ، قدمتي ‌ديرينه‌ دارد. زبان‌ كردي‌ يكي‌ از زبان‌هاي‌ گروه‌ هندي‌- اروپايي‌ است‌ و دستور زبان‌ ويژه‌اي‌ دارد. اين‌ زبان‌ در ايران ‌چند شاخه‌ مشخص‌ دارد كه‌ عبارتند از: شاخه‌ اورامي‌ كه‌ يك‌ لهجه‌ بسيار قديمي‌ با اصالت‌ تاريخي‌ است ‌، شاخه‌ سوراني‌ كه‌ مهم‌ترين‌ و رايج‌ترين‌ شاخه‌ زبان‌ كردي‌ به‌ شمار مي‌رود ، شاخه‌ كرمانشاهي‌ كه‌ در كرمانشاه‌ رايج‌ است‌. 

مسافرت و اقامت – استان کردستان: 

كليه‌ شهرستان‌هاي‌ استان‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي‌ ، مخابرات‌ و سيستم‌ درماني‌ تجهيز شده‌اند و مسافرت‌ به‌ آنها به ‌آساني‌ صورت‌ مي‌گيرد. كليه‌ شهرهاي‌ استان‌ داراي‌ انواع‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ مي‌باشند و مردمي‌ مهربان‌ دارد. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان کردستان: 

استان کردستان به لحاظ تاریخ و قدمت طولانی و جغرافیای خاص خود از مکان های تاریخی و طبیعی با ارزشی برخوردار است که در مناطق مختلف استان پراکنده شده اند. جنگل های بلوط، آبشارها و رودخانه های خروشان، چشمه های طبیعی و کوه های سر به فلک کشیده؛ طبیعت زیبا و چشم نواز کردستان را رقم زده و یکی از زیباترین جلوه های گردشگری طبیعی ایران را در دامنه های زاگرس به وجود آورده است.

جاذبه های تاریخی و معماری منطقه که شامل قلعه های قدیمی، مسجد های تاریخی، حمام ها و... می شوند، همراه با آیین ها و فرهنگ رایج بین اقوام کرد از مهم ترین جاذبه های استان کردستان است. رقص های محلی و بومی اين استان که در مراسم شادی و سرور اجرا می شوند، هم از نظر مضمون و هم از نظر شكل درخور توجه است. موسيقی كردی يكی از بارزترين ويژه گی فرهنگی قوم كرد است. طراوت، شادابی، فضای عرفانی و درآميختگی مضامين با تاريخ گذشته كردها، بخشی ازخصوصيات موسیقی کردی است. مجموع جاذبه های طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی؛ استان کردستان را به منطقه ای دیدنی تبدیل کرده که بازدید از آن برای هر گردشگری جذاب و خاطره انگیز خواهد بود.  

صنايع و معادن - استان کردستان: 

صنايع استان كردستان به دو گروه ماشينی و دستی تقسيم می شوند. صنايع ماشينی استان مشتمل بر گروه های صنايع كانی غير فلزی، شيميايی، سلولزی، نساجی، چرم، غذايی، برق و الكترونيك هستند. در حال حاضر درنقاط شهری و روستايی كردستان عده كثيری به توليد محصولات گوناگون دستی كه هم مصرف خانگی و هم ارزش تجاری دارند مشغول هستند. فرش بافی، گليم بافی، نساجی، نازک كاری چوب، ‌گيوه دوزی، خراطی، سوزن دوزی، قلاب دوزی، پولک دوزی، منجوق دوزی و ساخت زينت آلات محلی، موج (كه در منازل به عنوان رختخواب پيچ مورد استفاده قرار می گيرد)، جانماز، شال بافی، دستبافت ها، جاجيم بافی و قالی بافی از صنايع دستی عمده اين استان است.    

کشاورزی و دام داری - استان کردستان:

استان كردستان از لحاظ اقتصاد كشاورزی و دام پروری يكی از قطب های اساسی ایران محسوب می شود. فعاليت های كشاورزی در اين استان به صورت ديمی و آبی انجام می گيرد. از توليدات كشاورزی اين استان می توان گندم، جو و حبوبات را نام برد. به علت وجود مراتع غنی و آب کافی، این منطقه از دام داری پررونقی برخوردار است. از ميان دام ها گوسفند و بره بيش ترين اهميت و تعداد را دارند. پرورش زنبور عسل در این استان از رونق زیادی برخوردار است و عسل از مهم ترین تولیدات کشاورزان کردستان به شمار می رود.    

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان کردستان: 

قوم کرد؛ در كوه ها و دره های ميان عراق و ارمنستان به ويژه در 60 كيلومتری شمال باختری موصل درعراق كه امروزه ‹‹ زخو›› ناميده می شود، ساكن بوده اند. گفته می شود اصطلاح كردستان را سلجوقيان برای تمايز نواحی كردنشين از ولايت جبال عراق وضع كرده اند که سرزمين های بين آذربايجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس را كه مركز آن در ابتدا ناحيه بهار (در 18 كيلومتری شمال باختری همدان) و بعدها چمچال در نزديكی كرمانشاه امروزی ذکر شده، در بر می گرفته است.

قلعه ها و استحكامات كردها در بين سال های 16 تا 20 هـ . ق به تصرف اعراب در آمدند. کردها درخلال سال های فتح ايران به دست اعراب، همواره در نقاط مختلفی چون فسا، دارابجرد، زور و دارآباد در دفاع از ايران زمين شرکت داشته اند. اقوام کرد هم چنين در روزگار غلبه اعراب بر ايران، همواره از پيشتازان قيام در برابر ظلم و ستم اعراب بودند. قيام ها و شورش های سال های 90 و 148 هـ . ق کردهای فارس و موصل، که به ترتيب به دست حجاج ابن يوسف ثقفی و خالد برمكی سرکوب شدند، گواهان اين مدعايند.

در حمله کردها به اطراف اصفهان و فارس (231 هـ. ق)، يكی از سرداران ترک خليفه به نام وصيف پس از پيروزی بر اين مناطق، نزديک به پانصد نفر از افراد آن جا را به اسيری به عراق برد. در قرن های چهارم، پنجم و ششم هجری، شداديان كه كرد و از قبيله روادی بودند، حكومت های مستقلی را در نواحی كردنشين تشكيل دادند. دولت معروف ايوبی در مصر و شام نيز برخاسته از همين خاندان است. در دوران زمام داری شرف الدوله ديلمی ( 372 – 379 هـ ‌. ق) پيكار او با بدر بن حسنويه در كرمانشاه يكی از رويدادهای مهم است كه به پيروزی بدر و تسلط وی برعراق عجم و شكست شرف الدوله منجر شد. با کشته شدن بدر بن حسنويه در سال 405 هـ . ق به دست طايفه ای كرد به نام ‹‹جورقان››، شمس الدوله پسر فخرالدوله ديلمی بلافاصله شاپورخواست (خرم آباد)، دينور، بروجرد، نهاوند، اسد آباد و قسمتی از اهواز را ضميمه قلمرو خود كرد.

شهرهای كردستان درزمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند و در زمان تيمور و تركمانان قره قويونلو و آق قويونلو، كردستان و «ديار بكر»، ميدان تاخت و تاز سپاهيان تيمور و تركمانان شد. شاه اسماعيل اول ـ موسس سلسله صفويه ـ به علت سنی بودن كردها رابطه ای با آن ها نداشت. درمقابل؛ سلاطين عثمانی در تقويت هرچه بيش تر كردها می كوشيدند. دولت ايران در دوره صفويه به قسمت وسيعی از كردستان آن روز كه دامنه های خاوری كوه های زاگرس را در بر می گرفت تسلط داشتند و نخستين كتاب درباره قوم كرد به زبان فارسی با نام ‹‹شرفنامه بدليسی›› در اين دوره تدوين شده است.

با تشكيل سلسله زنديه، ‌برای نخستين بار درتاريخ ايران؛ سلسله ای كرد نژاد به سلطنت رسيدند. در اواخر اين سلسله طايفه دنبلی - يكی از طوايف بزرگ كرد – نيز قسمتی از آذربايجان غربی را اشغال کرد و خوی را به عنوان مرکز حکومت خود برگزيد. در سال 1878 ميلادی شيخ عبيدالله نقشبندی با کمک کردها و تحت حمايت دولت عثمانی به فكر تاسيس كردستان مستقل افتاد. به اين ترتيب در سال 1880 ميلادی طرف داران وی، اطراف اروميه، ساوجبلاغ، مراغه و مياندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهيان ايران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع كنند. از ديگر تلاش ها در جهت استقلال نواحی کرد نشين می توان به شورش قاضی محمد در سال 1946 ميلادی اشاره کرد. وی هم زمان با حضور قوای متفقين در ايران و حمايت دولت روسيه شوروی، جمهوری خلق كردستان را به مركزيت مهاباد تشكيل داد، که پس از تخليه كامل ايران از قوای متفقين و اعزام ارتش دولت مركزی به نواحی آذربايجان و كردستان، اين شورش و جمهوری ناشی از آن نيز از هم پاشيد. کردستان همواره به دلیل شورش ها و بیم خطرحکومت مرکزی ازآنان؛ مورد بی مهری حکومت های وقت بود. پس از روی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی، كردستان امروزی يكی ازآرام ترین دوره های تاریخی خود را می گذراند و از استان های مهم و استراتژيک سرزمين ايران به شمار می رود و بین مردم و دولت تفاهم و وفاق قابل توجهی وجود دارد و بدین لحاظ از امنیت کاملی برخوردار است.  

مشخصات جغرافيايي - استان کردستان: 

استان كردستان در مجاورت بخش خاوری كشور عراق قرار دارد. اين استان كه در دامنه ها و دشت های پراكنده سلسله کوه های زاگرس ميانی قرار دارد از شمال به استان های آذربايجان غربی و زنجان، از خاور به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از باختر به كشور عراق محدود می شود. استان كردستان از نظر جغرافيايی بين 34 درجه و 44 دقيقه تا 36 درجه و 30 دقيقه پهنای شمالی و 45 درجه و 31 دقيقه تا 48 درجه و 16 دقيقه درازای خاوری قرار دارد. این استان از لحاظ جغرافيای طبيعی تحت تاثير جريان هوای گرم و سرد بوده و اقليم های گوناگونی را به وجود می آورد. تمام نواحی استان در بهار و تابستان آب و هوايی خنک و معتدل و در زمستان سرد و برفی دارد. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسكن سال 1375، جمعيت استان كردستان 1.346.383 نفر برآورد شده است

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان كردستان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

سنندج

مريوان

سنندج- روستاي نگل- سروآباد- مريوان

جاذبه هاي طبيعي- اماكن تاريخي سنندج- درياچه آب شيرين زريوار- بازارچه مرزي باشماق مريوان

2

سنندج

سقز

سنندج- ديوان دره- سقز

غار باستاني كرفتو- قلعه زيويه- روستاي گردشگري پالنگان با پيشينه تاريخي

3

سنندج

اورامان تخت

سنندج- مريوان- دزلي- دره كي-اورامان تخت

جاذبه هاي طبيعي شامل بافت سنتي و روستاي آبشسار بل و … و روستاي هجيج

استان قزوین

استان قزوین:

مرکـــــز :  قزوین

موقعیت : 

مجاورت : شمال: گیلان   جنوب:  همدان شرق: تهران   غرب:  زنجان
آب و هوا: آب‌ و هواي‌ استان‌ قزوين‌ در نواحي‌ شمال‌ سرد و در نواحي‌ جنوب‌ معتدل‌ است‌.              ارتفاع  متوسط:    304/1   M   دما:2/13 º c
وسعــــت: ۱۵۸٬۲۰۰ کیلومتر
جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی  1143200 نفر
تقسیمات:  ۵ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۳ شهر، ۴۴ دهستان و ۱۵۴۷ روستا

شهرستانها: آبیک و الوند - بوئین زهرا - تاکستان - قزوین/مرکز استان

موقعيت جغرافيايي - استان قزوين:

استان‌ قزوين‌ از نظر جغرافيايي ‌، مانند پلي‌ پايتخت‌ كشور را به‌ مناطق‌ شمالي‌ و غربي‌ كشور متصل ‌مي‌كند كه‌ طي‌ نيم‌ قرن‌ اخير به‌ يكي‌ از قطب‌هاي‌ مهم‌ توسعه‌ كشور تبديل‌ شده‌ است‌. استان‌ قزوين‌ در سال‌  1375 خورشيدي از استان‌ تهران‌ منفك‌ شد و همراه‌ با شهرستان‌ تاكستان‌ از استان‌ زنجان‌ به‌ عنوان‌ استان‌ قزوين‌ درتقسيمات ‌كشوري‌ جاي‌ گرفت‌. شهرستان‌ قزوين‌ و تاكستان‌ محدوده‌ سياسي‌ - اداري‌ اين‌ استان‌ را تشكيل‌ مي‌دهند. در سال ‌1385 خورشيدي استان‌ قزوين‌ 1143200نفر جمعيت‌ داشته‌ است‌. از اين‌ تعداد 777975 نفر در نقاط‌ شهري‌ و 365225 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند. استان‌ قزوين‌ از نظرموقعيت‌ طبيعي‌ به‌ دو بخش‌ كوهستاني‌ و دشتي‌ تقسيم‌ مي‌شود. منطقه‌ كوهستاني‌ آن‌ در شمال‌ استان‌ قرار دارد و دره‌هاي‌ البرز نيز در دامنه‌هاي‌ جنوبي‌ آن‌ كشيده‌ شده‌اند.

آب و هوا - استان قزوين:

آب‌ و هواي‌ استان‌ قزوين‌ در نواحي‌ شمال‌ سرد و در نواحي‌ جنوب‌ معتدل‌ است‌. و لذا در نواحي‌ شمالي‌ زمستان‌ سرد و پربرف‌ با تابستان‌ معتدل‌ و در نواحي‌ دشتي‌ ، زمستان‌ نسبتاً سرد و تابستان‌ گرم‌ دارد.

تاريخ و فرهنگ - استان قزوين:

قدمت‌ و سابقه‌ تاريخي‌ منطقه‌ قزوين‌ به‌ دوران‌ حكومت‌ مادها در قرن‌ نهم‌ پيش‌ از ميلاد مي‌رسد. در آن‌ زمان‌ ناحيه‌ قزوين‌ مورد تاخت‌ و تاز اقوام‌ مختلف‌ از جمله‌ ديالمه‌ طبرستان‌ قرار مي‌گرفت‌. قزوين‌ در اوايل ‌دوران‌ اسلامي‌ محل‌ استقرار نيروهاي‌ ‌ عرب‌ بود و در اوايل‌ دوره‌ صفوي‌ به‌ پايتختي‌ انتخاب‌ شد. در دوره‌ قاجار و معاصر نيز به‌ دليل‌ نزديكي‌ به‌ تهران‌ از كانون‌هاي‌ مهم‌ حكومتي‌ محسوب‌ مي‌شد. شخصيت‌هاي ‌برجسته‌ ادبي‌ و اجتماعي‌ مانند عبيد زاكاني ‌، علامه‌ قزويني ‌، علامه‌ دهخدا و عارف‌ قزويني‌ از شاعران‌ تواناي ‌دوران‌ مشروطيت‌ از اين‌ شهر برخاسته‌اند. 

صنايع دستي و سوغاتي ها – استان قزوين:

صنايع‌ دستي‌ و سوغاتي‌هاي‌ استان‌ قزوين‌ عبارتند از، سنگ‌هاي‌ (حكاكي‌ و حجاري‌شده‌) ، كاشي‌ سازي‌ ، آيينه‌ سازي ‌، منبت‌ كاري‌ ، گچبري ‌، قاليبافي‌ ، خوشنويسي‌ و خطاطي‌. 

مسافرت و اقامت – استان قزوين:

شهرهاي‌ قزوين‌ و تاكستان‌ از نظر راههاي‌ ارتباطي ‌، مخابرات‌ و سيستم‌هاي‌ درماني‌ تجهيز شده‌اند و مسافرت‌ به‌ آنها به‌ راحتي‌ و آساني‌ ميسر است‌. قزوين‌ داراي‌ انواع‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ مناسب‌ است‌ و مردم‌استان‌ نيز با فرهنگ‌ جهانگردي‌ آشنايي‌ كامل‌ دارند.

مکان های دیدنی و تاریخی - استان قزوین: 

قزوين ازجمله مناطق زيبا, با فرهنگ و متمدن ايران است كه در كنار طبيعت زيبا, خدادادي و مناظر بهشت گونه خود از غناي تاريخي و فرهنگي قابل توجهي نيز برخوردار است. رودخانه هاي پرآب, قله هاي زيبا ومشهور, چشمه هاي آب گرم‏, حيات وحش, پوشش گياهي غني و درياچه هاي چشم نوازاين منطقه؛ در كنار آثار متعدد تاريخي, معماري, فرهنگي, باستاني و مردمان هنردوست, سخت كوش و متمدن؛ مجموعه كم نظيري را دراين خطه از كشور ايران به وجود آورده است كه ديدار از آن ها براي همه گروه هاي گردشگري جذاب است. قزوين بيش ترين آثارثبت شده تاريخي كشور را در خود جاي داده است. در اين منطقه مي توان در كنار طبيعت كم نظير و زيبا؛ مسجد هاي قديمي با ارزش معماري و تاريخي بالا, مدرسه هاي مهم و تاريخي‏, بازارهاي پررونق با انبوه اجناس و صنايع دستي, حمام ها و آب انبارهاي قديمي‏, تپه هاي متعدد باستاني كه نشان از تمدن باستاني منطقه دارد‏, شهرها, دهستان ها و روستاهاي قديمي با ارزش بالاي طبيعي و تاريخي‏, كاران سراهاي خاص دوره صفوي, قلعه هاي نظامي و مسكوني تاريخي‏, پل ها و بندهاي تاريخي و ده ها اثر قابل توجه ديگر را مشاهده كرد كه هر يك از آن ها قادراست ساعت ها بازديد كنندگان را سرگرم نموده و تاريخ و تمدن اين منطقه را به رخ بكشد. قزوين از جمله مناطق زيبا و با ارزش ايران در همه زمينه ها است كه همواره پذيراي گردشگران داخلي و خارجي بوده است.    

صنايع و معادن - استان قزوین:

استان قزوين ازمراكز مهم صنعتی كشور است كه داراي صنايع دستي و ماشيني با ارزشي است. صنايع دستی دراستان قزوين رونق چشمگيری دارد. مهم ترين صنايع دستی اين استان عبارتند از: سنگ تراشی و حكاكی، كاشی سازی، منبت كاری, گچ بری، قالی بافی، آيينه سازی‏. استان قزوين استقرار اين استان در نزديكی تهران و ممنوعيت احداث صنايع در محدوده 120 كيلومتری تهران، متقاضيان احداث واحدهای صنعتی را به سرمايه گذاری در اين استان راغب كرده است. از طرف ديگر وجود معادن متعدد و موقعيت مهم ارتباطی، ‌اهميت اين استان را به منظور سرمايه گذاری صنعتی دو چندان كرده است. استقرارشهر صنعتی البرز در 11 كيلومتری جنوب خاوری شهر قزوين، در زمينی به مساحت حدود 900 هكتار كه 347 كارخانه و حدود 70 كارگاه صنعتی و توليدی را در خود جای داده، بر اهميت صنعتی استان افزوده است. اين شهر صنعتی شامل مناطق صنعتی، تجاری، و مسكونی است. صنايع شهر صنعتی البرز به هفت گروه عمده صنعتی تقسيم شود که عبارتند از: صنايع فلزی، شيميايی، نساجی، سلولزی، الكتريكی، كانی غير فلزی و صنايع غذايی.   

کشاورزی و دام داری - استان قزوین:

استان قزوين يكی از مراكز مهم كشاورزی كشور است که به منظور بهره برداری از اين امكانات، ‌طی دهه های گذشته, با ايجاد سازمان های عمران و صنعتی كردن كشت و زرع توسعه يافته است. استفاده از ماشين آلات كشاورزی از قبيل تراكتور و كمباين، به كار گرفتن دفع آفات نباتی و كودهای شيميايی و به طوركلی فن آوری كشاورزی دراموركاشت و داشت، به نحو چشم گيری به رونق كشاورزی منطقه افزوده و تأثير بسياری درافزايش محصولات، از جمله گندم، جو، چغندرقند، حبوبات، پنبه، انگور، پسته، گردو، صيفی جات و انواع ميوه ها داشته است. در اين ميان انگور؛ بخش قابل توجهی از زمين های زير كشت استان را هم از لحاظ کيفی و هم از لحاظ کمی، به ويژه در نواحی تاكستان، به خود اختصاص داده است. اين دشت حاصل خيز با شبکه آب ياری طالقان رود که آب آن را به محدوده شمالی دشت قزوين انتقال می دهد، آب ياری می شود.

دام داري در استان قزوين بيش تر به دو شيوه سنتی و صنعتی صورت می گيرد. عشاير و كوچ نشيان با رمه گردانی در توليدات دامی مشاركت دارند. دام پروری صنعتی بيش تر به منظور توليد گوشت و شير و دام پروری سنتی برای تأمين مايحتاج خانواده و ايجاد درآمدی برای تأمين هزينه ها انجام می پذيرد. پرورش طيور نيز از ديگر فعاليت های اقتصادی روستايی استان قزوين است. مرغ داري هاي صنعتي زيادي در استان قزوين وجود دارند كه ازفعاليت پررونقي برخوردارند.   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان قزوین: 

قزوين را در نوشته هاي قديمي؛ شهر باستاني "آرساس" يا "آرساسيا" و در تاريخ يونان شهر قديمي "راژيا" ناميده اند. قرار گرفتن آن بر سر راه "جاده ابريشم" سرنوشت قزوين را با فراز و فرودهاي تلخ و شيرين گره زده است. تاريخ نگاران ايرانی و عرب عقيده دارند كه واژه «قزوين» از جمله «اين كش وين» گرفته شده است، به اين شرح که وقتی سركرده سپاه كسرا به هنگام نبرد، در صف لشكريان خود خللی ديد، با عبارت «اين كش وين» (يعنی به آن كنج بنگر) زيردست خود را مأمور رفع خلل كرد و در نتيجه سپاهيان او پيروز شدند. آن گاه در آن محل؛ شهری بنا كردند و آن را «كشوين» ناميدند و در دوره اسلامی، عرب ها، اين واژه را معرب كرده و آن را «قزوين» ناميدند. عقيده يونانيان دراين مورد بر اين است که پيش از دوران هخامنشی، مردمی كه آن ها را «كاسی» يا «كاسيت» می ناميده اند، در كرانه باختری دريای قزوين می زيستند كه به گفته بعضی از تاريخ نگاران يونانی و آريايی جزو نژاد «ميت تانی» به حساب می آمدند. گفته مي شود اين قوم مدت ها پيش از مادها به ايران آمده و قرن ها در كرانه باختری دريای كاسپين (خزر) استقراريافته بود. نام قزوين نيز از نظر آنان، از نام دريای كاسپين گرفته شده است.

در مورد وجه تسميه نام قزوين نظر ديگری نيز وجود دارد. گفته می شود كه كوهستان های شمالی قزوين همواره زيستگاه مردمان سركش بوده و آبادی های دشت قزوين پيوسته دست خوش تاخت و تاز و تاراج طايفه های گوناگون قرار داشته است. به فرمان حاكم وقت، برای جلوگيری از تاخت و تاز كوه نشينان، يك دژ درمدخل كوهستان شمالی قزوين و دژ بزرگ ديگری برای استقرارسپاهيان در محل كنونی قزوين بنا كردند. اولی را «دژ بالا» و دومی را «دژ پايين» ناميدند که با گذشت زمان، نام «دژ پايين» دچار دگرگونی شده و به «دژپين»، «گژوين» و سپس «كشوين» تبديل شده است. در دوران شاپور ذوالاكتاف قلعه ای - در جای همان دژ - بنا كرده و همان کشوين ناميده شد. اين نام در دوره اسلامی معرب شده و به قزوين تغيير يافته است. در نظر ديگري گفته شده قزوين در اصل «كزوين» و مركب از «كزو» به معناي پسته و «ين» به معناي شهر- شهر پسته- بوده و بعد ها معرب شده و به قزوين تبديل شده است.

بر اساس اسناد و مدارك موجود، قدمت و تاريخ منطقه قزوين، به دوران حكومت مادها در قرن نهم پيش از ميلاد می رسد. كاوش ها و يافته هاي باستان شناسي در دشت قزوين، نشان گر مرحله يك جانشيني و كشاورزي در هزاره هفتم پيش از ميلاد و برخورداري ساكنان آن از صنايع اوليه و نظام اجتماعي است. منازل مسكوني، معبد، كارگاه هاي صنعتي، اشياي زينتي، مجسمه ها، انبارهاي غله و... از تمدن دير پاي مردمان اين ناحيه در هزاران سال پيش حكايت دارند. درآن زمان، ناحيه كوهستانی جنوب و جنوب باختری قزوين، جزيی از قلمرو مادها به شمارمی رفت كه همواره مورد تاخت و تاز اقوام و قبايل مختلف، از جمله اقوام ديالمه طبرستان، قرارمی گرفت. مؤلف «مرآت البلدان» بانی قزوين را شاپور ابن اردشير بابكان دانسته که شهر را جهت مقابله با حملات و سركشی های ديلميان ساخته و «شار شاپور» ناميده است.

قزوين دردوره های پيشين، از مراكز مهم تمدن ماقبل تاريخ بوده و شامل سرزمين های ميان شهريار، جلگه ری و دشت قزوين بوده است. بررسی های به دست آمده از تپه سگزآباد بويين زهرا، ‌نشان دهنده زيستگاه های انسانی متعددی در هزاره های پيش از ميلاد است. هم چنين دريک کيلومتری جاده كرج به قزوين، تعدادی تپه باستانی کشف شده كه تا حدی وضعيت زندگی اقوام اين ناحيه را در حدود هزاره چهارم قبل از ميلاد روشن می سازد. آثار و اشياء به دست آمده در سگزآباد قزوين، مربوط به دوران نو سنگی و ماقبل تاريخ است. ناحيه قزوين دردوران ماد، آباد بوده و در دوره هخامنشی ها مردان ناحيه قزوين، به دليری شهرت داشته اند. پيرنيا از مردمانی به نام «مرد» در ناحيه قزوين ياد می کند که از فرستادن نماينده به نزد اسكندر و اظهار اطاعت خودداری كردند.

روند شهرسازي و گسترش مناطق مسكوني در قزوين، پس از ورود اسلام به اين سرزمين در سال 24 هجري شتابي دو چندان گرفت و در مدتي كوتاه به عنوان « باب الجنه» يا «دروازه بهشت» ناميده شد. به روايت بلاذري در فتوح البلدان سعيدبن عاص بن اميه در سال هاي پيش از 35 هجري؛ قزوين را « شهري استوار و آباد» مي كند و ورود چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهي ربيع بن خثيم در سال 36 هجري با فرمان اميرالمومنين علي(ع) سيماي قزوين را دگرگون مي سازد.

اقدام محمدبن سنان عجلي در حدود سال 90 هجري گام بزرگ ديگري در توسعه شهر محسوب مي شود و زمينه ساز ساخت دو شهرك مهم « مباركيه و مدينه موسي» در كنار شهر كهن قزوين در سال هاي پيش از 169 هجري مي شود. به دنبال سفرهارون الرشيد در سال 192 هجري به ايران ، به دستور وي مسجد جامع عتيق قزوين بنا شده و بارويي گرداگرد شهرك هاي اقماري پيرامون قزوين كشيده مي شود و چنان كه ابن فقيه همداني و رافعي گزارش كرده اند، كلان شهر قزوين شكل مي گيرد.

وسعت قزوين در سال 253 هجري را مي توان از روايت تاريخ گزيده دريافت كه پس از بركشيدن حصار شهر توسط موسي بن بوقا، داراي دويست و شش برج و هفت دروازه بوده است. تعمير باروي شهر درسال 373 هجري به وسيله صاحب بن عباد – وزير دانشمند آل بويه – و بناي صاحب آباد در شمال خاوري شهر، بازسازي آن در سال 411 توسط امير شريف ابوعلي جعفري، اقدامات گسترده عمراني امير خمارتاش عمادي در دهه نخستين سده ششم و ساخت باروي تازه اي از آجر به سال 527 نشان از توسعه دايمي منطقه دارد.

انتخاب الموت به عنوان مركز اسماعيليان نزاري و چالش هاي فرهنگي ، سياسي و نظامي مربوط به آن ، منطقه قزوين را حدود 200 سال به كانون اصلي رويدادهاي مهم كشور تبديل كرد و بارها شاهد لشكركشي هاي ميليوني و آثار ويران گر آن بود. هرچند اميران سلجوقي ناگزير از فعاليت هاي عمراني نيز بودند و آثار پراكنده سلجوقي در جاي جاي استان نشان گر اين نكته و گسترش قزوين در قرن ششم هجري است .

مولف «آثار البلاد» قزوين را در آغاز قرن هفتم – پيش از حمله مغول –چنين توصيف كرده است: « شــهري بسيــار بزرگ و پر جمعيت است. در دشتي بسيار پهناور و هموار بنا شده و مهندسان در بناي شهر نقشه اي كشيده اند كه نظيرش وجود ندارد. زيرا دو شهر است يكي در آغوش ديگري آرميده. شهر كوچك را كه در وسط قراردارد شهرستان مي نامند كه براي خود دروازه و بارو دارد. شهر بزرگ تر كه پيرامون شهرستان واقع شده داراي برج و باروي ديگري است. باغستان ها و تاكستان ها گرداگرد باروي خارجي شهر دوم را فراگرفته و پس از آن كشت زارهاي سرسبز دو شهر را در بر دارد و دو رودخانه ديزج و ارنزك از آن مي گذرد»

وسعت اين شهر درهنگامه حمله ويران گر مغول به ايران به حدي رسيده كه به گزارش مستوفي در ظفرنامه افزون از يك ميليون نفر جمعيت داشته است. شهر قزوين در دوره ايلخاني پس از ركودي نسبي دوباره زندگي خود را باز مي يابد و چنان كه جهانگردان آورده اند در زمان تيموريان پس از سمرقند بزرگ ترين و آبادترين شهر ايران بوده است.

انتخاب قزوين به عنوان پايتخت صفويان درقرن دهم علاوه بر بازنمايي اهميت شهر، دوره درخشاني از عمران و توسعه شهري را رقم مي زند كه درآثار سفيران و بازرگانان غربي كه به ايران آمده اند؛ مشهود است. طراحي و ساخت نخستين خيابان ايراني، چهارباغ ها، ميدان ها، كاخ ها، مدارس، مساجد، بوستان هاي شهري و … كه به الگويي براي شهرسازي در سراسر ايران تبديل شد؛ از اين منطقه آغاز مي شود. حتي انتقال پايتخت در قرن يازدهم نيز رنگ فراموشي به آن نمي زند و تا پايان دوره افشاريان شاهد سازه هاي فراواني در جاي جاي شهر هستيم كه عمارت باشكوه ايوان نادري از آن جمله است.

در سراسر دوره قاجاريه، قزوين به عنوان يك منطقه حاكم نشين مستقل مرتبط با پايتخت مطرح بود و با وجود ركود نسبي اقتصاد و فرهنگ در آن دوره از اندك مراكز پر رونق ايران به شمار مي رفت.

پايداري قهرمانانه مردم اين سامان در برابر هجوم سپاه مغول و يورش ويران گر تيمور، به ويژه وارد كردن نخستين شكست به مهاجمان افغاني دردشت قزوين پس از سقوط اصفهان از نقش انكار ناپذير قزوينيان در تاريخ ايران حكايت دارد. مشاركت مردم قزوين در نهضت ضد استبدادي مشروطه سر آغاز فصل نويني در تاريخ معاصر ايران است كه تا انقلاب اسلامي تداوم مي يابد. پس از بي مهري هاي دهه هاي گذشته و تخريب بناهاي شكوهمندي هم چون ايوان و حياط نادري، عمارت خورشيد، عمارت ركنيه، دروازه ها و … ، رفته رفته استان قزوين به سوي عمران شهري گام برداشت واين روند با استقرار تشكيلات استاني به بعد شتابي بيش از پيش گرفت. 

مشخصات جغرافيايي - استان قزوین: 

استان قزوين در حوزه مركزي ايران بين 48 درجه و 45 دقيقه تا 50 درجه و 50 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 37 دقيقه تا 36 درجه و 45 دقيقه پهناي شمالي قرار گرفته است. اين استان از شمال به استان گيلان، از جنوب به استان مركزی، ازخاور به استان تهران و از باختر به استان های زنجان و همدان محدود مي شود و 1304 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. استان قزوين با توجه به موقعيت جغرافيايی خود مانند پلی، پايتخت ايران را به مناطق شمالی و باختری و كشورهاي اطراف متصل می كند. قزوين به دليل موقعيت مناسب و توسعه كشاورزی، ‌صنعتی، مركزی و خدماتی يكی از قطب های مهم توسعه ايران به شمارمي آيد. آب وهوای ناحيه شمالی استان قزوين؛ كوهستانی است و ناحيه دشتی آن زمستان های سرد و تابستان های گرم وخشكی دارد. رشته كوه هاي البرز مركزي و كوه هاي رامند و خرقان از سه جهت استان قزوين را در بر گرفته و دشت گسترده اي را به وجود آورده اند كه از شمال به جنوب 75 كيلومتر و از خاور به باختر حدود 95 كيلومتر است. كم ترين نقطه استان قزوين از سطح دريا با 300 متر در منطقه طارم سفلي و كناره هاي درياچه سد سفيد رود واقع شده كه تفاوت آشكاري را از نظر توپوگرافي به وجود آورده است. بر اساس سرشماری سال 1375 جمعيت استان قزوين 968257 نفراعلام شده است. اين استان از لحاظ ساختار اجتماعی، ‌تركيب قومی متنوعی دارد. مهم ترين عشاير استان، از نظروابسته گی قومی عبارتند از: لرها و کردها، شاهسون ها و مراغی ها يا کله بزی ها.

مسيرهاي دسترسي به استان قزوين مناسب است و عبارت است از:

1- اتوبان بزرگ تهران- قزوين- زنجان.

2- جاده آستارا به درازاي 514 كيلومتر که در كيلومتر 148 به قزوين می رسد.

3- مسير عبوری تهران- خسروی به طول 743 كيلومتر.

4- هم چنين قزوين در مسير قطار سريع السير تهران- زنجان و قطار های عبوری ديگر قرار گرفته است.

قزوين دارای يک فرودگاه محلی نيز هست. 

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان قزوين 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

قزوين

تاكستان

قزوين- تاكستان

برج باراجين- عمارت شهرداري - كليساي ارامنه - منطقه حفاظت شده باشگل - خررود - مقبره پير تاكستان - قز قلعه - آبكلو - محوطه باستاني خله كوه - امامزاده زرلان - نرگه - امامزاده هفت صندوق - امامزاده صالح، نهاوند- عمارت بانك ملي قاجاري - امامزاده كمال ضيا آباد

2

قزوين

آوج

قزوين- بوئين زهرا- آوج

برج باراجين - عمارت شهرداري - كليساي ارامنه - چشمه آبگرم معدني خرقان - هفت چشمه- خرقان داغ - غار قلعه كرد - غار سفيد كوه - غارهاي عباس آباد - غار كوه سنگي - غار سلطانبلاغ - درياچه دريابك(پرسبانج) - آبشار طبيعي شاه دره - رودخانه خررود - رودخانه كلنجين آوه - رودخانه رودك - درخت چنار كهنسال پروان - برج هاي دوگانه خرقان - كاروانسراي شاه عباسي - قلعه لطفعلي خان - گبر قلعه - قلعه گوي چاقان - امامزاده محمد طاهر - امامزاده علاءالدين - امامزاده منصور - حسينيه منصور - قوشه امام هرائين - چهل دختران زرين دره

3

قزوين

الموت

قزوين- الموت

برج باراجين - عمارت شهرداري - كليساي ارامنه - قلعه حسن صباح - قلعه لمبسر - قلعه قسطين لار - قلعه بيدلان - قلعه نويزرشاه- قلعه ميمون دژ- درياچه اوان- طبيعت بكر الموت- دره شاهرود- غار حاجت خانه- غار ولي- غار سفيد آب- ايوان سنگي نياق- بقعه امامزاده علي اصغر

4

قزوين

طارم سفلي

قزوين- طارم سفلي

برج باراجين - عمارت شهرداري - كليساي ارامنه - قلعه شميران- برج هاي دوگانه شميران- برج ساسان- برج كوچك- چنار هزار ساله سيردان- باغهاي زيتون- آبشار ماهين- قلعه فردوس- نارين قلعه- جنگل شامه دشت- كليساي آلتين كش- امامزاده قاسم- مسجد جامع سيردان

استان قم

استان قم:

موقعیت :                    

مجاورت : شمال:  استان تهران  جنوب:  استان اصفهان  شرق:    غرب: 
آب و هوا: نیمه بیابانی (جزو اقليم کويری و خشک) ارتفاع  متوسط :    930  M   دما:19 º c
وسعــــت: ۱۴۶۳۱متر مربع
جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی ۷۳۷/۰۴۶/۱ نفر

شهرستانها: قم/مرکز استان

موقعيت‌ جغرافيايي‌ - استان قم:  

استان‌ قم‌ با وسعتي‌ معادل‌ 14631 كيلومتر مربع‌ در جنوب‌ پايتخت‌ واقع‌ شده‌ است‌. براساس‌ آخرين ‌تقسيمات‌ سياسي‌ و اداري‌ در سال‌ 1375، شهرستان‌ قم‌ تنها شهرستان‌ استان‌ و شهر قم‌ مركز شهرستان‌ و استان‌ قم‌ مي‌باشد. اين‌ استان‌ از شمال‌ به‌ جلگه‌ ورامين‌ و شهرري‌ از استان‌ تهران‌ و ساوه‌ از استان‌ مركزي ‌، از جنوب‌ به ‌شهرستان‌هاي‌ محلات‌ و دليجان‌ از استان‌ مركزي‌ و كاشان‌ از استان‌ اصفهان‌ و كويرنمك ‌، از غرب‌ به‌ شهرستان‌هاي ‌آشتيان‌ و تفرش‌ از استان‌ مركزي‌ محدود است‌. اين‌ استان‌ در سال‌ 1385، حدود 1046737 نفر جمعّيت‌ داشته‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 983094 نفر در نقاط‌ شهري‌ و 63643 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌اند. 

استان‌ قم‌ در قلمرو كوير مركزي‌ ايران‌ واقع‌ شده‌ است‌. ناهمواري‌هاي‌ استان‌ قم‌ مشتمل‌ بر نواحي‌ كوهستاني‌ ، پايكوهي‌ و دشتي‌ است‌. شهر قم‌ به‌ علّت‌ مجاورت‌ با بيابان‌ و دوري‌ از دريا ، اقليمي‌ خشك‌ و كم‌ رطوبت‌ وبارشي‌ اندك‌ و نامناسب‌ دارد. بيشتر زمين‌هاي‌ اين‌ استان‌ قابليت‌ كشاورزي‌ ندارند و به‌ حاشيه‌ درياچه‌ نمك‌ يا مسيله‌ معروف‌اند.

آب‌ و هوا – استان قم:  

استان‌ قم‌ از نظر آب‌ و هوا ، اقليم‌ نيمه‌ بياباني‌ دارد و ميزان‌ بارش‌ سالانه‌ آن‌ در اطراف‌ حوض‌ سلطان‌ كمتر از 100 ميلي‌ متر است‌ كه‌ عمدتاً در فصول‌ سرد سال‌ (پاييز و زمستان‌) صورت‌ مي‌گيرد. در حالي‌ كه‌ درفصول‌ گرم‌ به‌ ويژه‌ تابستان ‌، نزولات‌ جوي‌ آن‌ بسيار نادر است‌. طبق‌ گزارش‌ ايستگاه‌هاي‌ سينوپتيك‌ استان‌ درسال‌ 1383، بيشترين‌ درجه‌ حرارت‌ ثبت‌ شده‌ با 6/31 درجه‌ به‌ مرداد ماه‌ و كمترين‌ آن‌ با 2/5 درجه‌ سانتيگراد به‌ دي‌ ماه‌ مربوط‌ است‌. همچنين‌ ماه‌هاي‌ ارديبهشت‌ ، خرداد ، شهريور و مهر مناسب‌ترين‌ زمان‌ براي‌ مسافرت‌ به‌استان‌ است‌. 

صنايع‌ دستي‌ و سوغات – استان قم:  

در سطح‌ استان‌ قم‌ و به‌ ويژه‌ در مناطق‌ روستايي‌ آن‌ توليد و عرضه‌ صنايع‌ دستي ‌متنوعي‌ رايج‌ است‌ كه‌ امروزه‌ عليرغم‌ كاهش‌ رونق‌ اوّليه‌ هنوز هم‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از جلوه‌هاي‌ هنرهاي‌ ايراني‌ وهمچنين‌ يكي‌ از منابع‌ درآمدي‌ خانوارهاي‌ روستايي‌ بشمار مي‌آيد. اهم‌ صنايع‌ دستي‌ استان‌ عبارتند از: قالي ‌، سراميك ‌، آجر، درودگري‌ و منبت‌ كاري‌ . اهم‌ سوغاتي‌هاي‌ استان‌ قم‌ عبارتند از: سوهان ‌، مهر و تسبيح‌ ، ظروف ‌سنگي ‌، ظروف‌ گچي‌ ، اشياء تزئيني ‌، چيني‌ و فرش‌ ابريشمي‌ و ميوه‌هايي‌ مانند انار و انجير. 

موسيقي محلي – استان قم: 

استان و شهر قم مركز آموزشها و مراسم ديني است. در برخي از مراسم ديني نواي موسيقي همراه با اشعاري خاص در هم آميخته ميشوند. از آنجاييكه موسيقي مراسم مذهبي به عنوان موسيقي سوگواري نيز شناخته شده است ، اين نوع موسيقي همواره يادآور غم‌ها و سوگواريهاست. اين نوع آهنگها معمولاً با فلوت ، ني ، سنج و طبل نواخته ميشوند. آهنگ‌هاي اين نوع موسيقي تحت تاثير انواع مقامهاي موسيقي ايراني  با گرايشهاي غمگنانه و سوگوارانه شكل گرفته اند. 

مسافرت و اقامت – استان قم: 

استان‌ قم‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي ‌، مخابرات‌ و سيستم‌هاي‌ درماني‌ تجهيز شده‌ و مسافرت‌ به‌ آن‌ها بسيار آسان‌ است‌. شهر قم‌ داراي‌ انواع‌ مهمانسرا ، هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ است‌ و مردم‌ آن‌ نيز با فرهنگ‌ جهانگردي ‌زيارتي‌ آشنايي‌ كامل‌ دارند.

مکان های دیدنی و تاریخی - استان قم: 

در سطح استان قم؛ درياچه نمک و درياچه حوض سلطان از اهميت توريستی و علمی زيادی برخوردار هستند. به طور کلی استان قم به دليل قرار گرفتن در مرکز ايران و همسايگی با دشت کوير از جاذبه های توريستی و بيابان گردی بسيار زيادی برخوردار بوده و پارک ملی کوير که آثار فرهنگی و تاريخی متعددی را در خود جای داده و مجموعه با ارزشی از ذخاير گياهی و جانوری متنوع را دارا است، از جاذبه های مهم طبيعی استان قم به شمار می آيد.

در استان قم بيش از 317 مورد تاريخي و مذهبي به ثبت رسيده كه به لحاظ جهانگردی مذهبی دارای پتانسيل و جايگاه ويژه ای است. آستانه مقدس حضرت معصومه(س) مهم ترين بنای تاريخی – مذهبی استان قم به شمار می آيد که در کنار ده ها اثر تاريخی ديگر همواره پذيرای بازديد کنندگان بی شمار اين استان می باشد.   

صنايع و معادن - استان قم: 

استان قم با توجه به قرار گرفتن بين دو قطب صنعتی مهم يعنی تهران و اصفهان و نيز امكاناتی كه در سال های اخير در آن به وجود آمده؛ به محل فعاليت صنعت كاران در رشته های ميانی و معدنی تبديل شده است. پايه و اساس صنعت قم را صنايع كانی غيرفلزی تشكيل می دهند و توليدات آن ها به اقصی نقاط كشور صادر می شود. در حال حاضر بيش از هزار واحد توليدی در قم به توليد گچ، آجر، آهک، سنگ و پودر سنگ مشغول هستند و محصولات آن ها علاوه بر تامين نيازهای استان به ساير نقاط به ويژه تهران نيز صادر می شود. قالی بافی، منبت كاری، سراميک، آجر پزی و درود گری نيز از مهم ترين صنايع دستی استان قم هستند كه دراين ميان منبت كاری و قالی بافی اهميت ويژه ای دارند. قالی های طرح قم از ارزش خاصی برخوردار بوده و در بازارهای داخلی و خارجی طرف داران زيادی دارد.   

کشاورزی و دام داری - استان قم: 

اساس اقتصاد قم برپايه كشاورزی، دام داری و صنعت (دستی و ماشينی) استوار شده است. كشاورزی در اين استان به صورت تلفيقی انجام می گيرد. روستاهای بخش كهک و خلجستان و تعدادی از روستاهای بخش مركزی به دليل كوهستانی بودن؛ دارای آب و هوای ملايم و بعضا سرد هستند كه در آن ها درختان ميوه سردسيری از قبيل: گردو، فندق، بادام، زردآلو و گيلاس به خوبی رشد كرده و به صورت باغ های كوچكی وجود دارند كه محصول خشك بار آن ها برای اقتصاد روستاها دارای اهميت زيادی است. ‌روستاهای بخش جعفرآباد و مركزی به دليل جلگه ای بودن دارای آب و هوای گرم هستند و محصولات آن ها بيش تر انار،ا نجير، صيفی، سبزی، پنبه، يونجه و گندم است. فرآورده های كشاورزی استان؛ شامل: گندم، جو، پنبه، چغندرقند، ذرت، آفتاب گردان و تره بار است كه از اين ميان، كشت جو از اهميت زيادی برخوردار است.

دام داری نيز از ديرباز در استان قم رايج بوده و برخی از ايلات و عشاير استان های باختری كشور زمستان ها را در اين استان می گذارنند. علاوه بر اين ها پرورش گاو، گوسفند و طيور به صورت صنعتی و سنتی نيز در سطح استان رونق قابل توجهی دارد.   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان قم: 

درباره پيشينه قم وتاريخ بنای آن اختلاف نظر وجود دارد. نام قم سه بار در شاهنامه فردوسی آورده شده است. با اين وجود، برخی بنای شهر قم را به بعد از اسلام نسبت می دهند. گريشمن مناطقی چون قم، سيلک كاشان، ساوه و اساسا كناره های باختری کوير ايران را از قديمی ترين مناطق استقرار جمعيت های انسانی و تمدن های اوليه می داند. بر اين اساس قدمت قم و نواحی پيرامون آن، به چند هزار سال پيش می رسد. نتايج كاوش های باستان شناختی اخير در منطقه قم رود نيز اين ادعا را تأييد می کند.

قم در سال های 23 يا 24 هـ . ق هم زمان با اصفهان به تصرف اعراب درآمد. اعراب نام شهر را با الهام از نام يکی از روستاهای منطقه «کم» يا «قم» نهادند. ورود اعراب اشعری به قم، مورد استقبال زرتشتيان قرار گرفت. از دلايل اين استقبال می توان به هجوم پی در پی جنگل نشينان ديلمی به اين نواحی اشاره کرد. اتحاد و پيوند اعراب و زرتشتيان، چندان به درازا نکشيده منجر به درگيری هايی شد که سرانجام به تسلط بيش تر اشعری ها، بر روستاها و مزارع منطقه انجاميد. از اين پس روستاها و مزارع بيش تری با يک ديگر ادغام شده و فضای شهری قم را به وجود آوردند.

قم در دوره اشعريان پناهگاه نسبتا امنی برای «طالبين» و «علويان» شد. اشعری ها با توجه به گرايش های فکری خود، از ورود علويان حمايت و استقبال كرده موجب توجه و هجرت شان به اين شهر شدند. تا پيش از ايجاد اختلاف در بين عرب های اشعری، حکومت آنان بسيار چشمگير بود. اشعريان آشكارا به نشر گرايش های علوی می پرداختند. از پرداخت خراج سر باز می زدند و حتی فرستاده گان خلفا را نيز به شهر راه نمی دادند.

در قرون اوليه اسلام، علويان و شيعيان با بی رحمانه ترين وضع، تحت تعقيب و آزار حكام اموی و عباسی بودند. تعقيب و آزار خلفا از يک سو و انگيزه تبليغ گرايش های علوی از سوی ديگر، سبب شد كه آنان به مناطق دور دست سرزمين های اسلامی آن روزگار هجرت كنند. ايران و شهرهای آن ازجمله قم از مناطق مهمی بودند كه علويان پيوسته به سوی آن ها هجرت می كردند. با حضور علويان در قم، اين شهر به يک كانون مخالف بغداد تبديل شد. قيام عليه فرمان دار وقت در زمان هارون، يكی از شورش های معروف در قم بود.

مردم قم بعد از کشته شدن امام هشتم – علی بن موسی الرضا(ع) – چون مامون را قاتل امام خود می دانستند، هنگام بازگشت او از مرو به بغداد، دست به شورش زدند. مامون برای سركوبی شورش قم، علی بن هشام را با لشگر نيرومندی به جانب قم فرستاد تا شورشيان را سركوب و خراجی را كه از سال 204- 211 نپرداخته بودند،‌ دريافت کند. به دستور علی بن هشام تعدادی از سران اشعری و بزرگان شهر اعدام شدند، باروی شهر با خاک يكسان شد و خراج هفت ساله را نيز با ستم و زور از مردم گرفتند. علی بن هشام قبل از بازگشت به بغداد فردی به نام علی بن عيسی طلحی را به حكومت قم گماشت، اما هنوز چند سالی نگذشته بود كه مردم او را با يک شورش دوباره از قم بيرون نمودند. مامون دوباره فردی را مامور سركوبی اين شورش و گرفتن ماليات وصول نشده؛ كرد و اين بار مامور او با استفاده از آشنايی خود با بزرگان شهر مساله را با روش مسالمت آميز حل كرد.

با آگاهی از خبر فوت مامون (در سال 216 هـ . ق) مردم قم به مرکز حکومت حاکم وقت حمله کرده و او را از قم بيرون کردند. معتصم که بعد از مامون به خلافت رسيده و در بدو شروع خلافتش با شورش مردم قم مواجه شده بود، فرمانده كل سپاه خود را كه وصيف ترک نام داشت برای سركوبی شورش قم فرستاد و به او دستور داد كه شورشيان را تنبيه كند. در جريان اين حمله حصار شهر دوباره منهدم شد و اماكن زيادی از بين رفت. مهاجمين، بسياری از باغ ها، خانه ها و مزارع را آتش زدند و شهر به تلی از خاكستر تبديل شد. وصيف ترک بعد از اين سركوبی، محمد بن عيسی بادغيسی را از سوی خود به حكومت قم گماشته و خود به بغداد بازگشت. حاکم جديد سياست نرمش و مدارا را در پيش گرفت. اين آرامش تا سال 254 هـ . ق برقرار بود، اما با فوت محمد بن عيسی و روی كار آمدن متوكل عباسی، اوضاع دوباره دگرگون شد. متوكل كه شديدا موضع ضد علوی داشت, با ناسزاگويی به حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع)، تخريب بقاع متبرک در كربلا و آب بستن بر تربت امام حسين(ع) و ساير شهدای كربلا، به مقدسات شيعيان اهانت كرد. اين امر واکنش شديد شيعيان از جمله مردم قم را به دنبال داشت. بالاخره اهالی قم با حمايت از حسين کوکبی خشم و بغض خود را نسبت به خلفا نشان دادند و او را ياری كردند تا دولت علوی را در محدوده طالقان، قزوين، زنجان و ابهر تشكيل دهد. به اين ترتيب قم و مناطق يادشده از پرداخت ماليات سرباز زدند.

بعد از مدتی، بار ديگر حسين كوكبی با مقداری پيش روی در منطقه طالقان قيام کرد و با تصرف قزوين و زنجان، توانست دولت علوی مستقل و كوچكی را به مدت كوتاهی برقرار كند، اما سرانجام از سپاه خليفه شكست خورد و به داعی كبير (علوی ديگری كه در منطقه طبرستان حكومت می کرد) پناه برد. عبدالرحمن بن مفلح مامورشد تا هم حسين كوكبی را سركوب كند و هم طغيان قم را فرونشاند. وی پس از گرفتن خراج چهار ساله و كشتار وحشيانه ای که باعث ترک ديار بيش تر مردم قم شد، از شهر خارج شده و در ری به موسی بن بغا پيوست تا به قصد سركوبی حسين كوكبی عزيمت كنند.

شورش بعدی مردم قم زمانی رخ داد كه معتمد، خليفه عباسی مشغول جنگ با يعقوب ليث صفاری بود. در زمان معتضد عباسی، نيز اهالی قم مجددا شورش كرده از پرداخت خراج خودداری نمودند. اين قيام نيز سركوب شد و عامل خليفه به قتل و غارت مردم شهر پرداخت. اين شورش و سركوب به طور مستمر تا زمان به قدرت رسيدن «آل بويه» كه به نوعی به مبارزه با خلفا به پا خاسته بودند، ادامه يافت. قم در اين دوره به خاطر توجه خاص حکام آل بويه مخصوصا ركن الدين ديلمی و صاحب بن عباد - وزير آل بويه - در ابعاد مختلف رشد و توسعه يافت. صاحب بن عباد كسی بود كه از حسن بن محمد قمی خواست تاريخ قم را به رشته تحرير درآورد و به اين ترتيب اولين كتاب مستقل در تاريخ قم نگاشته شد.

در زمان سلجوقيان تصدی امور مهم دولت سلجوقی از سوی قمی ها صورت می پذيرفت و فعاليت آن ها در صحنه سياسی باعث عمران و ترقی قم شد. با حمله مغول، قم بار ديگر به كلی منهدم شد. توجه برخی از حكام مسلمان مغول از جمله سلطان محمد اولجايتو به قم بر آبادانی منطقه افزود. در دهه های پايانی قرن هشتم هـ . ق و در تهاجم تيمور گوركانی شهر بار ديگر ويران و مردم آن قتل عام شدند. در اين حمله، ديوار شهر آن چنان تخريب شد كه تا زمان حكومت صفويه، مردم قم نتوانستند آن را بازسازی كنند. با تصرف قم (در سال 909 هـ . ق) توسط لشگريان اسماعيل صفوی که مذهب شيعه داشتند، قم دوباره مسير رشد و شکوفايی را در پيش گرفت. شهر قم در دوره صفويه از مراكز مهم فرهنگی و فقهی شيعه شد و علمای بزرگی از اين شهر برخاستند. نقش زيارتی و مذهبی اين شهر نيز در دوره صفويه توسعه يافت. شاه عباس اول (به علت دشمنی ديرينه صفويه با دولت عثمانی) به قصد کم کردن زوار عتبات عاليات در نجف، كربلا و كاظمين مردم را به زيارت حضرت امام رضا(ع) در مشهد و حضرت معصومه(س) در قم تشويق می نمود. اين كار، در واقع يک مبارزه فرهنگی و اقتصادی عليه دولت عثمانی بود و شاه عباس درصدد بود كه از اين طريق، توان اقتصادی دشمن را محدود كند. در اين دوره قم از نظر اقتصادی و صنعتی نيز مورد توجه بود، و برای رشد صنعتی و اقتصادی آن تلاش های زيادی انجام شد. از جمله اين تلاش ها زيبا سازی و تزيين بناهای حرم و وقف اموالی برای اين بارگاه بوده است. به هر حال، آثارمتعدد تاريخی بازمانده از عصر صفوی از يک سو و گزارش های سياحان خارجی كه در اين عصر از قم ديدن كرده اند از سوی ديگر، و هم چنين شواهد تاريخی و مذهبی ديگر، حكايت از آن دارند كه قم در عصر صفويه از شكوفايی خاصی برخوردار بوده است.

با حمله افغان ها به ايران و تصرف اصفهان، قم به عنوان خط مقدم دفاع از اصفهان دچار خسارات سنگينی شد. افغان ها که در قم مستقر شده بودند، تمام مدارس قم را به انبار غله و علوفه برای سربازان سواره نظام تبديل كردند. حضور افغان ها در قم در دوره هاي ديگر نيز خسارات اقتصادی مهمی را در بر داشته است. از اين ميان می توان به غارت تمام اشيای گران بهای آستانه حضرت معصومه(س) توسط اشرف افغان اشاره کرد که در راه اصفهان، و پس از شكست از نادر شاه در مهمان دوست دامغان انجام داد.

در سال 1208 هـ . ق قم به تسلط آقا محمد خان قاجار- اولين پادشاه سلسله قاجار - درآمد. خان قاجار با آتش زدن خانه ها و كشتن مردم، شهر مذهبی قم را بار ديگر دچار ويرانی و مصيبت كرد. بيش تر شاهان سلسله قاجار به خصوص فتح علی شاه قاجار، توجه مناسبی به اين شهر و بارگاه حضرت معصومه(س) داشتند.

در حال حاضر، قم يكی از مراكز مهم تشيع در ايران و جهان است و علما و محدثين بزرگی از اين منطقه برخاسته اند. وجود حوزه علميه قم بر اهميت مذهبی اين شهر فزونی خاصی بخشيده است. اين حوزه در سال 1340 هجری قمری با آمدن حاج شيخ عبدالكريم حايری به اين شهر بنيان گذاشته شد و در سال های بعد با ورود علمای ديگر، حوزه های علمی و روحانی كنونی قم تاسيس و توسعه يافتند.  

مشخصات جغرافيايي - استان قم: 

استان قم با دربرگرفتن كم تر از يك درصد از مساحت كل كشور؛ عنوان كوچك ترين استان ايران را دارد كه در سال 1373 از استان مركزی جدا و يک استان مستقل به مركزيت شهر قم شد. قم در قلمرو كوير مركزی ايران واقع شده است و از نظر جغرافيايي بين 50 درجه و 6 دقيقه تا 51 درجه و 58 دقيقه درازای خاوری و 34 درجه و 9 دقيقه تا 34 درجه و 11 دقيقه پهنای شمالی واقع شده است. استان قم؛ از طرف شمال به استان تهران، از خاور به استان سمنان, از جنوب به استان اصفهان و از طرف جنوب باختری تا شمال باختری به استان مركزی محدود می شود. بر اساس آخرين تقسيمات كشوری در سال 1375، اين استان دارای يک شهرستان و يک شهر بوده است. ارتفاع مركز شهرستان از سطح دريا 928 متر و ارتفاع بلندترين نقطه استان؛ در مناطق كوهستانى،3330 متر ارتفاع و پست ترين نقطه آن در حاشيه درياچه نمک قم حدود 700 متر است.

استان قم از شمال به استان های تهران و مركزی، از جنوب به استان های مركزی و اصفهان و از باختر به استان مركزی محدود است. استان قم به دليل ارتفاع اندک، بارش ناچيز، اقليم نامساعد و زمين های شور، بخشی از كوير مركزی ايران به شمار می رود و از نظر استفاده از زمين مطلوبيت چندانی ندارد. ميزان درجه حرارت در ماه های يادشده؛ بين 20 تا 25 درجه سانتيگراد است. با توجه به دما و آب و هوای اين استان ماه های ارديبهشت، خرداد، شهريور و مهر، مناسب ترين زمان برای سفر به استان قم است. راه های مهم شهرستان قم عبارتند از: 1- اتوبان قم – تهران به درازای 145 كيلومتر2- راه اصلی قم – تهران به سوی شمال 3- راه قم – كاشان به درازای 103 كيلومتر4- راه اصلی قم – سلفچگان به سوی جنوب باختری به درازای 40 كيلومتر 5- راه فرعی جنوب باختری به درازای 52 كيلومتر تا روستای نيزار قم – دليجان – اصفهان.

طبق سرشماری عمومی نفوس و مسكن در سال 1375، جمعيت استان قم در برابر 852946 نفر بوده است. از اين تعداد 16/ 91 درصد در نقاط شهری و 82/8 درصد در نقاط روستايی سكونت داشته و بقيه غير ساكنان بوده اند

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان قم 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

قم

بخش كهك

قم - كهك

مدرسه فيضيه - موزه آستانه - گنبد سبز - مدرسه جهانگيرخان - كوه خضرالنبي - مسجد جمكران- آثار تاريخي و اكوتوريسم بخش كهك- منزل ملاصدرا- ميل ميم- امامزاده اسماعيل- گورستان و تپه تاريخي صرم-غار و شنوه

2

قم

جاده گرمسار

قم - جاده گرمسار

مدرسه فيضيه- موزه آستانه- گنبد سبز- مدرسه جهانگيرخان- كوه خضرالنبي -كاروانسراي تاريخي دير گچين- قلعه سنگي محمد آباد كاج- درياچه نمك كوير

3

قم

سلفچگان

قم - جاده قديم سلفچگان

مدرسه فيضيه- موزه آستانه- گنبد سبز- مدرسه جهانگيرخان- كوه خضرالنبي -بارگاه مقدس امامزاده عبدا…

4

قم

سلفچگان

قم – سلفچگان (1)

مدرسه فيضيه- موزه آستانه- گنبد سبز- مدرسه جهانگيرخان- كوه خضرالنبي -سد پانزده خرداد- منطقه حفاظت شده پلنگ دره

5

قم

سلفچگان

قم – سلفچگان (2)

مدرسه فيضيه- موزه آستانه- گنبد سبز- مدرسه جهانگيرخان- كوه خضرالنبي -منطقه نمونه گردشگري دستجرد- گيو

6

قم

جاده اراك

قم – سلفچگان - جاده اراك

مدرسه فيضيه- موزه آستانه- گنبد سبز- مدرسه جهانگيرخان- كوه خضرالنبي -ميل تاريخي راهجرد- آب انبار تاريخي راهجرد

 

استان فارس

استان فارس:

مرکـــــز : شیراز           موقعیت : 

مجاورت : شمال: اصفهان  شمال غربی: استان کهگیلویه و بویراحمد   جنوب: هرمزگان  شرق: استان یزد و کرمان   غرب:استان بوشهر
آب و هوا: سه ناحیه آب و هوایی متمایز در استان فارس وجود دارد. نخست ناحیه کوهستانی شمال و شمال غربی با زمستانهای نسبتاً سرد و تابستانهای معتدل. دوم نواحی مرکزی با زمستانهای نسبتاً بارانی و معتدل و تابستان‌های گرم و خشک. ناحیه سوم در جنوب و جنوب شرقی دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای بسیار گرم است. ارتفاع  متوسط:   491/1   M  دما: 8/16 º c
وسعــــت:  ۱۲۲۴۰۰ کیلومتر مربع
جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی 878/336/4  نفر
تقسیمات:   16 شهرستان 48 شهر 60 بخش و 185 دهستان

شهرستانها: آباده - ارسنجان - استهبان - اقلید - بوانات - جهرم - خرم بید - داراب - زرین دشت - سپیدان - شیراز/مرکز استان - فسا - فیروز آباد - قیر و کارزین - کازرون - لارستان - لامِرد - مرودشت - ممسنی - مهر - نی ریز

موقعيت جغرافيايي - استان فارس:

استان‌ فارس‌ با ۱۲۲۴۰۰ هزار كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در جنوب‌ استان‌ اصفهان‌ قرار دارد. آباده ‌، استهبان‌ ، اقليد ، بوانات‌ ، جهرم ‌، داراب‌ ، سپيدان ‌، شيراز، فسا ، فيروز آباد ، كازرون‌ ، لار، لامرد ، مرودشت ‌، ممسني‌ ، نيريز شهرستانهاي‌ استان‌ فارس‌ هستند و شهر زيباي‌ شيراز مركز آن‌ مي‌باشد. استان‌ فارس‌ در سال‌ 1385 حدود  4336878 نفر جمعيت‌ داشته‌ است‌ كه‌ 2652947 نفر آن‌ شهر نشين ‌، 1683931 نفرروستانشين‌ و غير ساكن‌ و عشاير بوده‌ است‌.

كوههاي‌ زاگرس‌ با جهت‌ شمال‌ غربي‌ - جنوب‌ شرقي ‌، استان‌ فارس‌ را به‌ دو ناحيه‌ مشخص‌ طبيعي‌ شامل ‌ناحيه‌ شمال‌ - شمال‌ غربي‌ و ناحيه‌ جنوب‌ - جنوب‌ شرقي‌ تقسيم‌ كرده‌ است‌. ارتفاعات‌ ناحيه‌ شمالي‌ ازكوههاي‌ سميرم‌ شروع‌ و در جهت‌ شمال‌ غربي‌ امتداد مي‌يابد. ارتفاعات‌ ناحيه‌ جنوبي‌ كوههاي‌ اطراف‌ شيراز وكوههاي‌ مهارلو ، خرمن‌ و تودج‌ را در بر مي‌گيرد. ارتفاعات‌ غربي‌ در امتداد ارتفاعات‌ كهگيلويه‌ تا كوههاي‌ ممسني‌ و ارتفاعات‌ جنوبي‌ مشتمل‌ بر كوههاي‌ داراب‌ و ارتفاعات‌ تنگستان‌ مي‌باشد.

آب و هوا - استان فارس:

در استان‌ فارس‌ سه‌ ناحيه‌ مشخص‌ آب‌ و هوايي‌ وجود دارد. اول‌ ، ناحيه‌ كوهستاني‌ شمال‌ و شمال‌ غرب‌ كه‌ زمستان‌هاي‌ سرد معتدل‌ و پوشش‌ گياهي‌ مناسبي‌ دارد. دوم‌ ناحيه‌ مركزي‌ كه‌ در زمستان‌ها آب‌ و هواي ‌نسبتاً معتدل‌ توأم‌ با بارندگي‌ و در تابستان‌ها هوايي‌ گرم‌ و خشك‌ دارد. سوم‌ ناحيه‌ جنوب‌ و جنوب‌ شرقي‌ كه‌ به‌علت‌ كاهش‌ ارتفاع‌ و عرض‌ جغرافيايي‌ و نحوه‌ استقرار كوهها ميزان‌ بارندگي‌ آن‌ در فصل‌ زمستان‌ نسبت‌ به‌ دو فصل‌ بهار و پائيز كمتر است‌ و هواي‌ آن‌ نيز در زمستان‌ها معتدل‌ و در تابستان‌ها بسيار گرم‌ است‌. متوسط‌ حرارت ‌شهر شيراز 8/16 درجه‌ و حداكثر و حداقل‌ مطلق‌ دماي‌ آن‌ به‌ ترتيب‌ 2/29 و 7/4 درجه‌ سانتي‌ گراد است‌. 

تاريخ و فرهنگ - استان فارس:

استان‌ فارس‌ از قديمي‌ترين‌ مراكز تمدن‌ بشري‌ محسوب‌ مي‌شود و قرن‌ها مركز حكومت‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ بوده‌ است‌. قبل‌ از اسلام‌ دو سردار بزرگ‌ ايراني‌ از اين‌ منطقه‌ برخاسته‌ و هر يك‌ سلسله‌ بزرگي‌ بنام‌ هخامنشي‌ (كورش‌) و ساساني‌ (اردشير بابكان‌) تشكيل‌ داده‌اند. بعد از انقراض‌ سلسله‌ هخامنشي‌ كه‌ نزديك‌ به ‌219 سال‌ در ايران‌ پادشاهي‌ كرده‌اند. اسكندر مقدوني‌ سلسله‌ سلوكيه‌ را در سال‌ 311 قبل‌ از ميلاد در ايران‌ تاسيس‌ و شهرهايي‌ در ناحيه‌ پارس‌ (فارس‌) بنا نهاد. در عين‌ حال‌ در قسمت‌ مركزي‌ پارس‌ در ناحيه‌ استخر قدرت‌هاي‌ محلي‌ با نام‌هاي‌ ايراني‌ روي‌ كار آمدند كه‌ از سال‌ 250 قبل‌ از ميلاد به‌ بعد بر روي‌ سكه‌هاي‌ آنها نوشته‌هايي‌ به‌ خط‌ پهلوي‌ و چهره‌هاي‌ ايراني‌ و آتشدان‌ ديده‌ مي‌شود. معذالك‌ ناحيه‌ پارس‌ تا زمان‌ آشيوخوس ‌چهارم‌ جزو امپراطوري‌ سلوكي‌ بوده‌ است‌. بعد از اينكه‌ پارتيان‌ ايالت‌ مركزي‌ دولت‌ سلوكي‌ را فتح‌ كردند پارس ‌استقلال‌ يافت‌. مسلمانان‌ نخستين‌ بار در دوره‌ خلافت‌ عمر اقدام‌ به‌ تسخير فارس‌ نمودند. درسال 17 هجري قمري يكي‌ ازسرداران‌ علاء ابن‌ حضرمي ‌، حاكم‌ بحرين ‌، از حاكم‌ ايراني‌ فارس‌ شكست‌ خورد. عليرغم‌ مقاومت‌ ايرانيان‌ در مقابل‌ مهاجمين‌ عرب‌ ، عاقبت‌ شهرهاي‌ استخر، توج ‌، فسا و شيراز به‌ تصرف‌ اعراب در آمد. امّا به‌ رغم‌ شورشهاي‌ متعدد آخر الامر تسليم‌ اعراب شدند. وسعت‌ قلمرو فارس‌ در زمان‌ خلفا بيش‌ از پيش‌ افزايش‌ يافت‌ يزد و نواحي‌ ديگر مجاور كوير نيز به‌ استخر ملحق‌ گرديد.

در زمان‌ ضعف‌ قدرت‌ خلافت‌ در قرن‌ 3 هجري قمري فارس‌ به‌ تصرف‌ يعقوب‌ ليث‌ ، مؤسس‌ سلسله‌ صفاريان‌ درآمد و شيراز پايتخت‌ صفاريان‌ شد. و برادرش‌ مسجد جامع‌ بزرگي‌ در اين‌ شهر بنا نهاد. پس‌ از آن‌ فارس‌ به‌ تصرف‌ آل‌بويه‌ در آمد. پس‌ از آل‌ بويه ‌، سلجوقيان‌ بر فارس‌ مسلط‌ شدند. در زمان‌ ضعف‌ سلاجقه‌ ، سنقر ابن‌ مودود سلسله‌ اتابكان‌ فارس‌ را تأسيس‌ كرد و تا سال‌ 543 هجري قمري اين‌ سلسله‌ برفارس‌ فرمانروايي‌ يافت‌ و پس‌ از چندي‌ فارس‌ به ‌دست‌ امراي‌ مغول‌ افتاد.

در سال‌ 754 هجري قمري سلسله‌ آل‌ مظفر، فارس‌ را تصرف‌ كرد و تا سال‌ 895 هجري قمري‌ بر فارس‌ فرمانروايي‌ كرد. درسال‌ 959 هجري قمري فارس‌ به‌ تصرف‌ شاه‌ اسماعيل‌ صفوي‌ درآمد. در زمان‌ وي‌ و جانشينانش ‌، فارس‌ و مركز آن‌ شيراز آبادي‌ و رونق‌ يافت‌. در جنگ‌ بين‌ افاغنه‌ و نادر شاه‌ ، شيراز و بسياري‌ از نقاط‌ ديگر فارس‌ رو به‌ ويراني‌ فراوان‌ نهاد. در زمان‌ فرمانروايي‌ كريم‌ خان‌ زند ، صلح‌ و آباداني‌ به‌ فارس‌ بازگشت‌.از زمان‌ قاجاريه‌ به‌ بعد به‌ جز شورش ‌سران‌ قشقايي‌ واقعه‌ مهمّي‌ روي‌ نداده‌ است‌. در زمان‌ سلسله‌ پهلوي‌ در فارس‌ اقدامات‌ مهّمي‌ در جهت‌ آباداني‌ رونق‌ فارس‌ و شيراز صورت‌ گرفت‌. در‌ بعد از انقلاب (1357 خورشيدي) نيز، شهرهاي‌ استان‌ فارس‌ رو به‌ آباداني‌ نهادند و شهر شيراز توسعه‌ فراوان‌ يافت‌. بر بستر همين‌ پيشينه‌ تاريخي‌ است‌ كه‌ امروزه‌ آثار متعدد و متنوع‌ تاريخي‌ و باستاني‌ در استان‌ به‌ جا مانده ‌است‌. هر يك‌ از اين‌ آثار داراي‌ ارزش‌هاي‌ جهاني‌ و گوياي‌ تاريخ‌ پر فراز و نشيب‌ اين‌ خطه‌ مي‌باشند.

استان‌ فارس‌ به‌ علت‌ موقعيت‌ جغرافيايي‌ و نزديكي‌ به‌ خليج‌ فارس‌ از دير باز اقامتگاه‌ اقوام‌ گوناگون‌ از جمله‌ آريايي ‌، سامي‌ و ترك‌ بوده‌ است‌ كه‌ تحت‌ تاثير و نفوذ فرهنگ‌ ايراني‌ در آمده‌اند. با وجود اين ‌، ايلات‌ و عشايرمنطقه‌ كه‌ شامل‌ ايلات‌ قشقايي ‌، ممسني ‌، خمسه‌ و كهگيلويه‌ مي‌باشند ، هنوز بخش‌ عمده‌اي‌ از فرهنگ‌ بومي ‌خود را حفظ‌ كرده‌اند و عامل‌ موثر ديگري‌ در جذب‌ ايرانگردان‌ مي‌باشند. اشاره‌ مختصر به‌ قدمت‌ تاريخي‌ وديدني‌هاي‌ شهرستان‌هاي‌ استان‌ سيماي‌ تاريخي‌ و امكانات‌ ايرانگردي‌ آنرا بيش‌ از پيش‌ روشن‌ مي‌سازد. 

مسافرت و اقامت – استان فارس:

استان‌ فارس‌ يكي‌ از جهانگرد پذيرترين‌ مناطق‌ سرزمين‌ ايران‌ مي‌باشد. به‌ همين‌ دليل‌ نيز اين‌ استان‌ از نظر راههاي‌ ارتباطي‌ ، مخابرات‌ و سيستم‌هاي‌ درماني ‌، امكانات‌ پذيرايي‌ و ديگر تاسيسات‌ و تجهيزات‌ بسيار پيشرفته‌ مي‌باشد و مسافرت‌ به‌ كليه‌ شهرستان‌هاي‌ آن‌ بسيار آسان‌ است‌. كليه‌ شهرهاي‌ استان‌ داراي‌ انواع‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ است‌ و شهر شيراز از اين‌ حيث‌ در موقعيت‌ ممتازي‌ قرار دارد. مردم‌ استان‌ فارس‌ با فرهنگ‌ جهانگردي ‌آشنايي‌ كامل‌ دارند و ميزبان‌ خوبي‌ براي‌ ايرانگردان‌ و جهانگردان‌ مي‌باشند.

مکان های دیدنی و تاریخی - استان فارس: 

استان زيبای فارس که يکی از بزرگ ترين قطب های فرهنگی ايران به شمار می آيد از جمله مناطق بسيار ديدنی و مشهور ايران است که بخش مهمی از تاريخ تمدن کهن و بزرگ ايران را در برگرفته است. طبيعت جذاب و غنی استان فارس به همراه منحصر به فردترين آثار تاريخی و باستانی فارس را در رديف ممتاز ترين مناطق ايران قرار داده است. دره ها و تنگه های متعدد استان فارس، گردشگاه های طبيعی بسيار زيبايی را فراهم نموده اند که همواره پذيرای بازديد کنندگان و دوست داران طبيعت می باشند. تنگ بوان که از طبيعت زيبايی برخوردار است و تنگ خرقه(فيروزآباد) که دره ای سرسبز و خرم است و پوشش جنگلی زيبا، چشمه سارهای فراوان و باغ های پربار دارد، گردش گاه ميان جنگل كه مانند توده ‌ای انبوه در دامنه كوه ميان جنگل و در دو سوی جاده خود نمايی می ‌كند، و ... برخی از اين تنگه ها و گردشگاه ها هستند. مراتع و گل زارهای حاشيه درياچه های منطقه همراه با ماهی های آزاد و پرندگان وحشی چشم اندازهای زيبايی از اين درياچه ها در بهار و پاييز به وجود می آورند که بسيار جذاب و ديدنی هستند. رودخانه ها و آبشارهای جذاب و منحصر به فردی مانند آبشار مارگون سبب شده اند که اين استان توانمندی های قابل توجهی را در زمينه جاذبه های طبيعی داشته باشد و همراه با جاذبه های منحصر به فرد تاريخی خود، پذيرای طبيعت دوستان نيز باشد.

استان زيبای فارس در بر گيرنده کهن ترين آثار فرهنگی ايران است و شهرت جهانی اين استان بی سبب نيست. مجموعه کاخ های تخت جمشيد، کاخ ها و آرامگاه های شاهان اساتیری ایران، آتشکده های قديمی، قلعه ها و دژهای مستحکم، تپه های تاريخی، مسجد هايی که برخی از آن ها شاهکارهای معماری اسلامی هستند، باغ های تاريخی بسياری که به واسطه معماری ارزشمند خود شهرت جهانی دارند و ... بخشی از آثار ديدنی و تاريخی استان فارس هستند که هر ايرانی و غير ايرانی دوست دار فرهنگ و تمدن را به شدت تحت تاثيرقرار می دهد. 

صنايع و معادن - استان فارس: 

صنایع استان فارس در دو دسته کارخانه ای و دستی قابل بررسی و مطالعه است. صنايع دستی استان به علت زيبايی، جذابيت و مرغوبيت، جايگاه ويژه ای را در بازارهای داخلی و جهانی به خود اختصاص داده و فرش، گبه و خاتم آن از معروفيت خاصی برخوردار است. در بخش صنایع ماشینی؛ استان فارس ازمقام ارزشمندی دركشوربرخورداراست. صنایع ماشینی استان را بيش تر؛ صنايع الكترونيكی، شيميايی، ريسنده ‎گی، بافنده ‎گی و صنايع غذايی تشكيل داده است. بيش ترين سهم صنايع الكترونيكی به كارخانه های مخابراتی ايران (كما) تعلق دارد كه از سال 1348 در اين استان شروع به توليد كرده است. كارخانه لاستيک سازی دنا (بريجستون) يكی از چهار توليد كننده بزرگ لاستيک سازی ايران، دراين استان قرار دارد. در زمينه صنايع ريسنده‎گی، بافنده گی و چرم سازی، اين استان با 50 كارگاه بزرگ و كوچک، سهمی عمده در توليد محصولات نساجی و فرش بافی دارد. در فارس همراه با توليد محصولات كشاورزی، صنايع غذايی نيز رشد چشم گيری يافته است. براساس اطلاعات موجود، بيش از 200 واحد صنايع غذايی در اين استان فعاليت دارند كه توليد مواد غذايی نظير روغن، قند، شكر، ‌گوشت و … را بر عهده دارند. پالايشگاه شيراز از سال 1352 آغاز به كار كرده و فرآورده هايی مانند گاز مايع، بنزين معمولی، بنزين سوپر، و … را توليد می كند. در سال های اخير صنعت پتروشيمی استان نيز توسعه قابل توجهی يافته است. استان فارس، قطب الكترونيک كشور بوده و صنايع پتروشيمی آن از اهميت خاصی برخوردار است.    

کشاورزی و دام داری - استان فارس: 

استان فارس سهمی عمده در بخش های اقتصادی كشور به ويژه كشاورزی و صنعت دارد. اين استان در توليد گندم، ذرت و انجير در كشور مقام اول را داراست. طبق گزارش آمار نامه كشاورزی، اين استان با 1025059 هكتار سطح زير كشت پس از استان های آذربايجان شرقی و خراسان، رتبه سوم را در كل كشور دارد. بر اساس همين آمار، اين استان با 59/12 درصد توليد گندم در كشور رتبه دوم را داراست. دام داری از اركان مهم اقتصادی منطقه فارس است و وجود عشایر قشقایی که یکی از بزرگ ترین و اصیل ترین عشایر ایرانند که دام داری شغل اصلی آنان است سبب رونق دام داری در منطقه فارس شده است. 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان فارس: 

فارس در كتيبه های هخامنشی به صورت پارسه و در نوشته های يونانی به شكل پرسيس آمده و معرب آن فارس است. يونانيان نام ايالت پرسيس را به اشتباه بر تمام ايران اطلاق می كردند. درجنوب ايران تا كرانه های خليج فارس، سرزمينی گسترده است كه از روزگاران باستان، پارس ‌(فارس) نام داشته و از آغاز دوره اسلامی مركز آن شيراز بوده است. اين سرزمين، از چند هزار سال پيش زيست گاه پر رونق اقوام بومی ايران، و به ويژه، عيلاميان بوده و از اين قوم، آثار بسياری در گوشه و كنار فارس، هم چون كورنگون ممسنی، نقش رستم، تخت جمشيد، ( مرودشت) به جای مانده است.

سه هزار سال پيش از اين، قومی كه خود را آريايی می خواندند، ازجنوب روسيه امروزی به فلات ايران سرازير شدند و پس از زد و خوردهای فراوان با بوميان آن سامان، به پيروزی رسيدند و برای خود سكونت گاه هايی بر پا داشتند. بيش تر اين آرياييان، چوپان و گله دار و كوچ نشين بوده زندگی قبيله ای داشتند. دين آنان، گونه ای بينش توحيدی بود. آنان به خدای يگانه و بزرگی به نام اهورامزدا ايمان داشتند و نيروهای طبيعی، مانند :‌ آب، آتش، باد، خاک و خورشيد را دارای فره ايزدی پنداشته سرچشمه بدی ها و تاريكی ها را در وجود اهريمن می جستند. اين آرياييان، قبيله های بزرگی داشتند كه معروف تر از همه پارسيان، مادها، سكاها، بلخيان، سغديان، خوارزميان، هراتيان و پارتيان بودند. ‹‹ همه ی اين قبيله ها به يک زبان بزرگ، اما، با لهجه های متفاوت سخن می گفتند و سرزمين خود را به نام ‹‹ آريا وئيج›› (ايران ويج) می خواندند. پارسيان، يكی از اقوام ايرانی بودند كه در سه هزار سال پيش به فارس آمدند و در چند مكان، از جمله در انشان (ماليان در 46 كيلومتری شمال شيراز) و پاسارگاد ساكن شدند. پايتخت آنان، نخست، پاسارگاد بود كه بعدا، به همدان انتقال يافت. در اواخر سده هشتم قبل از ميلاد، مادها در ايران غربی نيرو گرفتند و گرد هم جمع شده، با آشوريان تاراج گر به زد و خورد پرداختند و صد سال بعد آنان را از پای درآورده حكومتی بزرگ بر پا داشتند كه 120 سال پايدار ماند، و سرانجام، فرمان روايی آنان توسط كوروش بزرگ فرو پاشيد.

كوروش بزرگ فرزند كمبوجيه (پادشاه پارسيان) و شاه دختی مادی بود و با كارهای درخشانش بزرگ ترين امپراتوری جهان آن روزگار را پديد آورد. ويژه گی های نخستين فرمان روای فارس چنان است كه مورخان او را پادشاهی دانا، مدير و مدبر و مفسران بزرگ قرآن چون علامه طباطبايی او را ذوالقرنين (که قرآن از او به نيکی ياد می کند) می دانند.

كوروش پس از نزديک به 30 سال فرمان روايی در جنگ با كوچ نشينان ماساگتی ـ ازاقوام سكايی آسيای ميانه ـ كشته شد و پسرش كمبوجيه جای او را گرفت و به مصر لشكر كشيد و آن سامان را به فرمان خود آورد ولی با شورش مغان رو به رو شد و پيش از گرفتن کين خويش در مصر در گذشت. آن گاه داريوش بر تخت امپراتوری هخامنشی نشست و 36 سال بر ايران فرمان راند. هخامنشيان نزديک به 218 سال بر اين سرزمين حكومت كردند تا اين كه اسكندر بر ايران تاخت و شاهنشاهی هخامنشی را برانداخت اما دولتش هفت سال بيش نپاييد و آرزوهايش بر باد رفت و او هرگز نتوانست حکومت این سرزمین متمدن و بزرگ را بیش از این در اختیار داشته باشد.

اگرچه حاكمان پارس به سلطه سلاطين اشكانی در روزگار قدرت آنان گردن نهادند، اما، پارس هرگز جزو امپراتوری اشكانی نشد. شاهان پارس قدرت خود را بر سواحل كارمانيا و سواحل عربستان بسط دادند. از روايات مربوط به اردشير اول ساسانی چنين برمی آيد كه در زمان او، پارس به ممالک كوچكی تقسيم شده بود. از سكه های كشف شده آن دوران می توان دريافت كه در آن زمان، تمدن يونانی، به كلی از پارس رخت بر بسته بود و سنت های تاريخی و اساطيری كهن و دين زردشتی استيلای كامل داشته است. بر اساس شواهد، در آن زمان پارس تنها سرزمينی بود كه در آن جا دين زردشتی حقيقی و نوشته های مقدس آن محفوظ مانده بود. به همين دليل، تجديد حيات آيين زردشتی، با قيام اردشير اول و كشور گشايی های او از پارس آغاز شد. اردشير اول دودمان ساسانيان را بنياد گذاشت و دين زردشتی را در سراسر كشور ايران مستقر كرد. استخر كه پايتخت پارس بود، در دوره ی ساسانی شهری بزرگ و آباد بود. پس از بنيان گذاری امپراتوری ساسانی، پايتخت امپراتوری به تيسفون منتقل شد. 

با تصرف استخر و فيروزآباد در سال 28 هـ. ق تمامی فارس ضميمه متصرفات اعراب شد و به تدريج مردم فارس نيز مسلمان شدند. اعراب فاتح تقسيم ايالت فارس را به پنج ولايت كه هر يک را يک كوره می گفتند، از ساسانيان به ارث بردند و اين تقسيم بندی، تا حمله مغولان باقی ماند. پنج كوره فارس عبارت بودند از: كوره اردشير خوره كه مركز آن شيراز بود. كوره شاپور خوره كه مركز آن شهر شاپور بود. كوره قباد خوره يا ارجان كه مركز آن ارجان بود. كوره استخركه مركز آن پرس پوليس بود. و كوره داراب گرد (دارابجرد) كه مركز آن شهری به همين نام بود. در زمان ضعف قدرت خلافت در قرن سوم هجری قمری، فارس به تصرف يعقوب ليث موسس سلسله ی صفاريان درآمد. وی شيراز را تصرف كرد و برادرش عمروليث، مسجد بزرگی در اين شهر ساخت كه هنوز پا بر جاست. پس از آن، فارس به تصرف آل بويه درآمد. عضدالدوله ی ديلمی بر بيش تر ايران و قسمتی از بين النهرين مسلط شد. از كارهای برجسته ی او ساختن بند امير بر رود كر بود. پس از آل بويه، سلجوقيان بر فارس مسلط شدند. در زمان ضعف سلاجقه، سنقر ابن مودود، دودمان اتابكان فارس را تاسيس كرد و اين دودمان، در 543 هجری قمری بر سرزمين فارس فرمان روايی يافت و آخرين فرمان روای آن، آبش خاتون، پس از يك سال سلطنت در 667 هجری قمری به همسری منكو تيمور، يكی از پسران هلاكوخان مغول، درآمد و از آن پس، سلطنت وی نامی بيش نبود و چندی نگذشت كه فارس به دست امرای مغول افتاد.

در 754 هجری قمری، امير مبارزالدين محمد، پادشاه سلسله ی آل مظفر، فارس را تصرف كرد. شاهان اين دودمان تا سال 795 هجری قمری، كه امير تيمور خاندان آل مظفر را برانداخت بر فارس فرمان روايی داشتند. در سال 909 هجری قمری، فارس تحت استيلای شاه اسماعيل صفوی درآمد. در زمان او و جانشينانش، فارس و مركز آن شيراز، آبادی و رونق يافت. در اين دوران، الله وردی خان و پسرش امام قلی خان فرمان روايان كاردان و با تدبير فارس درزيبا ساختن و آبادانی شهر شيراز كوشيدند. در جنگ ميان نادر شاه و افاغنه تحت فرمان اشرف افغان، فارس رنج و ويرانی فراوانی ديد. اين جنگ با شكست افاغنه در 1142 هجری قمری پايان يافت. پس از مرگ نادر، بار ديگر فارس دست خوش پريشانی شد اما، با برآمدن كريم خان زند صلح و آبادی به اين ناحيه بازگشت. از كاردانی و تدبير و دورانديشی كريم خان، آثار ارزشمندی، به ويژه در شهر شيراز به جای مانده است. پس از مرگ كريم خان (1193 هـ. ق)، بر سر جانشينی او ميان بازماندگانش اختلاف بسياری پديد آمد و سرانجام، لطف علی خان زند به فرمان روايی رسيد. پس از آن، فارس در جنگ های لطف علی خان زند و آقا محمد خان آسيب فراوان ديد. پس از دودمان زنديه، قاجاريه حاكم شد. پس از وفات فتح علی شاه (1125 هـ. ق) پسرش حسين علی ميرزا فرمان فرما كه در فارس بود به دعوی سلطنت برخاست، اما كاری از پيش نبرد.

پس از قاجار، ‌اگر چه فارس نقش ارتباطی مهم خود را از دست داد، ولی، به علت داشتن آثار گران سنگ سياسی و تاريخی و آرامگاه های دانشمندان، شاعران و عرفای بزرگی هم چون سعدی، حافظ، ابوعبداله خفيف، ملاصدرا، خواجو، شيخ روزبهان و بواسحاق كازرونی، سيبويه و … هم چنان به عنوان يكی از پرآوازه ترين استان های ايران با معروفيتی جهانی در گستره ی فرهنگ و ادب و عرفان جايگاه خود را حفظ كرد. 

مشخصات جغرافيايي - استان فارس: 

استان فارس 6/7 درصد مساحت کل جمهوری اسلامی ايران را به خود اختصاص داده است. استان فارس در جنوب منطقه مركزی ايران بين مدارهای 27 درجه و دو دقيقه و 31 درجه و 42 دقيقه عرض شمالی و 50 درجه و 42 دقيقه و 55 درجه و 36 دقيقه طول خاوری از نيمروز گرينويچ قرارگرفته است. اين استان از شمال با استان اصفهان و يزد، از باختر با استان های كهگيلويه و بوير احمد و بوشهر، از جنوب با استان هرمزگان و از خاور با استان كرمان همسايه است. استان پهناور فارس، منطقه ای چهار فصل بوده و از نظر آب و هوايی می توان سه منطقه ی سردسير، معتدل و گرمسير را دراین منطقه مشاهده كرد. متوسط دما در سردترين ماه سال بين 7- تا 2- درجه ی سانتی گراد و در گرم ترين ماه سال بين 35 تا 40 درجه سانتی گراد در نوسان است. جهت عمومی كوه های اين استان شمال خاوری – جنوب باختری است و هر چه از طرف شمال به جنوب پيش می رويم از ارتفاع كوهستان به طور عمومی كاسته می شود. محدوده استان فارس به دليل تنوع اقليمی و ساختارهای جغرافيايی طبيعی فضاهای خاص و منحصر به فردی را دارا است و از انواع دریاچه های طبیعی، رودخانه های دایمی و فصلی، چشمه های آب گرم و آب سرد برخوردار است. بر اساس سرشماری سراسری سال 1375 جمعیت استان فارس 3759954 نفر برآورد شده

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان فارس 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

شيراز

ايزدخواست

شيراز- مرودشت- بوانات- اقليد- آباده- ايزدخواست

عمارت كلاه فرنگي سورمق- كاروانسراي خان خوره- قلعه اسپاس- تخت جمشيد- نقش رستم- پاسارگاد- نقش رجب- امامزاده سيد علي ايزدخواست(ع)- امامزاده شاه نجف(ع)- چشمه ريز- جنگل بناب- آبشار تنگ براق- قدمگاه سده- تنگ بستانك

2

شيراز

سپيدان

شيراز- سپيدان

آبشار مارگون- پيست اسكي سپيدان- تنگ تيزآب- برم شش پير- چله گاه

3

شيراز

كازرون

شيراز- دشت ارژن- نورآباد- ممسني - كازرون

سرآب بهرام- دشت ارژن- هفت برم-تنگ بوان- شهر بيشاپور- غار شاپور- تنگ چوگان- درياچه پريشان- امامزاده سيد حسن (ع)- امامزاده بي بي زبيده

4

شيراز

داراب

شيراز- سروستان- استهبان- فسا- داراب

كاخ ساسان سروستان- شهر دارابگرد- مجموعه ييلاقي دهن آسياب- قمپ آتشكده- امامزاده پيرمراد- امامزاده يوسف(ع)- درياچه بختگان- آبشار تام- كاروانسراي ني ريز

5

شيراز

لار

شيراز- فيروزآباد- لامرد- لار

آتشكده فيروز آباد- قلعه دختر فيروز آباد- حمام وراوي- مقبره شيخ دانيال- غار سنگ شكنان- آبشار مرواريد شهر خفر- امامزاده پيرغار- شاه حبيب الله- حمام علي خان

استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان:

مرکـــــز : زاهدان    موقعیت :  جنوب شرقی ایران

مجاورت : شمال: استان خراسان- جنوب:دریای عمان  شرق: کشور پاکستان،کشور افغانستان- غرب: استان کرمان

آب و هوا: ين‌ استان‌ داراي‌ تابستان‌هاي‌ گرم‌، طولاني‌ و زمستان‌هاي‌ كوتاه‌ ست.                                  ارتفاع متوسط :   270/1    M     دما:18  º c  

وسعــــت: 187502 کیلومتر مربع

جمعـیــت:  بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی ۷۴۲/۴۰۵/۲

تقسیمات:7 شهرستان، 29 بخش، 16 شهر، 92 دهستان و 6038 آبادی دارای سکنه  

شهرستانها: ایرانشهر - چابهار - خاش - زابل - زاهدان/مرکز استان - سراوان - سرباز -              نیک شهر

موقعيت جغرافيايي – استان سيستان و بلوچستان:  

استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ با 187502 كيلومتر مربع‌ مساحت ‌، پس‌ از استان‌ خراسان‌ بزرگترين‌ استان‌ كشور است‌ و شهرستان‌هاي‌ آن‌ عبارتند از: ايرانشهر، چابهار، خاش‌، زابل‌ ، زاهدان ‌، سراوان‌ و نيك‌ شهر. شهرزاهدان‌ مركز استان‌ است‌. اين‌ استان‌ از دو ناحيه‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ تشكيل‌ شده‌ است‌ و در سمت‌ شرق‌ با كشورهاي‌ پاكستان‌ و افغانستان‌ مرز مشترك‌ دارد. در قسمت‌ جنوب‌ با درياي‌ عمان‌ و از قسمت‌ شمال‌ و شمال‌غرب‌ با استان‌ خراسان‌ و در قسمت‌ غرب‌ با استان‌ كرمان‌ و استان‌ هرمزگان‌ همجوار است‌.اين‌ استان‌ در سال‌ 1385، حدود 2405742 نفر جمعيّت‌ داشته‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 1193198 نفردر نقاط ‌شهري‌ و 1212544 نفر در نقاط ‌روستايي‌ ويا غيرساكن‌ بوده‌اند. 

استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ از نظر موقعيت‌ طبيعي‌ در اواخر دوران‌ سوم‌ زمين‌شناسي‌ در اثر جنبش‌هاي‌ كوه‌زايي‌ از دريا جدا شده‌ و از آن‌ پس‌ ابتدا با رسوبات‌ آهكي‌ از نوع‌ دريايي‌ و سپس‌ از رسوباتي‌ با مواد نسبتا ًدرشت‌ و نرم‌ روي‌ هم‌ انباشته‌ شده‌ است‌. قسمت‌ جنوبي‌ استان‌ كه‌ به‌ مكران‌ معروف‌ است ‌، يكي‌ از مناطق‌ درحال‌ فرونشستن‌ تدريجي‌ است‌ و علّت‌ آن‌ نيز ضخامت‌ زياد رسوبات‌ رس‌ ماسه‌اي‌ دوران‌ سوم‌ است‌. ارتفاعات ‌استان‌ به‌ دوران‌ دوم‌ و سوم‌ زمين‌شناسي‌ تعلّق‌ دارد و سنگ‌هاي‌ آن‌ اغلب‌ آهكي‌ و گچي‌ است. بعضي‌ از كوه‌هاي ‌اين‌ استان‌ (مانند: آتشفشان‌ تفتان‌) به‌ اواخر دوران‌ سوم‌ و اوايل‌ دوران‌ چهارم‌ تعلّق‌ دارد. ارتفاعات‌ سيستان‌ وبلوچستان‌ جزو رشته‌ كوه‌هاي‌ مركزي‌ ايران‌ و شامل‌ ناهمواريهاي‌ شرق‌ چاله‌ لوت‌ و ارتفاعات‌ ديواره‌ شرقي‌ وجنوبي‌ چاله‌ جازموريان‌ است‌. پهناي‌ كوهستان‌ها از شمال‌ به‌ جنوب‌ افزايش‌ مي‌يابد و در فاصله‌ ايرانشهر- كوهك‌ به‌ بيشترين‌ حد خود مي‌رسد. اين‌ ناهمواريها شامل‌ دو قسمت‌ كوه‌هاي‌ سيستان‌ و كوه‌هاي‌ بلوچستان ‌است. 

آب و هوا – استان سيستان و بلوچستان: 

منطقه‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ با توجه‌ به‌ موقعيت‌ جغرافيايي ‌، از يك‌ طرف‌ تحت‌ تأثير جريان‌هاي‌ جوي‌ متعدد و از طرفي‌ ديگر تحت‌ تأثير فشار زياد عرض‌هاي‌ متوسط‌ قرار دارد كه‌ مهّم‌ترين‌ پديده‌ مشهود اقليمي‌ آن ‌گرماست‌. پديده‌ قابل‌ توجه‌ در وضعيت‌ هواشناسي‌ اين‌ منطقه‌ ، بادهاي‌ شديد موسمي‌ ، طوفان‌ شن‌ ، رگبارهاي‌ سيل‌آسا ، رطوبت‌ زياد و مه‌ صبحگاهي‌ است‌. اين‌ استان‌ داراي‌ تابستان‌هاي‌ گرم ‌، طولاني‌ و زمستان‌هاي‌ كوتاه‌است ‌. سردترين‌ شهر استان‌ ، زاهدان‌ و گرم‌ترين‌ شهر آن‌ ايرانشهر است‌. نواحي‌ ساحلي‌ درياي‌ عمان‌ به‌ علّت‌ رطوبت‌ ناشي‌ از مجاورت‌ با دريا ، آب‌ و هواي‌ گرم‌ و رطوبت‌ نسبتاً بيشتري‌ دارد. استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ يكي‌ از خشك ‌ترين‌ استان‌هاي‌ كشور محسوب‌ مي‌شود. ميزان‌ بارندگي‌ از شرق‌ به‌ غرب‌ استان‌ افزايش‌ مي‌يابد و در نواحي‌ ساحلي‌ استان‌ ميزان‌ رطوبت‌ نسبي‌ بسيار بالاست‌. استان‌ سيستان‌ وبلوچستان‌ از جهات‌ مختلف‌ در معرض‌ بادهاي‌ موسمي‌ و فصلي‌ است‌ كه‌ اهم‌ اين‌ جريانات‌ بادي‌ عبارتند از: باد 120 روزه‌ سيستان‌ (لوار) ، باد قوس ‌، باد هفتم‌ (گاوكش‌) ، باد نم‌ بي‌ يا باد جنوب‌ ، باد هوشاك‌ ، بادهاي‌ مرطوب‌ وموسمي‌ اقيانوس‌ هند ، باد شمال‌ يا گوريچ‌ و باد غربي‌ يا گرد. 

تاريخ و فرهنگ – استان سيستان و بلوچستان:    

استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ به‌ لحاظ‌ خصوصيات‌ طبيعي‌ و پيشينه‌ اسكان ‌، از دو منطقه‌ كاملاً متمايز سيستان‌ و بلوچستان‌ تشكيل‌ شده‌ است‌. سيستان‌ امروزي‌ قسمت‌ شمال‌ استان‌ است‌. مورخين‌ بناي ‌سيستان‌ را به‌ گرشاسب‌ يكي‌ از نوادگان‌ كيومرث‌ نسبت‌ داده‌اند. ناحيه‌ مذكور به‌ دليل‌ موقعيت‌ خاص‌ استراتژيكي ‌و جغرافيايي‌ در تمام‌ دوران‌ تاريخي‌ از اهميّت‌ به‌ سزايي‌ برخوردار بوده‌ است‌. كتيبه‌هاي‌ بيستون‌ و تخت‌ جمشيد سيستان‌ را يكي‌ از ممالك‌ شرقي‌ داريوش‌ ذكر كرده‌اند. نام‌ سيستان‌ از(سكا) كه‌ يكي‌ از اقوام‌ آريايي‌ بود ، گرفته‌ شده‌ است‌. (سكاها) در حدود سال‌ 128 پيش‌ از ميلاد سيستان‌ را به‌ تصرف‌ خود در آورده‌اند. در عصر ساسانيان‌ تا قرن‌ اوّل‌ اسلام‌ ولايت‌ سيستان‌ موقعيت‌ ممتازي‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود.  در زمان‌ اردشير بابكان ‌، سيستان‌ جزو متعلقات‌ دولت‌ ساساني‌ به‌ شمار مي‌آمد و در سال‌ 23 هجري‌ قمري ‌، اعراب‌ مسلمان‌ به‌ اين‌ سرزمين‌ دست‌ يافتند و سرانجام‌ در زمان‌ معاويه‌ مردم‌ اين‌ خطه‌ به‌ اطاعت‌ كامل‌ اسلام‌ درآمدند. اولين‌ فرمانرواي‌ معروف‌ اين‌ سرزمين‌ (يعقوب‌ ليث‌ صفاري) بود. سيستان‌ تا چند قرن‌ تحت‌ سلطه‌ امراي ‌صفاري‌ باقي‌ ماند. صفاريان ‌، سامانيان ‌، غزنويان‌ و سلجوقيان‌ هر يك‌ مدّتي‌ اين‌ سرزمين‌ را تحت‌ سلطه‌ خود داشته‌اند. در زمان‌ مغولان ‌، خرابي‌هاي‌ زيادي‌ در سيستان‌ بوجود آمد. در سال‌ 914 هجري‌ قمري‌ ، شاه‌ اسماعيل‌ صفوي‌ سيستان‌ را تصرف‌ نمود و در زمان‌ حكومت‌ نادرشاه ‌، اختلاف‌هاي‌ داخلي‌ سبب‌ خرابي‌هاي‌ زيادي‌ در اين‌ سرزمين‌ شد. قديمي ترين‌ نام‌ بلوچستان‌ (مكا) است‌ و به‌ مرورمكران‌ تبديل‌ شده‌ است‌. مكران‌ به‌ قسمت‌ جنوبي‌ بلوچستان‌ گفته‌ مي‌شود. كلمه‌ بلوچستان‌ نيز از زماني‌ به‌ اين ‌سرزمين‌ اطلاق‌ شد كه‌ بلوچ‌ها در آن‌ سكونت‌ اختيار كردند. طبق‌ آثار بدست‌ آمده‌ از تپه‌هاي‌ بلوچستان ‌، تاريخ‌ اين‌ سرزمين‌ به‌ 3000 سال‌ پيش‌ از ميلاد مي‌رسد. در زمان‌خلافت‌ خليفه‌ دوم ‌، اين‌ سرزمين‌ به‌ وسيله‌ اعراب‌ فتح‌ و يكي‌ از سرداران‌ عرب‌ به‌ حكومت‌ آن‌ منصوب‌ شد. درسال‌ 304 هجري‌ قمري ‌، بلوچستان‌ به‌ وسيله‌ ديلمان‌ فتح‌ شد. سلجوقيان‌ ، بلوچستان‌ را اشغال‌ نمودند و بلوچستان‌ تابع‌ كرمان‌ شد. بعد از حكومت‌ نادر، بلوچستان‌ اسماً جزو ايران‌ بود و حكومت‌ محلي‌ مستقلي‌ نداشت‌. در زمان‌ محمّد شاه‌ قاجار ناحيه‌ ايرانشهر به‌ تصرف‌ وي‌ درآمد ، پس‌ از آن‌ رفته‌ رفته‌ تمامي‌ نواحي ‌ساحلي‌ بلوچستان‌ زير سلطه‌ حكومت‌ مركزي‌ قرار گرفت‌. مجموعه‌ اقوام‌ ساكن‌ در استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ همراه‌ با سنن‌ و شيوه‌هاي‌ خاص‌ زندگي ‌، به‌ تنهايي‌ يكي ‌از جاذبه‌هاي‌ بي‌ نظير و چشمگير منطقه‌ است‌. دو ايل‌ مهّم‌ (براهويي‌ و بلوچ‌) در منطقه‌ سيستان‌ و بلوچستان ‌زندگي‌ مي‌كنند. نحوه‌ معيشت‌ و زيست‌ ، الگوهاي‌ سكونت‌ ، سنت‌ها و آداب‌ و رسوم‌ و سرانجام‌ ايل‌ راه‌ها ازجمله‌ جاذبه‌هاي‌ فرهنگي‌ و ديدني‌ اين‌ شيوه‌ زندگي‌ است‌. گروهي‌ از دانشمندان‌ و سخن‌ سرايان‌ به‌ ايالت‌ سيستان‌ منسوب‌اند كه‌ به‌ آنان‌ سنجري‌ و سگزي‌ گويند. شعراي‌ به‌ نام‌ سيستان‌ عبارتند از: (ابوالحسن‌ علي‌ بن‌ جولوغ‌ فرخي ‌گزي‌) ، (ابوالفرج‌ سجزي‌) ، (قاضي‌ احمد) و (ابوسعيد سگزي‌). در دوران‌ طلايي‌ سيستان‌ مشاهيري‌ از آن‌ برخاسته‌اند كه‌ عبارتند از: فرخي‌ سيستاني‌ ، يعقوب‌ ليث‌ و رستم. 

مسافرت و اقامت  - استان سيستان و بلوچستان:  

اكثر شهرهاي‌ استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي‌ مخابرات‌ و سيستم‌هاي‌ درماني‌ تجهيز شده‌اند و عمدتاً داراي‌ هتل‌ و امكانات‌ اقامتي‌ مي‌باشند و با فرهنگ‌ جهانگردي‌ آشنايي‌ نيز دارند. شهر چابهار كه‌ به‌ بندري‌ آزاد تبديل‌ شده‌ از هر حيث‌ آماده‌ پذيرايي‌ ايرانگردان‌ و جهانگردان‌ است. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان سیستان و بلوچستان: 

استان سیستان و بلوچستان از مکان های تاریخی و دیدنی زیادی برخوردار است. باغ های مركبات ايرانشهر، پارک تفتان، پارک جنگلی بمپور، پناهگاه حيات وحش، جنگل های نخل، انواع چشمه های آب گرم، رودخانه سرباز و تمساح های آن، غارتيس، غاركوه پيرک، كوه تفتان، گردشگاه های كشمان، گردشگاه ماليه – گوربند، منطقه حفاظت شده بزمان و گل فشان های طبیعی استان از مهم ترین جاذبه های طبیعی سیستان و بلوچستان است. آتشكده كركوی، بنای امام زاده های متعدد، تپه های باستانی و با ارزش، شهرهای تاریخی، قلعه های باستانی، مسجدهایی با ارزش معماری بالا به همراه جاذبه های دیگرچون: صنایع دستی جذاب، موسیقی جالب وشنیدنی، مردمانی با فرهنگ ها و قومیت های مختلف از مهم ترین و جذاب ترین دیدنی های استان سیستان و بلوچستان است.    

صنايع و معادن - استان سیستان و بلوچستان: 

صنايع استان سیستان و بلوچستان به دو دسته صنایع دستی و صنایع کارخانه ای تقسیم می شوند. صنايع دستی در بين ايلات و عشاير استان؛ موقعيت مهمی دارد و از لحاظ تأمين درآمد، پس از كشاورزی و دام داری در رتبه سوم اهمیت قراردارد. حصيربافی، قالی بافی، سوزن دوزی، چادربافی، پشتی بافی، خامه دوزی، سفره بافی، جوال بافی، نمد مالی و سكه دوزی مهم ترين صنايع دستی عشاير سيستان و بلوچستان هستند. انواع صنایع کارخانه ای چون: صنايع غذايی، نساجی، پوشاک و صنايع شيميايی؛ بیش تر در اطراف زاهدان و شهرهای بزرگ فعاليت دارند. ساير صنايع استان بيش تر مشتمل بركارگاه‎های فلزكاری، ريخته گری، ساخت لوازم خانگی و تانكر سازی است. صنايع شيلات و ماهی گيری نظير پرورش ميگو و ماهی نيز در سواحل دريای عمان در سيستان رايج است. معادن كشف شده استان سيستان و بلوچستان عبارتند از: معدن مس در شمال باختری زاهدان با ذخيره ای بيش از 15 ميليون تن، ‌معدن كروميت در نواحی خاش و معدن منگنز در منطقه كوتيج. از ديگر معادن مهم استان، معادن سنگ مرمر، سنگ آهک، تراورتن و شن و ماسه سيليسی را می توان نام برد. هم چنين دريای عمان يكی از منابع بسيار غنی نمک است. استخراج نمک ازآب دريا همواره در روستاهای ساحلی رايج بوده است و زمينه بسيار ارزان و مناسبی برای گسترش آن وجود دارد.   

کشاورزی و دام داری - استان سیستان و بلوچستان:

مهم ترين محصول منطقه سيستان و بلوچستان گندم است كه درصد قابل توجهی از زمين‎های زيركشت را به خود اختصاص داده است. بعد از گندم، ‌جو بيش ترين سطح زير كشت را دارد. از جمله محصولات ديگر اين منطقه، يونجه، توتون، كنجد و محصولات جاليزی و سبزيجات را می توان نام برد. زراعت در بلوچستان برخلاف آن چه ظاهراً به نظر می رسد، ‌امكانات بالقوه زيادی برای رشد دارد. شرايط آب و هوایی مناسب برای رشد و پرورش گياهان منطقه گرمسيری و آب و هوای متنوع، امكان كشت و برداشت مكرر يک محصول در فصول مختلف را فراهم نموده است.

گندم با سيلاب های بهاری آبياری می شود و بازده محصول آن ها نسبت به عمل كرد كل كشور از وضعيت خوبی برخوردار است. جو نيز به صورت آبی در بیش تر مناطق و به صورت ديم در چابهار، ‌ايرانشهر و سراوان كشت می شود و بيش تر به مصرف دام های مختلف می رسد. برنج نيز درزمین های كوه پايه‎ای و در مسير رودخانه ها كشت می شود. در مناطقی كه در سال دوبار محصول برداشت می شود، محصول ديم؛ غالبا برنج است.

علاوه بر محصولات فوق، يونجه نيز به عنوان مهم ترين منبع غذايی دام ها در بلوچستان كاشته می شود. بخش ديگری از فعاليت های كشاورزی استان سیستان و بلوچستان را باغ داری تشکیل می دهد كه مهم ترين محصول آن انگور است. بيش ترين درصد تاكستان های استان در منطقه سيستان قرار دارد. از سايردرختان ميوه، می توان به انار، ‌انجير، توت، سيب، مركبات و موز اشاره كرد. هم چنين درختان انبه، پاپايا (خربزه درختی)، نارگيل، زيتون خوراكی، چيكو، كائوچو و نيشكر نيز در شرايط آب و هوايی اين استان رشد می کنند. محصول باغ های بلوچستان در دره های كوهستانی متمركز شده و درختانی چون خرما، ‌غالب زمين های زراعی را محصور نموده است.  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان سیستان و بلوچستان: 

نام قديم سيستان «زرنگا» يا «زرنگ» بود، كه پس از مهاجرت «سكاها» به طرف جنوب، و استقرارشان در اين منطقه در زمان فرهاد دوم اشكانی، به نام آنان «سكستان» نام گرفت. شهر زرنگ در حال حاضر جزء افغانستان بوده و در محل آن روستای كوچكی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزديكی اين روستا، تل بزرگی است كه بر فراز آن، هنوز آثار خرابه‎های ارگ، قلعه و باروی آن ديده می شود. در تپه های بلوچستان نيز آثاری به دست آمده كه تاريخ اين سرزمين را به 3000 سال پيش از ميلاد می ‎رساند. آن چه مسلم است، ‌كوروش کبير هنگام لشگركشی به هند، ‌مكران را نيز تصرف كرد. لفظ زرنگ، قديمی ترين نام سيستان و زاولستان است كه در كتيبه داريوش، «زرنگار» آمده است. به عقيده محققين «زرنگ»، «زريه»، «زريا» و «دريا» به زبان امروزی، همه يک مفهوم داشته و مراد از آن ها دريای «زره» يا «هامون» بوده است. نيم روز، ‌نام ديگر سيستان و به معنی جنوب است. بنای بيش تر سيستان را به پهلوانان اسطوره‎ای ايران چون زال، سام و رستم نسبت می دهند و فردوسی نيز در شاهنامه، از گردان بلوچ سخن گفته است.

از سوی ديگر سرزمينی كه اكنون بلوچستان ناميده می ‎شود، درگذشته به«مكا» و«مكه» شهرت داشته است. هم چنين از دير باز اين منطقه را «مكران» ناميده‎اند كه به نظر می ‎آيد تركيبی از دو واژه «اراينا يا ايرنيا» و «مكا» باشد كه در سانسكريت به معنی سرزمين باتلاق ها است. چرا كه در زمان قديم درسرزمين بلوچستان باتلاق‎های بسياری وجود داشته است. كلمه بلوچستان نيز از زمانی به اين سرزمين اطلاق شد كه بلوچ ها در آن سكونت كردند. مورخين بنای سيستان را به گرشاسب – يكی از نواده گان كيومرث – نسبت داده‎اند. سيستان در زمان هخامنشيان، منطقه‎ای آباد بود. اين امر در كتيبه بيستون و كتيبه های تخت جمشيد كه سيستان را يكی از ممالک خاوری داريوش ذكر كرده‎اند، ‌منعكس شده است. سكاها در حدود 128 پيش از ميلاد، سيستان را به تصرف خود درآورده و در پهنه آن استقرار يافته‎اند.

اسكندر مقدونی هنگام بازگشت از هندوستان در اين سرزمين در اثر وجود ريگ های روان، بيابان های خشک و بی آب و سرسختی مردمان اين سرزمين، ‌بيش تر سپاهيان خويش را از دست داد. با فتح سيستان به دست اردشير بابكان اين منطقه در زمره متعلقات دولت ساسانی قرار گرفت. در زمان خلافت خليفه دوم، اين سرزمين به وسيله عرب‎ها فتح و يكی از سرداران عرب به عنوان حاكم آن منصوب شد، ‌ولی در اثر مخالفت ها و جنگ های مردم بلوچستان با وی، سرزمين را ترک كرد. در سال 304 هجری قمری، سرزمين بلوچستان به وسيله ديلميان فتح شد و در زمان حكومت سلجوقيان در كرمان، ‌منطقه بلوچستان نيز توسط آن ها اشغال و تابع كرمان شد.

سرزمين سيستان در سال 23 هـ . ق به تصرف اعراب درآمد. دفاع و مخالفت مردم اين سرزمين تا زمان معاويه (که آنان را به اطاعت واداشت و عبدالرحمان فاتح سيستان را به حكومت آن جا منصوب کرد) به صورت شورش ها و قيام های محلی ادامه داشت؛ به گونه ای که فرمان دار عرب را مجبور به ترک اين سرزمين کردند.

اولين فرمان روای ايرانی اين سرزمين؛ در پس از اسلام يعقوب ليث صفاری بود كه از رودخانه سند تا رود كارون را تحت فرمان داشت. عمرو ليث - برادر وی - نتوانست اين موقعيت مهم را حفظ كند و سرانجام به دست اسماعيل سامانی در بغداد به قتل رسيد. با وجود اين، سيستان تا چندين قرن تحت سلطه امرای صفاری باقی ماند و طاهراز نواده گان عمرو تا 295 هجری قمری ايالت فارس و كرمان و سيستان را تحت فرمان خود داشت و پس از وفات او سلسله صفاری روی به ضعف گذاشت. پس از صفاريان، سامانيان، غزنويان، و سلجوقيان نيز هر يک مدتی در اين سرزمين فرمان راندند. در زمان مغولان و تيموريان، ‌خرابی های زيادی در سيستان به وجود آمد كه به از بين رفتن سدها، كانال‎ها و مناطق آباد سيستان انجاميد. درسال 914 هـ . ق، شاه اسماعيل صفوی سيستان را تصرف كرد. پس از شاه اسماعيل – در زمان حكومت نادرشاه – اختلافات داخلی سبب خرابی های زيادی در اين سرزمين گرديد. سرانجام سپاهيان ايران در 1865 ميلادی، سيستان را از دست امرای سركش بازستاندند. در سال های بعد نيز اين منطقه دستخوش حوادث و وقايع زيادی شد. كشمكش های افغانستان با ايران بر سر ادعاهای آن كشور نسبت به سيستان منجر به دخالت بريتانيا به عنوان داور شد. هيأت تشكيل شده توسط بريتانيا، ‌سيستان را در امتداد خطی از بند سيستان برهيرمند به طرف كوه ملک سياه در باختر گودرز، بين ايران و افغانستان تقسيم نمود. با اين كار، قسمتی كه اروپاييان عنوان «سيستان خاص» به آن داده‎اند (در مقابل «سيستان خارجی» كه به افغانستان واگذار شد) به ايران تعلق گرفت. این سرزمین همواره از فراز و نشیب های تاریخی زیادی برخوردار بوده و سرگذشت طولانی تاریخی داشته است.  

مشخصات جغرافيايي - استان سیستان و بلوچستان: 

استان سيستان و بلوچستان ‌درجنوب خاوری ايران و در مختصات جغرافيايی 25 درجه و 3 دقيقه تا 31 درجه و 28 دقيقه پهنای شمالی و 58 درجه و 47 دقيقه تا 63 درجه و 19 دقيقه درازای خاوری واقع شده است. این استان؛ از دو ناحيه تشكيل يافته که از لحاظ طبيعی با يك ديگر كاملا متفاوت هستند. اين استان پهناور از خاوربا كشورهای پاكستان و افغانستان، از جنوب با دريای عمان ، از شمال و شمال باختر با استان خراسان و از باختر با استان های كرمان و هرمزگان هم جوار است. ناحيه سيستان که 8117 كيلومتر مربع وسعت دارد و در قسمت شمالی استان واقع شده است. اين ناحيه حوزه مسطح و مسدودی است كه از آبرفت های دلتای قديمی و فعلی رود هيرمند تشكيل شده است. ناحيه بلوچستان با مساحت 179385 كيلومتر مربع يک منطقه وسيع كوهستانی است كه حد شمالی آن كوير لوت و حد جنوبی آن دريای عمان است. مرزهای طولانی آبی و خشكی استان؛ با كشورهای افغانستان، پاكستان و كشورهای حوزه خليج فارس، موقعيت ويژه ای به اين استان بخشيده و سبب ايجاد شرايط خاصی در آن شده است. جمعیت این استان برابر سرشماری سراسری سال 1375 حدود 1703094 نفر برآورد شده است. 

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان سيستان و بلوچستان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

زاهدان

زابل

زاهدان- سه راهي دشتك- زابل

شهر سوخته- كوه خواجه- دهانه غلامان- قلعه مچي- روستاي قلعه نو- آسياب بادي سيستان- ارگ سه كوهه- طبيعت زيباي چاه نيمه

2

زاهدان

خاش

زاهدان- دهپابيد- اسكل آباد و نوك آباد- تفتان- خاش

آتشفشان نيمه فعال تفتان- قلعه ايرندگان- قبرستان هفتاد ملا- پست قديمي مير جاده- ساختمان قديمي دادگستري- غار لاديز- گودواره سيك ها

3

ايرانشهر

چابهار

ايرانشهر- سرباز- چابهار

قلعه ناصري- قلعه به پور- محوطه تاريخي اسپيدژ- قلعه دامن- رودخانه سرباز- پوشش گياهي و حيات وحش( مامن تمساح پوزه كوتاه كاندو)

4

سروان

چابهار

سروان- ناهوك- نيكشهر- چابهار

مركز توليد سفال كلپورگان- دره نگاران- قلعه سب- قلعه كنت- قلعه زابلي- قلعه دزك- مسجد دزك

5

چابهار

كنارك

چابهار- كنارك

سواحل درياي عمان و منطقه آزاد چابهار- گلفشان- كوههاي بدلند- قلعه پرتغاليها- جنگل هاي زيباي حرا- سواحل ديدني گواتر

 

استان سمنان

استان سمنان: 

مرکـــــز : سمنان       موقعیت :  

مجاورت : شمال: استان‌های خراسان شمالی، گلستان و مازندران  جنوب:استان‌های یزد و اصفهان  شرق: استان خراسان رضوی   غرب: استان‌های تهران و قم

آب و هوا: سمنان‌ در نواحي‌ كوهستاني‌ سرد ، در دامنه‌ كوهها معتدل‌ و در حواشي‌ كوير گرم‌ است‌.  ارتفاع متوسط:   171/1   M   دما:7/17 º c

وسعــــت: ۹۵۸۱۵ كيلومتر مربع

جمعـیــت: بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی  ۷۴۲/۵۸۹  نفر 

تقسیمات:  ۴ شهرستان 16 شهر ۱2 بخش و ۲۸ دهستان  

شهرستانها: دامغان - سمنان/مرکز استان - شاهرود - گرمسار

موقعيت جغرافيايي –  استان سمنان:  

استان‌ سمنان‌ با 95815 كيلومتر مربع‌ وسعت‌ در شرق‌ استان‌ تهران‌ قرار دارد. سمنان ‌، شاهرود ، دامغان‌ و گرمسار چهار شهر معروف‌ اين‌ استان‌ مي‌باشند. استان‌ سمنان‌ در سال‌ 1385حدود 589742 هزار نفر جمعيت‌ داشته ‌است‌ كه‌ 440559 نفر آن‌ شهرنشين‌ و 149183 نفر آن‌ روستانشين‌ بوده‌ است‌. شهر سمنان‌ مركز استان‌ سمنان‌ و شهر شاهرود از نظر جمعيت‌ بزرگترين‌ شهر استان‌ است‌. استان ‌سمنان‌ در دامنه‌هاي‌ جنوبي‌ سلسله‌ جبال‌ البرز واقع‌ شده‌ كه‌ ارتفاع‌ آن‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ كاهش‌ مي‌يابد و به ‌دشت‌ كوير منتهي‌ مي‌شود. اين‌ استان‌ به‌ دو بخش‌ كوهستاني‌ و دشت‌هاي‌ پايكوهي‌ تقسيم‌ مي‌شود. نواحي ‌كوهستاني‌ آن‌ توان‌هاي‌ معدني‌ و گردشگاهي‌ مناسبي‌ دارد و دشت‌هاي‌ پايكوهي‌ آن‌ نيز شهرهاي‌ بسيار قديمي ‌ايران‌ را در ميان‌ خود جاي‌ داده‌ است. 

آب و هوا – استان سمنان:  

آب‌ وهواي‌ استان‌ سمنان‌ در نواحي‌ كوهستاني‌ سرد ، در دامنه‌ كوهها معتدل‌ و در حواشي‌ كوير گرم‌ است‌. آب‌ و هواي‌ شهر دامغان‌ به‌ علت‌ وزش‌ بادهاي‌ شديد شمالي‌ و بارندگي‌هاي‌ ناشي‌ از بادهاي‌ نواحي‌ گرگان‌ و مازندران‌ زمستان‌هاي‌ سرد و تابستان‌هاي‌ معتدل‌ دارد. شهر سمنان‌ تابستان‌هاي‌ گرم‌ و زمستان‌هاي‌ معتدل‌ دارد. آب‌ و هواي‌ شاهرود در قسمت‌هاي‌ شمالي‌ سرد و در قسمت‌هاي‌ مركز معتدل‌ و در قسمت‌هاي‌ جنوبي‌ گرم ‌است‌. شهر گرمسار تابستان‌هاي‌ بسيار گرم‌ و زمستان‌هاي‌ نسبتاً سرد و باراني‌ دارد. گرمسار در ناحيه‌ صحرايي‌ و خشك‌ قرار دارد.  

تاريخ‌ و فرهنگ‌ - استان سمنان: 

استان‌ سمنان‌ از يادگارهاي‌ تقسيمات‌ شانزده‌ گانه‌ اوستايي‌ دوران‌ باستان‌ است‌. در تمام‌ دوره‌ مادها و هخامنشيان‌ جزو ايالت‌ بزرگ‌ پارت‌ يا پرتو به‌ شمار مي‌رفت‌ و در زمان‌ ساسانيان‌ نيز اهميت‌ ويژه‌اي‌ داشته‌ است‌. ناحيه‌ سمنان‌ در دوره‌هاي‌ بعد از اسلام‌ جزو سرزمين‌ تاريخي‌ قومس‌ (كومش‌) به‌ شمار مي‌آمد اين ‌استان‌ با قدمتي‌ بيش‌ از دو هزار سال‌ ، بستر جنگ‌ها ، شكست‌ها و پيروزي ‌هاي‌ بي ‌شماري‌ بوده‌ است‌. جاده‌ ابريشم‌ از وسط‌ استان‌ سمنان‌ عبور مي‌كرده‌ است‌ و آثار متعدد تاريخي‌ از جمله‌ كاخ‌ها ، عمارات ‌، قلعه‌ها ،كاروانسراها ، آب‌ انبارها ، برج‌ها و باروها و... در اين‌ استان‌ به‌ جا مانده‌اند. كاخ‌هاي‌ آغا محمد خان‌ و فتحعلي‌ شاه در دامغان ‌، قصرهاي‌ شاه‌ عباس ‌، عين‌الرشيد و حرمسراي‌ سلطنتي‌ در گرمسار، عمارت‌ دختر ناصرالدين‌ شاه‌ در دامغان‌ قلعه‌هاي‌ سارو ، كوشمغان‌ و پاچنار در سمنان ‌، قلعه‌هاي‌ لاسگرد و بنكوه‌ در گرمسار و... از جمله‌ اين‌ آثارديدني‌ و تاريخي‌ است‌. استان‌ سمنان‌ از نظر جاذبه‌هاي‌ طبيعي‌ يكي‌ از مناطق‌ جالب‌ توجه‌ ايران‌ است‌. حواشي‌ رودخانه‌ها ، چشمه‌هاي‌ آب‌ معدني‌ و طبيعي ‌، تفرجگاهها ، جنگل‌ها و فضاهاي‌ سبز، مناطق‌ حفاظت‌ شده‌ ، قله‌ها وارتفاعات‌ ، غارها و جاذبه‌هاي‌ ويژه‌ كويري‌ از جمله‌ اين‌ عناصر زيباي‌ طبيعي‌ هستند. استان‌ سمنان‌ از لحاظ‌ آداب‌ و رسوم‌ و كنش‌هاي‌ فرهنگي‌ مردم ‌، كانون‌ گوناگوني ‌هاست‌. انجام‌ مراسم‌ مربوط‌ به‌ اعياد ملي‌ و مذهبي‌ ، ازدواج‌ وهمسر گزيني ‌، سوگ‌ها و عزاهاي‌ خصوصي‌ و مذهبي‌ و ساير كنش‌هاي‌ فرهنگي‌ مردم‌ عليرغم‌ تفاوت‌هاي ‌محسوسي‌ كه‌ با ساير نقاط‌ با هم‌ دارند ، بسيار ديدني‌ و جالب‌ توجه‌ است‌. اين‌ استان‌ مهد شعرا و دانشمنداني‌ همچون‌ منوچهري‌ دامغاني ‌، ابن‌ يمين‌ فرومدي ‌، فروغي‌ بسطامي ‌، يغمايي‌ جندقي ‌، ذوقي‌ بسطامي‌ و عارفان‌ و دانشمنداني‌ چون‌ بايزيد بسطامي ‌، شيخ‌ ابوالحسن‌ خرقاني ‌، شيخ‌ علاءالدوله‌ سمناني‌ ، شيخ‌ سكاك‌ و بي‌بي‌منجمه‌ سمناني‌ بوده‌ است‌. از مشاهير متاخر نيز مي‌توان‌ به‌ حاج‌ علي‌ سمناني‌ ، فيض‌ سمناني ‌، ذبيح‌ الله‌ صفا وعلي‌ معلم‌ اشاره‌ كرد. از آداب‌ و رسوم‌ قابل‌ ذكر اهالي‌ استان‌ سمنان‌ مي‌توان‌ به‌ نپوشيدن‌ جامه‌ سياه‌ در هنگام ‌عزاداري‌ اشاره‌ كرد. اين‌ موضوع‌ ظاهراً نمايانگر انزجار مردم‌ اين‌ ديار از پرچم‌ سياه‌ عباسيان‌ است‌.

مسافرت  و اقامت – استان سمنان: 

سفر به‌ شهرهاي‌ استان‌ سمنان‌ سهل‌ و آسان‌ است‌. همه‌ شهرهاي‌ استان‌ به‌ امكانات‌ سفر و اقامت‌ تجهيز شده‌اند. مردم‌ استان‌ سمنان‌ بسياربه‌ فرهنگ‌ جهانگردي‌ آشنا هستند. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان سمنان: 

استان سمنان يكي از استان هاي مهم ايران است كه به سبب ويژگي هاي خاص موقعيتي و تاريخي خود؛ مجموعه اي از زيبايي ها و مناظر بديع طبيعي چون جاذبه هاي كويري و كوهستاني را همراه با جاذبه هاي منحصر به فرد تاريخي چون كاروان سراهاي تاريخي, قلعه هاي قديمي, آب انبارها و قنات هايي با معماري منحصر به فرد؛ مسجد هاي تاريخي؛ بقعه ها و آرامگاهاي مشاهير و... در يك جا به نمايش گذاشته است و مخاطبان و بازديد كنندگان از اين استان را با رضايت مندي از بازديد كم نظير خود بدرقه مي كند.    

صنايع و معادن - استان سمنان: 

استان سمنان از مراكز قابل توجه صنايع دستی و از قطب هاي صنعتي كشوربه شمار مي رود. دراين استان انواع صنايع دستی نظير قالی بافی، گليم بافی، نمد مالی، سراميك و سفال سازی و … وجود دارد كه هر يك از آن ها سوغاتی ارزشمندي برای ميهمانان استان به شمار مي آيند.

بر اساس اطلاعات موجود علاوه بر واحدهای صنعتی درحال توليد، واحد هاي قابل توجه ديگري نيز در دست ساختمان است كه از اين تعداد بيش ترين واحد در شهرستان سمنان (56%) و كم ترين واحد در شهرستان دامغان (13%) مستقر هستند.

نظر به وضعيت زمين شناسي منطقه, اين استان از نظر تنوع مواد معدنی نيز يكی از مناطق غنی كشور به شمار می آيد. معادن فعال استان را زغال سنگ، كروميت، گچ، نمك، سيليس، سولفات دوسود، دولوميت، پتاس، خاك های صنعتی، مس، سرب، روی، بوكسيت، منگنز، گوگرد، فسفات و...تشكيل مي دهند.   

کشاورزی و دام داری  - استان سمنان: 

استان سمنان به خاطر موقعيت جغرافيايی، اقليم بيابانی و نيمه بيابانی ومحدوديت های آب وخاك، از موقعيت كشاورزی مطلوبی برخوردار نيست. تنها دو درصد از كل مساحت استان زير كشت آبي و ديم است. عمده ترين محصولات اين استان را گندم، ‌جو، سيب زمينی، ‌پنبه ( وش ) بومی و ورامينی، يونجه، اسپرس، شبدر و چغندرقند تشكيل مي دهند.

از لحاظ دام داري اين منطقه به علت دارا بودن مراتع از وضعيت نسبتا” خوبي برخورداراست. استان سمنان با 5/5 ميليون هكتار مرتع و 5/2 ميليون واحد دامی يكی از قطب های دام پروری كشور به شمار مي آيد.   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان سمنان: 

درباره وجه تسميه نام سمنان كه به اين منطقه اطلاق مي شود, عقايد و نظريات متفاوتی رايج ومعمول است که به برخی از آن ها اشاره می شود:

- در گذشته های دور در محل آتشكده بزرگ هريس در كومش (سمنان) شهری عظيم با بت خانه ای بزرگ با ساختمانی رفيع و با شكوه وجود داشته است. به همين علت احتمال می رود كه مردم اين سرزمين قبل از ظهور زرتشت، دارای مذهب «سمتی» يا «سمينه» بوده اند و بت خانه بزرگ آنان در محل سمنان فعلی واقع بوده است.

- برخی ديگر بر اين باورند كه سمنان در اصل «سكنان» منسوب به طوايف سكه ها می باشد و الف و نون آن نشانه نسبت و مكان است كه در واژه های گيلان و غيره مشاهده می شود.

- عده ای ديگر از اهالی سمنان عقيده دارند كه نام قديم سمنان (سيم لام) بوده كه بنای آن به دست دو نفر از فرزندان نوح پيغمبر به نام های (سيم النبی) و (لام النبی) انجام گرفته كه مقبره آنان در كوه های شمال خاوری سمنان در محلی موسوم به پيغمبران واقع است. بر اين اساس كلمه (سيم لام) در اثر كثرت استعمال به مرور زمان به سمنان تبديل شده است.

- برخی نيز افسانه بنای اوليه را به دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح به دستور تهمورث ديوبند نسبت داده اند. در آن زمان شهر را به سمينا نام گذاری نموده اند كه به مررو زمان به سمنان تغيير يافته است.

- روايت ديگر حاكی از اين است كه نام قديم سمنان در زبان محلی «سه مه نان» بوده و منظور ساكنان آن اين بوده است كه محصولات كشاورزی اين منطقه نان و آذوقه اهالی را بيش از سه ماه تأمين نمی كند. بعدها به مرور زمان «سه مه نان» به سمنان تغيير يافته است. به هر حال آن چنان که از منابع و كتب تاريخی استنباط می شود سمنان يكی از مناطق كهن و قديمی ايران است كه در درازای تاريخ فراز و نشيب های زيادی را پشت سر گذاشته است.

استان سمنان در دوران باستان، بخشی از چهاردهمين ايالت تاريخی ورن ( ورنه ) از تقسيمات شانزده گانه اوستايی بود. برخی از دانشمندان اين ايالت را گيلان فعلی می دانند، ولی قدر مسلم اين كه ورن يا ورنه متشكل از صفحات جنوبی البرز، شمال سمنان، دامغان، خوار، دماوند، ‌فيروزكوه، شهميرزاد، لاسگرد، ده نمك و آهوان، قوشه، ‌ويمه و نقاط كوهستانی مازندران بوده است. اين منطقه در تمام دوره حكومت مادها و هخامنشيان، كوميسنه يا كوميشان ( قومس بعد از اسلام ) جزو ايالت بزرگ پارت يا پرتو به شمار می رفت. در اين دوره سمنان, شهر سرحدی ايالات پارت های پارت و ماد به شمار می رفت. به همين علت برخی از مورخان، زمانی اين شهر را جزو مادها و گاهی جزو پارت ها به حساب می آورند. اين ايالت كه در زمان ساسانيان به پشتخوارگر تغيير نام داده، شامل همان شهرهايی بود كه در ايالت ورن وجود داشتند. حد غربی اين ايالت، خوار ( گرمسار فعلی )، حد شرقی آن شاهرود و حد شمالی آن، كوهستان های جنوبی طبرستان بود.

سلوكيان بزرگ ترين عامل يونانی كردن مشرق بودند و به همين جهت، برای ادامه فرمان روايی خود نظر مساعد مردم را لازم داشتند و برای اين كار تقريبا شصت شهر در مشرق و ايالت پارت بنا كردند. يكی از اين شهرها آپاما يا لاسگرد فعلی است كه در 34 كيلومتری سمنان واقع شده و ديگری شهر هكتا پليس ( صد دورازه ) است كه عده ای آن را دامغان می دانند. اشكانيان ايالات ايران را به هيجده بخش وسيع تقسيم كردند كه يكی از ايالت های مهم آن كميسن قوميس يا قومس در نواحی سمنان و دامغان كنونی بود.

در آغاز قرن هفتم ميلادی تضادهای داخلی در زندگی سياسی – اجتماعی ايران بيش تر شد و مبارزه ای كه به خاطر قدرت و حكومت ميان گروه های گوناگون درگرفت، به تضعيف ايران انجاميد. درهمين زمان يزدگرد سوم، آخرين پادشاه سلسله ساسانی، سرگرم مبارزه با مهاجمان عرب بود كه به تازه گی به ايران تاخته بودند. اين مبارزه كه تا سال 651 ميلادی ادامه داشت، با فتح كامل ايران به دست اعراب خاتمه پذيرفت. اعراب نخست شهر بزرگ و آباد ری را تسخير كردند، سپس به شمال شرقی رفته و به سرزمين كومش ( شهرهای سمنان، دامغان، بسطام ) رسيدند و آن ر اتسخير كردند. 

سمنان در دوره های بعد از اسلام جزو سرزمين تاريخی قومس ( كومش ) به شمار می آمد. سمنان طی تاريخ دو هزار ساله خود شاهد فراز و نشيب ها، جنگ ها، شكست ها و پيروزی های بی شمار بوده است. در دوره های بعدی نيز منطقه سمنان مورد توجه خاص حكومت های مركزی قرار گرفت و منازعه ها ومناقشه های متعدد بر سر اين منطقه بين قدرتمندان درگرفت.

دردوران حكومت امويان و عباسيان به ويژه پس از قتل ابومسلم خراسانی به دست منصور دوانيقی، شورش و بلوا سراسر ايران را در برگرفت و نهضت های بی شماری به وقوع پيوست كه از مهم ترين آن ها قيام سنباد زردتشتی بود. در اندك زمان، زرتشتيان طبرستان و نواحی شمال قومس يعنی سنگسر (مهدی شهر)، شهميرزاد و فولاد محله، به دور رهبر اين نهضت جمع شدند و قومس و ری را به تصرف در آوردند، ولی در ساوه شكست خوردند و سنباد به قومس گريخت و پس از ضبط خزاين ابومسلم رو به طبرستان نهاد. وی پس از مدتی در دره های سنگسر و شهميرزاد به قتل رسيد.

ايالت كومش (قومس) از كانون های مهم اسماعيليان در قرن های ششم و هفتم هجری بود. به طوری كه در اين ايالت 150 قلعه در اختيار اين فرقه بود كه هر مجموعه از آن ها را يك كدخدا و هر قلعه مجزای آن را يك محتشم كه به منزله فرماندار كل يا حاكم بزرگ بود، زير نظر داشت.

سمنان در دوران مغول، هم چون ساير نقاط ايران از حمله و كشت و كشتار اين قوم در امان نماند و متحمل خسارات جانی و مالی بسيار شد. اين كشت و كشتار، در زمان تيمور لنگ نيز كه از سال 783 هجری حمله به ايران را شروع كرد، ادامه يافت.

پس از ظهور و استقرار حكومت صفويان، شاه اسماعيل صفوی به سركوب گردن كشان

ولايت ها پرداخت. از جمله، حاكم قلعه فيروزكوه را دستگير كرد و به اين ترتيب، ولايت فيروزكوه و خوار، سمنان و سنگسر به تصرف صفويان درآمد.

كريم خان زند با عنوان وكيل الرعايا مدت 29 سال در ايران سلطنت كرد، ولی در اين مدت شهرهای سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، را در اختيار بزرگان خانواده قاجار قرار داد. بعد از مرگ خان زند، آغا محمد خان شيراز را ترك كرد و به طرف كومش و دامغان رفت و با گرد‌ آوردن عده ای از افراد قبيله خود، سرانجام توانست به ولايت كومش ( سمنان، دامغان و بسطام ) و ولايت جنوبی دريای خزر دست يابد. پس از آغا محمد خان، برادر زاده وی به نام فتحعلی شاه قاجار بر اريكه سلطنت تكيه زد و از همان ابتدای سلطنت، خطه قومس را كه زادگاهش بود مورد توجه قرار دارد و ذوالفقار را به عنوان حاكم سمنان برگزيد. نام جغرافيايی قومس تا اواخر دوران قاجاريه بر سر زبان ها بود، ليكن در دوران حكومت پهلوي اول، سمنان در شمار شهرهای استان دوم، يعنی مازندران در آمد. اين منطقه هم اكنون به عنوان يكي از امن ترين وآبادترين مناطق ايران به صورت استاني درآمده است كه شهرستان ها, شهرها و روستاهاي جذاب و ديدني زيادي را در بر مي گيرد.    

مشخصات جغرافيايي - استان سمنان: 

استان سمنان يكي از استان هاي مهم ايران است كه از نظر مساحت، ششمين استان بوده و وسعت آن حدود چهار برابر استان تهران برآورد مي شود. اين استان بين مدارهای 34 درجه و 17 دقيقه تا 37 درجه عرض شمالی و 51 درجه و 58 دقيقه تا 57 درجه و 58 دقيقه طول شرقی قرار گرفته است. استان سمنان با مركزيت شهر سمنان، از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان اصفهان، از شرق به استان خراسان جنوبي و از غرب به استان تهران محدود شده است.

شهرستان های استان سمنان عبارتند از: سمنان، شاهرود، دامغان، و گرمسار. شهرهای سمنان، مهدی شهر، شهميرزاد، سرخه، شاهرود، بسطام، تجن، كلاته، خيج، ميامی، ‌بيارجمند، دامغان، گرمسار، ايوانكی و آردان نيز شهرهاي تابعه استان را تشكيل مي دهند.

مطالعات زمين شناسي انجام شده نشان می دهد كه قديمی ترين تشكيلات از سنگ های پاليوزوييك تا آبرفت های كوارترنری دراين منطقه وجود دارد. سنگ های دوران پاليوزوييك در شمال سمنان، اطراف شهميرزاد و جنوب ارتفاعات شمال دامغان و شاهرود وجود دارند. سنگ های دوران مزوزوييك در شمال شهميرزاد در حوالی شيخ چشمه سر و جام ديده می شود. رسوبات دوره دوران ترشياری از سمنان تا آهوان و طبقات گچدار در شمال سمنان ديده می شوند. سنگ های دوران كواترنری نيز از كوه هاي شمالي تا دشت كوير ديده مي شوند.

بر اساس سرشماري سراسري سال 1375 استان سمنان داراي 501446 نفرجمعيت بوده است. نژاد مردم سمنان آريايی است و به زبان فارسی با گويش سمنانی سخن می گويند.

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان سمنان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

سمنان

ملاده

سمنان- مهديشهر- شهميرزاد- فولاد محله- ملاده

امامزاده سيد تاج الدين پرور- كاخ ملاده

2

سمنان

فيروزكوه

سمنان- مومن آباد- فيروزكوه

آرامگاه شيخ محمود مزدقاني

3

سمنان

ايوانكي

سمنان- سرخه- لاسجرد- ده نمك- آرادان- گرمسار- ايوانكي

مسجد امام هادي- حمام بيرون دژ- خانه حشمت- تلخ آب- قلعه ده نمك- خانه باقري

4

سمنان

دامغان

سمنان- مهدي شهر- شهميرزاد- فولاد محله- كياسر- دامغان

ميدان ارگ- مسجد جامع سمنان- راسته بازار- پير علمدار- مسجد تاريخانه

5

سمنان

ده محله

سمنان- عطاري- آهوان- قوشه- دامغان- مهماندوست- ده محله

كاروانسراي سنگي- كاروانسراي آجري- كاروانسراي قوشه- برج طغرل

6

سمنان

شاهرود

سمنان- دامغان- شاهرود

بازار دامغان- خانه عطاردي- مسجد شيخ علي اكبر- مسجد اخياني ها

7

شاهرود

آزاد شهر

شاهرود- بسطام- قلعه نوخرقان منطقه ابر- آزاد شهر

مدرسه شاهرخيه- حمام اميريه- جنگل ابر

8

شاهرود

فرومد

شاهرود- بدشت- ميامي- ابراهيم آباد- عباس آبد- فرومد

كاروانسراي بدشت- آرامگاه ابن يمين فرومدي

9

شاهرود

جهان آباد

شاهرود- ميامي- جهان آباد

خانه عطاردي- مسجد اخيانيها

10

شاهرود

حسين آباد

شاهرود-ميامي- بكران- نردين- حسين آباد

دشت شقايق- خانه عطاردي- موزه

11

شاهرود

بيارجمند

شاهرود- بدشت- ميامي- بيارجمند

كاروانسراي مياندشت

استان زنجان

استان زنجان:
 
مرکـــــز : زنجان  موقعیت :  شمال غرب فلات مرکزی ایران

مجاورت : شمال: استان های اردبیل و گیلان  جنوب: استان همدان   شرق:استان قزوین  جنوب غربی و غرب: استان های کردستان و آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی

آب و هوا:  در زمستان بسیار سرد و در تابستان معتدل می‌باشد.ارتفاع متوسط:620/1 M -دما :1/11 º  c

وسعــــت:  ۳۹۳۶۹ کیلومتر مربع

جمعـیــت: بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی ۶۰۱/۹۶۴ نفر

تقسیمات: 3 شهرستان، 13 بخش, 8 شهر, 44 دهستان و 981 آبادی دارای سکنه

شهرستانها: ابهر - ایجرود - خدابنده - خرمدره - زنجان/مرکز استان - طارم - ماه نشان

موقعيت جغرافيايي - استان زنجان: 

استان‌ زنجان‌ كه‌ آنرا (فلات‌ زنجان‌) نيز مي‌نامند در ناحيه‌ مركزي‌ شمال‌ غرب‌ ايران‌ واقع‌ شده‌ است‌. زنجان ‌، ابهر و خدابنده‌ شهرستان‌هاي‌ استان‌ زنجان‌ را تشكيل‌ مي‌دهند. در آبانماه‌ 1385، استان‌ زنجان‌ 964601 نفر جمعيت‌ داشته‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 559340 نفر در نقاط‌ شهري‌ و 405261 نفر در نقاط‌ روستايي‌ سكونت‌ داشته‌ و بقيه‌ غير ساكن‌ بوده‌اند. استان‌ زنجان‌ از دو منطقه‌ كوهستاني‌ و جلگه‌اي‌ تشكيل‌ شده‌ است‌. مساحت اين استان حدود 39369 کيلومتر مربع است. مناطق‌ كوهستاني‌ آن‌ كه‌ اغلب‌ قلل‌ مرتفع‌ دارند در نواحي‌ شمالي‌ شهرستان‌ زنجان‌ قرار دارند و مناطق‌ جلگه‌اي‌ يا دشت‌هاي‌ آن‌ نيز ساير نقاط‌ استان‌ را در بر مي‌گيرد. در ناحيه‌ جنوبي‌ زنجان ‌، دشت‌ آبرفتي‌ نسبتاً مسطح‌ و وسيعي‌ وجود دارد كه‌ به‌ ارتفاعات‌ سلطانيه‌ در شمال‌ و ارتفاعات‌ قيدار در جنوب‌ محدود مي‌شود. در استان‌ زنجان‌ رودخانه‌هاي‌ متعددي‌ جريان‌ دارند كه‌ مهم‌ترين‌ و پرآب‌ترين‌ آنها رودخانه‌ (قزل‌ اوزن‌) است‌. 

آب و هوا – استان زنجان:  

استان‌ زنجان‌ تحت‌ تأثير ناهمواريها و تماس‌ غير مستقيم‌ با توده‌هاي‌ هواي‌ مرطوب‌ غربي‌ و شمالي‌ ، دو نوع‌ آب‌ و هواي‌ متفاوت‌ دارد : آب‌ و هواي‌ كوهستاني‌ زمستان‌هاي‌ سرد و پر برف‌ و تابستان‌هاي‌ معتدل‌ دارد و آب‌ و هواي‌ گرم‌ و نيمه‌ مرطوب‌ منطقه‌ طارم‌ عليا تابستان‌هاي‌ گرم‌ و زمستان‌هاي‌ ملايم‌ دارد و رطوبت‌ و ميزان ‌بارندگي‌ آن‌ نيز بالا گزارش‌ شده‌ است.

ميزان‌ بارندگي‌ در بهار و زمستان‌ بيشتر از ساير فصول‌ است‌. مدت‌ ماه‌هاي‌ خشك‌ استان‌ نسبتاً زياد و بادهاي‌ سرمه‌ (مه‌) و گرم‌ ، مهم‌ترين‌ بادهاي‌ استان‌ هستند. فصل‌ بهار و تابستان‌ ، مناسبترين‌ زمان‌ سفر به‌ اين‌ استان‌ است.‌ 

تاريخ و فرهنگ – استان زنجان:  

استان‌ زنجان‌ يكي‌ از نواحي‌ تاريخي‌ سرزمين‌ ايران‌ است‌. آثار دوران‌ پيش‌ از تاريخ‌ (هزاره‌ هفتم‌ تا اوايل‌ هزاره‌ سوم‌ قبل‌ از ميلاد) در اين‌ منطقه‌ شناسايي‌ شده‌ است‌. استقرارهاي‌ انساني‌ منطقه‌ ايجرود زنجان‌ درهزاره‌ سوم‌ و دوم‌ پيش‌ از ميلاد حكايت‌ از شكوفايي‌ و تداوم‌ تمدن‌ فلات‌ مركزي‌ ايران‌ در اين‌ ناحيه‌ دارد. ارزيابي ‌آثار نقوش‌ سياهرنگ‌ در روي‌ سفال‌هاي‌ نخودي‌ مكشوفه ‌، ارتباط‌ و ادامه‌ تمدن‌هاي‌ تپه‌ حصار دامغان ، تپه‌ سيلك‌ كاشان‌ و ايجرود زنجان‌ را نشان‌ مي‌دهد. بارزترين‌ آثار دوره‌ تاريخي‌ (هزاره‌ دوّم‌ قبل ازم ميلاد تا قرن‌ هفتم‌ ميلادي‌) ، نوعي‌ سفال‌ خاكستري‌ رنگ‌ سياه‌ است‌ كه‌ با همزماني‌ مهاجرت‌ اقوام‌ آريايي‌ به‌ اين‌ منطقه‌ مطابقت‌ دارد. ظروف‌ سفالي‌ قوري‌ مانند با لوله‌ نسبتاً بلندي‌ كه ‌با مراسم‌ تدفين‌ اموات‌ ارتباط‌ داشت‌ ، در كليه‌ قبور اين‌ دوره‌ كشف‌ شده‌ است‌. طبق‌ مدارك‌ آشوريها ، اين‌ منطقه ‌در قرن‌ نهم‌ قبل ازميلاد (آنديا) نام‌ داشته‌ و به‌ احتمال‌ ضعيف‌ اقوام‌ ساكن‌ آن‌ با اقوام‌ لولوبي‌ها و گوتي‌هاي‌ دامنه‌هاي‌ زاگرس‌ ارتباط‌ داشته‌اند. سكه‌هاي‌ دريك‌ و ريتون‌ كه‌ در خدابنده‌ كشف‌ شده‌ از آثار دوران‌ حكومت‌ هخامنشي ‌است‌. در دوران‌ اشكانيان‌ و ساسانيان ‌، دره‌هاي‌ زنجان‌ رود و قزل‌ اوزن‌ از رونق‌ بيشتري‌ برخوردار بود. از مهم‌ترين ‌اثر اين‌ دوران‌ مي‌توان‌ به‌ آتشكده‌ تشوير اشاره‌ نمود. دوران‌ اسلامي‌ (از قرن‌ هفتم‌ تا نوزدهم‌ ميلادي‌ برابر قرن‌ اول ‌تا چهاردهم‌ هجري‌) با فتح‌ ايران‌ در زمان‌ خلافت‌ عثمان‌ آغاز مي‌شود. متون‌ و آثار موجود نشان‌ مي‌دهد كه‌ اين‌منطقه‌ در سراسر دوران‌ اسلامي‌ به‌ ويژه‌ در قرون‌ چهارم‌ تا هشتم‌ هجري‌ قمري‌ در دوران‌ حكومت‌ لنگريان‌ ، سلجوقيان‌ و ايلخانيان‌ از شكوفايي‌ اقتصادي‌ ، فرهنگي‌ و هنري‌ جالب‌ توجهي‌ برخوردار بوده‌ است‌. يكي‌ ازدلايل‌ انتخاب‌ سلطانيه‌ به‌ پايتختي‌ ، رونق‌ اقتصادي‌ اين‌ منطقه‌ در قرون‌ هفتم‌ و هشتم‌ هجري‌ قمري‌ بوده‌ است‌. اين‌ منطقه‌ در حمله‌ مغول‌ آسيب‌ فراوان‌ ديد ، ولي‌ در دوره‌ سلطان‌ محمد خدابنده‌ ، سلطانيه‌ به‌ بزرگترين‌ پايتخت‌ دولت‌ ايلخاني‌ و سرزمين‌ اسلامي‌ تبديل‌ شد. به‌ فرمان‌ اولجاتيو ، بارويي‌ به‌ دور سلطانيه‌ كشيده‌ و در وسط‌ آن ‌، قلعه‌ بزرگي‌ ساخته‌ شد. اولجاتيو گنبد بزرگي‌ بعنوان‌ مقبره‌ خود بنا كرد كه‌ همان‌ گنبد معروف‌ خدابنده‌ است‌. درزمان‌ اولجاتيو، شهر سلطانيه‌ بعد از تبريز يكي‌ از مهم‌ترين‌ شهرهاي‌ ايلخانان‌ بود. پس‌ از انقراض‌ حكومت‌ ايلخاني‌ به‌ دست‌ سربداران‌ درقرن‌ نهم‌ هجري‌ قمري ‌، منطقه‌ زنجان‌ نيز، در فتنه‌ تيمور لنگ‌ بشدت‌ تخريب‌ شد. در دوران‌ حكومت‌ صفويه‌ و قاجاريه ‌، بويژه‌ در دوران‌ حكومت‌ شاه‌ طهماسب‌ وآغا محمد خان‌ قاجار، رونق‌ نسبي‌ اقتصادي‌ و فرهنگي‌ در زنجان‌ برقرار بوده‌ است‌. 

جشن حالا – استان زنجان:  در اوايل‌ فصل‌ پائيز، پس‌ از آنكه‌ محصولات‌ كشاورزي‌ از كشتزارها و خرمنگاه‌ جمع‌ آوري‌ و برداشت ‌شد ، اين‌ جشن‌ محصول‌ برپا مي‌شود. بدين‌ ترتيب‌ كه‌ در آغاز برداشت‌ محصول‌ از زمين‌ ، هر خانوار در حدود 20متر مربع‌ از مزرعه‌ گندم‌ خود را بعنوان‌ حالا باقي‌ مي‌گذارد. در روز جشن‌ ، تعدادي‌ از همسايگان‌ و وابستگان‌ را به‌جشن‌ دعوت‌ مي‌كنند و با قرباني‌ كردن‌ گوسفند و گاو و تدارك‌ پذيرايي ‌، مهمانان‌ را با ناهار پذيرائي‌ مي‌كنند. بيشتر مهمانان‌ از مرداني‌ كه‌ به‌ شغل‌ كشاورزي‌ مشغولند ، انتخاب‌ مي‌شوند. در اين‌ جشن‌ زنان‌ حضور ندارند. مهمانان‌ پس‌ از صرف‌ ناهار با گفتن‌ مبارك‌ باد و پربركت‌ باد و همراه‌ داشتن‌ ناني‌ بنام‌ نزيك‌ يا نذري‌ كه‌ از شير پرچربي‌ گوسفند تهيه‌ مي‌شود ، دستجمعي‌ به‌ محل‌ گندم‌ درو نشده‌ در كشتزاري‌ مي‌روند. اين‌ افراد دور گندم ‌باقيمانده‌ حلقه‌ مي‌زنند. يكي‌ از ريش‌ سفيدان‌ پس‌ از ذكر اسماءالله‌ و خواندن‌ صلوات‌ شروع‌ به‌ درو كردن‌ گندم ‌مي‌كنند ، بقيه‌ نيز مقداري‌ از گندم‌ را درو مي‌كنند. سپس‌ واژه‌ حالا را بطور دستجمعي‌ تكرار مي‌نمايند. پس‌ ازچند بار تكرار واژه‌ حالا ، همه‌ خوشه‌هاي‌ گندم‌ درو مي‌شوند. سپس‌ هر كس‌ هر چقدر كه‌ درو كرده‌ است‌ با خود مي‌برد و بعنوان‌ تبرك‌ و ايجاد بركت‌ خالي‌ مي‌كند. سپس‌ ريش‌ سفيدان‌ نان‌ نزيك‌ و ميوه‌ها را در ميان‌ مهمانان‌ تقسيم‌ مي‌كنند و مهمانان‌ پس‌ از گذاشتن‌ هديه‌ در دستمال‌ و گفتن‌ عبارت‌ بركت‌ به‌ خرمن‌ محل‌ حالا را ترك‌ مي‌كنند و بدين‌ ترتيب‌ جشن‌ پايان‌ مي‌پذيرد. اين‌ جشن‌ در ناحيه‌ انگوران‌ انجام‌ مي‌شود و احتمالاً با آئين ‌باستاني‌ زرتشتي‌ ارتباط‌ دارد. 

صنايع دستي و سوغاتي ها – استان زنجان: 

صنايع دستي و سوغاتي هاي زنجان عبارتند از چاقوهاي ساده و مركب ، فرش ، چاروق و مليله كاري ، نقره كاري و انواع گليم و جاجيم. 

غذاهاي محلي – استان زنجان: 

سفره غذايي زنجان  سفره اي رنگين با فرهنگ غذايي ديرينه است غذا هاي استان در ارتباط مستقيم با شيوه معيشت عشاير و روستايي مي باشد كه در مناطق شهري نيز متداول است از آن جمله مي توان به انواع آش ، آماج آش ، سوغاتي آشي ، تندر آشي ، آش ماست ، آش دوغ ، آش ترش ، آش رشته ، آش بلغور ، آش رشته ترش ، سوپ تره فرنگي ، چلوگوشت ، ترش ، خورشت اسفناج ، خورشت گوجه سبز ، خورشت لوبيا سبز، خورشت كدو حلوايي ، كوكوي شيرين ، نرگسي ، بوراني اسفناج ، سيب زميني برشته ، كله جوش ، شير برنج ، بيازو ، حلواي آرد گندم ، مشكفي  ، گلانك ، گلاس ، بقليو و ده ها نوع خورشت و چاشت ديگر اشاره نمود. 

رقص و موسيقي محلي – استان زنجان: 

موسيقي زنجان  بخشي از موسيقي محلي و مقامي آذربايجان است ، كه عمدتاً تحت تاثير موسيقي عاشيقي شكل گرفته است. موسيقي عاشيقي همراه با نواختن ساز و خواندن اشعار اجرا ميشود. عاشق ها با حضور در مراسم مختلف عروسي و شادي در اشاعه موسيقي در ميان مردم نقشي به سزا دارند. علاوه بر موسيقي عاشيقي ، موسيقي مقامي آذربايجان نيز در زنجان رواج دارد. 

مسافرت و اقامت – استان زنجان:   

شهر هاي استان زنجان از نظر راههاي ارتباطي ، مخابرات و سيستم هاي درماني تجهيز شده ومسافرت به كليه شهرهاي آن نيز بسار آسان است ، كليه شهرهاي استان داراي انواع هتل و امكانات اقامتي مي باشند و مردم آن نيز با فرهنگ جهان گردي آشنايي دارند. 

مکان های دیدنی و تاریخی - استان زنجان: 

استان زنجان از توانمندی های بالایی در زمینه توسعه صنعت جهانگردی و جلب گردشگر برخوردار است. جاذبه های طبیعی این استان شامل کوه ها، رودها، آبشارها، چشمه های آب معدنی، دریاچه های طبیعی و مصنوعی در شهرستان های مختلف استان پراکنده شده اند. رودخانه هاى بزرگ و مشهور با شعبات آن ها در كشتزارها و باغ هاى استان، چشمه هاى آب معدنى و آب سرد، غارهاى تاريخى و طبيعى، مناظر زيباى كشتزارها و باغ ها از جمله جاذبه هاى طبيعى استان هستند كه هر بيننده ای را به تحسين وا مى دارند.

با اين كه تاريخ این منطقه فراز و فرود های بسيار به خود ديده و گاهی شعله های خشم و جنگ، برگ های زيادی از تاريخ منطقه و حتی گاه تمام آن را در كام خود فرو برده است ولی به جهت عمق غنای هويت و فرهنگ اين منطقه، هنوز نیز استان زنجان امانت دار ميراث فرهنگی ارزشمند و قابل ملآحظه ای است که فرهنگ و هویت این سرزمین را به نمایش می گذارد. كاخ هاى با ارزش و قدیمی، مدرسه هاى تاريخى، مسجدهایی با معماری کم نظیر، بازارهاى قديمى، بقعه امام زاده ها، زيارتگاه ها و بناهاى تاريخى و مذهبى با معماری های ارزشمند بخشی از اين ميراث شايان توجه هستند. برخى از بناهاى موجود در استان، هم چون بنای بزرگ و تاریخی سلطانیه دارای ارزش هاى درجه يک جهانگردى و شهرت جهانی هستند. اين بنا که يكى از بزرگ ترين و باشكوه ترين بناهاى اسلامى محسوب می شود در خاور استان زنجان واقع شده است. برخی دیگر از بناهای تاریخی این استان با این که از دیرینگی و قدمت چندانی برخوردار نیستند ولی به لحاظ معماری و کاربری از بناهای منحصر به فرد ایران به شمار می آیند و از جمله آن ها می توان بنای کم نظیر رختشوی خانه را نام برد.  

صنايع و معادن - استان زنجان: 

استان زنجان دارای دو نوع صنایع دستی و ماشینی (کارخانه ای) است. صنايع دستی این استان از رشد و شكوفايی برخورداربوده و نمونه های بديع آفريده های دستان هنرمندان و متخصصان برجسته زنجانی امروزه مايه سربلندی و مباهات صنایع ایران در جهان است. به دليل موقعیت ترانزیتی و برخورداری از راه های مناسب و نزديكی به استان تهران این منطقه از امكانات توسعه صنعتی خوبی برخوردار شده است. كارخانه های مختلفی در شاخه های صنايع فلزی، شيميايی، دارويی، غذایی، ‌ريسنده گی و بافنده گی، ساختمانی، الكتريكی، چوبی و سلولزی فعال هستند. معادن فعال استان؛ كائولن، ‌فلدسپات و سيليس است و دیگر معادن که بیش تر شامل معادن سنگ می شوند در نقاط مختلف استان پراکنده شده اند. استان زنجان بزرگ ترین معدن روی خاورمیانه را در خود جای داده است.  

کشاورزی و دام داری - استان زنجان: 

شرايط جغرافيايی مشتمل بر تنوع آب و هوايی، برخورداری از منابع آب و حاصل خيزی خاک؛ استان زنجان به صورت يک متطقه مناسب كشاورزی درآورده است. بعضی از محصولات كشاورزی و باغی استان از نظر مقدار سطح زير كشت و توليد انگور مقام اول را در كشوردارد. كشاورزی در اين استان به صورت ديمی و آبی انجام می شود. استان زنجان يكی از قطب های مهم دام داری باخترایران، به شمار می آيد. انواع فعاليت ها دردو بخش به شيوه صنعتی و ستنی انجام می شود. استان زنجان در زمينه دام پروری صنعتی و توليد گوشت و شير در سطح كشور، جايگاه در خور توجهی را احراز نموده يكی از مهم ترين مراكز مرغ داری كشورنیز به شمار می رود.  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي - استان زنجان: 

نام استان زنجان برگرفته از مركز استان يعنى شهر زنجان است. در مورد وجه تسميه شهر زنجان تاكنون نظرات گوناگونى ازسوى پژوهشگران و نويسندگان ارايه شده است. قديمى ترين نامى كه به اين منطقه اطلاق شده است، زنديگان به معناى اهل كتاب زند (معروف ترين كتاب آيين زردشتى ساسانى) و گان از پساوند اهل باستان است كه در دوره ساسانيان بر اين منطقه گذاشته شده است. گفته مى شود بناى شهر زنجان در زمان اردشير بابكان ساخته شده و در آن زمان نام شهين يعنى منسوب به شاه به آن اطلاق مى شده است. از اواخر دوره قاجاريه به علت استقرارايل خمسه فارس، نام خمسه نيز بر آن نهاده شد.

يافته هاى تاريخى و كاوش هاى باستان شناسى كه در نواحى مختلف استان زنجان انجام گرفته، گواهی بر قدمت تاريخى و ديرينگى آن است و آثار كشف شده در اين محدوده، استقرارهاى انسانى از دوران پيش از تاريخ تا دوران اسلامى را در اين منطقه ثابت مى كند. در بيش ترمنابع موجود، نويسندگان و پژوهشگران با استناد به يافته هاى باستان شناسى و متون تاريخى، پيشينه تاريخى استان زنجان را در چهار مرحله، دوران پيش از تاريخ تا دوران آغاز ادبيات شامل هزاره هفتم تا اوايل هزاره سوم پيش از ميلاد، دوران آغاز ادبيات و دوران تاريخى شامل اوايل هزاره سوم تا اواخرهزاره دوم پيش ازميلاد و دوران تاريخى جديد شامل اواخرهزاره دوم پيش از ميلاد تا اوايل قرن هفتم ميلادى و دوران اسلامى که طول زمانی آن از قرن 7 تا 19 ميلادى برابر با قرن 1 تا 14 هجرى قمرى برآورد می شود، مورد مطالعه قرار داده اند.

يافته هايى كه از غار تاريخى گليجک در37 كيلومترى جنوب باخترى شهر زنجان و در محدوده شهرستان ماه نشان به دست آمده، حدود سى هزار سال قدمت دارند و گواهی بر قدمت تاريخى منطقه زنجان در دوران پيش از تاريخ تا دوران آغاز ادبيات است. در منطقه ايجرود واقع در جنوب باخترى شهرستان زنجان، آثارى از دوران آغاز ادبيات به دست آمده است. زيستگاه هاى انسانى منطقه ايجرود در هزاره سوم و دوم پيش ازميلاد در هشت كانون باستانى و تداوم حيات آن ها تا هزاره اول قبل از ميلاد، حكايت از شكوفايى و تداوم تمدن فلات مركزى ايران در اين ناحيه دارد.

تاكنون 65 كانون تاريخى در منطقه زنجان شناسايى و مورد بررسى قرار گرفته اند كه بيش تر اين كانون ها در دره هاى زنجان رود، شاهرود و قزل اوزن شناسايى شده اند. بررسى ها و مطالعات موجود بر وجود نوعى سفال خاكسترى رنگ ساده، كه با مهاجرت اقوام آريايى در منطقه مطابقت دارد گواهی می دهد.

استناد به متون تاريخى نمايان گر آن است كه در اواخرهزاره دوم پيش از ميلاد و در اثر فشارهاى ناشى از كمبود منابع اقتصادى و كشاورزى و بروز جنگ هاى منطقه اى، اقوامى از منطقه ماوراء النهر و حوزه درياچه آرال به طرف باختر حركت كردند. گفته مى شود كه تيره اى از اين اقوام از طريق جنوب درياى خزر و به احتمال زياد از دره سفيد رود و از منتهى اليه شمال خاورى مرز طبيعى زنجان به اين منطقه وارد شده اند، البته گفته مى شود كه مهاجمان براى ورود به فلات ايران از چند راه استفاده نموده اند. برخى دانشمندان معتقدند كه گروهى از اقوام ياد شده از طريق جنوب خاورى درياى خزر و پس از عبور از رود اترک و گروه ديگر پس از عبور از كنار درياچه اروميه وارد فلات ايران شده اند. مطالعاتى كه در مظاهر فرهنگى و تمدنى منطقه زنجان صورت گرفته، تفاوت هايى را در اين زمينه نشان داده است. تفاوت هاى موجود در آثار كشف شده در تپه حسنلو و جنوب درياچه اروميه، با بقاياى موجود در اين نواحى و تراكم استقرارها و مشابهت اشيای تاريخى ناحیه خورين در باختر تهران و املش گيلان با آثار اين منطقه، گوياى اين مطلب است كه اقوام مهاجر از راه سوم كه دره سفيد رود است، به منطقه زنجان سرازير شده اند. گفته مى شود استقرار مهاجران در منطقه زنجان با آرامش صورت گرفته كه شايد تعداد اندک بوميان منطقه دليل اصلی اين امر بوده باشد.

طبق مدارک آشورى، منطقه زنجان در قرن نهم پيش ازميلاد آنديا نام داشته و به احتمال ضعيف اقوام مستقر در آن با اقوام لولوبيان و گوتيان مستقر در زاگرس مرتبط بوده اند. به هر حال اين منطقه از لحاظ جغرافياى تاريخى در آغاز هزاره اول قبل از ميلاد از شمال با كادوسيان و كاسپيان، از باختر با لولوبيان و گوتيان و از طرف جنوب خاورى و خاور با مادها هم مرز بوده است. اقوام مهاجر بعدها پس از جنگ هاى داخلى و منطقه اى فراوان يك سيستم حكومتى تحت عنوان پادشاهى ماد را بنيان گذارى نمودند.

در دوره اشكانيان و ساسانيان دره هاى زنجان رود و قزل اوزن از رونق زيادى برخوردار بوده اند. شواهد موجود از جمله آتشكده عظيم تخت سليمان در باختر و عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشكده هاى ساسانى در طارم تاييد كننده اين نظريه است که این ناحیه در دوره اشکانیان و ساسانیان رونق به سزایی داشته و اين رونق در این دوره اتفاقی نبوده است و آن را می توان ناشی از توانمندی های طبیعی منطقه دانست. كشف برخى آثار مانند كشف سكه دريک هخامنشيان در حومه شهرستان خدابنده و پيدايش اتفاقى يک رينون از اين دوره و كشف آثار و اشياى ديگر حكايت از شكوفايى تمدن و فرهنگ اين منطقه در دوران هخامنشيان دارد. در كتب جغرافيايى صدراسلام بر وجود تمدن در دوره ساسانيان و اشكانيان در منطقه زنجان تاكيد شده است. منطقه زنجان در دوران اسلامى شاهد تحولات اساسى بوده است. اين دوران كه از قرن 7 تا 19 ميلادى برابر با قرن 1 تا 14 هجرى را شامل مى شود، مصادف با زمانى است كه مردم اين منطقه اسلام را پذيرفته اند. مدارک باستان شناسى و متون تاريخى موجود، از رونق تاریخی این منطقه در سده های میانی اسلام حکایت دارد. اين منطقه جغرافيايى، در سرتاسر دوران اسلامى به ويژه در قرن چهارم در دوران حكومت كنگريان و سده های پنجم تا هشتم هجرى قمری در دوران حكومت سلجوقيان وايلخانان درحد شكوفايى و از نظر سيستم اقتصادى و مظاهر فرهنگى و هنرى دارای رونق چشمگیری بوده است. بیش تر آثار تاریخی و مذهبی استان زنجان، مانند مساجد جامع قروه، سجاس، قلابر، كاروانسراهاى نيک پى، سرچم، آثار تاريخى سلطانيه، خدابنده و ابهر در این دوران ساخته شده اند و بررسی آن ها به خوبی بر دیرینگی تاریخ منطقه گواهی خواهد داد.

ایلخانان مغول، شهر سلطانیه در خاور استان زنجان را به عنوان مرکز حکومت خود انتخاب كردند و بر آبادانی این منطقه همت گماشتند و به همان اندازه که کمرهمت بر آبادانی منطقه سلطانیه بستند، از آبادانی شهرها و مناطق دیگر غافل شده و به تدریج مناطق اطراف سلطانیه و خصوصاً شهر زنجان بر اثر بی توجهی حاکمان وقت، روبه ویرانی و نابودی گذاشت. پس از انقراض حكومت ايلخانى به دست سربداران، منطقه زنجان، دوباره آرامش و آبادانی نسبی یافت و بار دیگر سلطانیه و مناطق همجوار آن دچار رکود و رخوت گردیدند. فتنه تيمور لنگ در قرن نهم منطقه زنجان را بار دیگر تحت تاثیر خود قرار داد و تقريباً به كلى نابود و علایم آبادانی از آن محو شد. دراين دوره شدت تخريب و فقر به حدى بود كه ادامه حيات تنها در روى تپه ها به صورت جزيى ديده مى شد. به اين ترتيب ملاحظه می شود که تنش هاى سياسى و كشمكش هاى نظامى تا قرن دهم مانع از رشد و اعتلاى اقتصادى و فرهنگى در منطقه زنجان شده است. در دوران حكومت صفويه و قاجاريه به خصوص دوران حكومت شاه طهماسب صفوى، شاه عباس صفوى و آقا محمد خان قاجار فعل و انفعالات انسانى كمك شايانی به رونق نسبى منطقه كرد. اعتلا و رونق نسبی منطقه زنجان، به دوران حکومت صفویه باز می گردد. اهتمام سران حکومت صفویه نسبت به آبادانی تمام مناطق ایران و ساخت کاروانسراها و راه های ارتباطی و امن نمودن این راه ها و همچنین نزدیکی به قزوین که مدتی مرکز حکومت شاهان صفوی بوده، از دلایل مهم رونق منطقه زنجان در دوره صفویه بوده است. بخش بزرگی از روستاها، بخش ها و شهرهاى فعلى محدوده استان زنجان با توجه به سيستم فئودالى تا اواخر قرن سیزدهم هجرى قمرى تكوين و استقرار يافته و ادامه حيات داده اند. این استان به دلیل اهمیت ارتباطی خود در دوره قاجاریه از رونق نسبی برخوردار بوده و هم اكنون نیز يكى از مناطق آباد و با اهميت ايران است كه نقش مهمى را در عرصه هاى مختلف اقتصادى و ارتباطى كشور ايفا كرده و روز به روز هم در جهت آبادانی و رونق بیش تر آن تلاش های پيگيری صورت می گیرد
 
مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان زنجان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

زنجان

ماهنشان

زنجان- ماهنشان

كاروانسراي نيك وي- دودكش جن- قلعه بهستان- قلعه قشلاق- كليساي ماهنشان- درياچه خذعي لو

2

زنجان

دندي

زنجان-دندي

نقاره خانه و يخچال ابراهيم آباد- خانه اربابي گنج آباد- روستاي خورجهان- يافتي قلعه- معدن انگوران- تخت سليمان

3

زنجان

ايجرود

زنجان- ايجرود

روستاي گلاير و سد گلاير- روستاي خوعين

4

زنجان

طارم

زنجان- طارم

آتشكده الزين- آتشكده تشوير- كيلانكشر- روستاي گيدان- آتشكده سرچم

5

زنجان

خدابنده

زنجان- خدابنده

سلطانيه- مسجد جامع سجاس- مقبره قيدارالنبي- غار كتله خور

6

زنجان

ابهر

زنجان- ابهر

امامزاده يحيي صائين قلعه- حمام يال بان خرمدره- امامزاده ابهر- روستاي قروه

7

زنجان

قره پشتلو

زنجان- قره پشتلو

روستاي سهرين و دشت حفاظت شده سهرين- آبگرم ونتن- سد تهم

استان خوزستان

استان خوزستان: 

مرکـــــز :  اهواز    موقعیت :  جنوب غربی ایران

مجاورت : شمال:استان لرستان  شمال شرقی: استان اصفهان   شمال غربی : استان ایلام  جنوب:خلیج فارس  شرق و جنوب شرق: استان چهارمحال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد   غرب: کشور عراق  

آب و هوا: دارای آب و هوای مختلف است: آب و هوایی نیمه بیابانی که شهرهای آبادان ، خرمشهر ، ماهشهر ، هندیجان ، دشتآزادگان و نواحی دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحی شمال اهواز را در بر می گیرد.آب وهوای استپ گرم که نواحی شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز را دربرمی گیرد. ارتفاع متوسط:   23  M    دما:3/25 º  c

وسعــــت: ۶۴۶۶۴ کیلومتر مربع

جمعـیــت: بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ خورشیدی  ۹۷۹/۲۷۴/۴ نفر

تقسیمات: ۱۶ شهرستان، ۲۹ شهر،۳۶ بخش،۱۱۲ دهستان و ۳۸۸۰ آبادی مسکونی

شهرستانها: آبادان - امیدیه - اندیمشک - اهواز/مرکز استان - ایذه - باغملک  - بهبهان - خرمشهر - دزفول - دشت آزادگان - رامهرمز - شادگان - شوش - شوشتر - ماهشهر -    مسجد سلیمان

موقعيت جغرافيايي – استان خوزستان:  

استان خوزستان با مساحتي بالغ بر 64664 کيلومتر مربع در جنوب غربي ايران واقع شده است. بر اساس آخرين تقسيمات کشوري در سال 1385 ، شهرستان هاي استان خوزستان عبارتند از : آبادان ، انديمشک ، اهواز، ايذه ، باغملک ، بندرماهشهر ، بهبهان ، خرمشهر، دزفول ، دشت آزادگان ، رامهرمز، شادگان ، شوش ، شوشتر، و مسجد سليمان. استان خوزستان در سال 1385 ، حدود 4274979 نفر جمعيت داشت که از اين تعداد 2873564 نفر در نقاط شهري و 1401415 نفر در نقاط روستايي سکونت داشته اند.

استان خوزستان از نظر ناهمواري ها به دو قسمت جلگه اي و کوهستاني تقسيم مي شود. ناحيه جلگه اي خوزستان در قسمت جنوب و غرب استان از آبرفتهاي رودهاي کارون ، کرخه و جراحي تشکيل شده است. ناحيه کوهستاني خوزستان در قسمت شمال و شرق استان واقع شده و جزء بخش جنوبي رشته کوه زاگرس مي باشد. 

آب و هوا – استان خوزستان: 

استان خوزستان در مناطق کوهستاني و مرتفع تابستان هاي معتدل و زمستان هاي سرد و در نواحي کوهپايه اي آب و هواي نيمه بياباني دارد. در نواحي پست و جلگه اي به طرف جنوب و جنوب شرقي خصوصيات آب و هوا از نيمه بياباني به بياباني کناره اي تبديل مي شود. زمستان هاي اين ناحيه ، کوتاه و معتدل و تابستان هاي آن طولاني و گرم است. 

خوزستان تحت تاثير سه نوع باد قرار دارد: اول ، جريان سرد نواحي کوهستاني که در زمستان به طرف خليج فارس مي وزد و هواي سردي را همراه مي آورد. دوم ، بادهاي ساحلي که گاهگاهي در تابستان از طرف خليج فارس همراه با رطوبت زياد و گرما به سوي جلگه ها مي وزد و به باد شرجي معروف است. سوم ، بادي است که از طرف عربستان به نام (سموم) مي وزد و هميشه مقداري غبار خاک و شن همراه دارد و هنگام عبور از روي خليج فارس رطوبت زيادي را در خود ذخيره مي کند. 

تاريخ و فرهنگ – استان خوزستان:  

استان خوزستان يکي از کهن ترين کانون هاي تمدن بشري است. که قدمت آن در شوش به 6000 سال مي رسد. در هزاره چهارم قبل از ميلاد دولت مقتدر عيلام در شوش پايه گذاري شد و در هزاره اول پيش از ميلاد ، توسط آشوريان منقرض گرديد. در  سال 640 قبل ازميلاد شوش به دست آشوري ها تسخير و به دو بخش تقسيم شد. قسمت شمالي يعني (انزان) به دست پارس ها افتاد که از مدت ها پيش در اين ناحيه مسکن گزيده بودند و قسمت جنوبي آن به تصرف آشور در آمد. در سال 538 قبل ازميلاد کوروش هخامنشي به بابل لشکر کشيد و سرزمين عيلام را تصرف کرد و شهر شوش را به عنوان يکي از پايتخت هاي هخامنشي برگزيد. داريوش در سال 521 قبل ازميلاد شوش را مورد توجه قرار داد و در آن کاخ باشکوهي به نام (هديش) احداث کرد. با حمله اسکندر دوران اوج و شکوه سلطنت  خيره کننده هخامنشيان به پايان رسيد. پس از اسکندر دولت سلوکي به قدرت رسيد. در سال 187 قبل از ميلاد در اثر ضعف دولت سلوکي ، پارس و خوزستان متحد شد و از دولت سلوکي جدا شدند. مهرداد اول اشکاني(164-140قبل ازميلاد) شاه سلوکي را در جنگي شکست داد و شخصي از خاندان اشکاني را به حکومت خوزستان منصوب کرد. با قدرت گرفتن ساسانيان اين ناحيه به صورت خيره کننده اي رو به عمران و آبادي گذاشت. حکومت ساساني بناهاي زيادي در اهواز ، شوشتر و شمال انديمشک ايجاد کرد. پس از شکست ايران بدست اعراب حکومت خوزستان به  دست خلفاي اموي وعباسي افتاد. در اواسط سده سوم هجري قمري دولت عباسي رو به انحطاط گذاشت. يعقوب ليث از سيستان علم استقلال برافراشت و سرانجام در شوش و شوشتر استقرار يافت. در سال326هجري قمري معزالدوله ديلمي کرمان و خوزستان را تصرف کرد. از سال 443 هجري قمري تا سال 845 هجري قمري به ترتيب خوارزمشاهيان ، خاندان افشار، اتابکان فارس ، آل مظفر، آل جلاير، تيموريان بر تمام يا قسمتي از خوزستان حکومت کردند. در سال 845 هجري قمري   جنبش مذهبي مشعشعيان در اين نواحي شکل گرفت. پادشاهان صفوي چندين  بار براي سرکوب مشعشعيان و افشار لشکر کشيدند. نادر شاه افشار در سال 1142 هجري قمري روانه خوزستان شد. پس از در گذشت کريم خان زند خوزستان دچار هرج و مرج شد. در زمان فتحعلي شاه قاجار خوزستان به دو بخش تقسيم شد وپس از جنگ ايران و انگليس در سال 1273 هجري قمري تا چهل سال خوزستان آرام بود. در اين زمان عشاير عرب به چند بخش تقسيم شده و هر بخش شيخي جداگانه داشت. طي 80 سال گذشته استان خوزستان- غير از دوران جنگ  ايران و عراق(1359)همواره توسعه يافته و امروزه يکي از نواحي استراتژيک ايران به حساب مي آيد. 

مسافرت و اقامت – استان خوزستان:  

شهرهاي‌ استان‌ خوزستان‌ پس‌ از پايان‌ جنگ‌ )ايران و عراق)‌ به‌ سرعت‌ بازسازي‌ شده‌ و زيبايي‌ قبلي‌ خود را باز يافته‌اند و در حال‌ حاضر آماده‌ پذيرايي‌ از مسافران‌ و جهانگردان‌ مي‌باشند. اهواز، مركز استان‌ و اكثرشهرهاي‌ استان‌ خوزستان‌ از نظر راه‌هاي‌ ارتباطي ‌، مخابرات‌ و انواع‌ خدمات‌ توريستي‌ تجهيز شده‌اند و مسافرت‌به‌ آنها از طريق‌ راه‌آهن ‌، اتوبوس‌ ، سواري‌ و هواپيما صورت‌  مي‌گيرد. مردم‌ استان‌ خوزستان‌ خونگرم‌ و بسيارمهربان‌ هستند.   

مشخصات جغرافيايي - استان خوزستان:  

استان خوزستان یکی از دیدنی ترین مناطق ایران است که از جلوه های طبیعی و باستانی و تاریخی بسیار با ارزش و منحصر به فردی برخوردار است. این استان؛ نه تنها باستانی ترین بنای ایران( چغازنبیل) بلکه تنها رودخانه قابل کشتی رانی ایران را در بر گرفته است. رودخانه کارون در ترانه های عامیانه ایران؛ نامی آشنا برای همگان بوده و از جاذبه های خاصی برای ایرانیان برخورداراست. بعد از جنگ تحمیلی ایران و عراق منطقه جنگی خوزستان نیز به جاذبه ها و مکان های دیدنی آن افزوده شد. هرساله بازدیدکنندگان زیادی از منطقه های جنگی که یادآور سلحشوری های فرزندان با غیرت ایران زمین در برابر تجاوز خارجی است، بازدید می کنند و یاد و خاطره سلحشوران با غیرت ایران را گرامی می دارند.    

صنايع و معادن - استان خوزستان: 

صنعت نيز مانند كشاورزی در خوزستان سابقه طولانی دارد. در دوران ماقبل تاريخ (دوره عيلامی ها) انواع و اقسام ظروف و كوزه های سفالی در خوزستان ساخته شده است. در دوره ساسانيان؛ خوزستان دارای صنايع مهمی بوده و منسوجات آن به ويژه ديبا و حرير شوشتری، خز شوش و غيره معروف و مشهور بوده اند. صنعت خوزستان به دو گروه صنايع دستی و ماشينی تقسيم می شود. صنايع كارخانه ای را می توان برحسب مقدار مصرف مواد اوليه و كيفيت توليد به دو دسته عمده صنايع سنگين و صنايع سبک تقسيم كرد. از صنايع سنگين استان؛ می توان استخراج و تصفيه نفت مشتمل بر پالايشگاه آبادان، دستگاه تقطير مسجد سليمان، پالايشگاه گاز بيد بلند و صنعت پتروشيمی مشتمل بر مجتمع شيميايی رازی، مجتمع پتروشيمی آبادان، مجتمع شميايی خارک، مجتمع پترو شيمی ايران- ژاپن، كارخانه های نورد و لوله اهواز و ذوب آهن گازی اهواز را نام برد. صنايع سبک خوزستان عبارتند از: قند سازی، كاغذ سازی، بسته بندی خرما، صنعت ماهی گيری و صنعت توليد برق. در خوزستان معادن سرشاری وجود دارد كه برخی از آن ها از روزگاران گذشته شناخته و بهره برداری شده اند. از اين معادن معادن می توان به نفت، گاز، نمک، گوگرد، لاشه آهكی، سيليس، سنگ گچ و سنگ آهک اشاره کرد. 

کشاورزی و دام داری - استان خوزستان: 

كشاورزی در تمام منطقه خوزستان به ويژه در قسمت جلگه ای از اهميت خاصی برخوردار است، به همين دليل اين استان را«زرخيز» ناميده اند. از آن جا که جلگه خوزستان دنباله بين النهرين است، خاک و آب و هوای اين جلگه برای كشاورزی بسيار مناسب است. استان خوزستان به دو منطقه عمده كشاورزی تقسيم می شود: مناطق كشت فشرده شامل نواحی شمال باختری و مركزی و مناطق كشت گسترده شامل مناطق كوهستانی و خاور استان. محصولات عمده كشاورزی اين استان گندم، جو، برنج، نيشكر، خرما، مركبات است. پس از كشاورزی، دام پروری در اين استان دارای اهميت بوده و پرورش طيور نيز رايج است. استان خوزستان به جهت مجاورت با خليج فارس و جريان رودخانه های بزرگ و پر آب زمينه مساعدی برای پرورش و صيد ماهی دارد. از انواع دام های دايمی خوزستان می توان گوسفند، بز، گاو و گاوميش را نام برد. هم چنين بيش از 3 ميليون راس گوسفند و 2 ميليون و پانصد هزار راس بز دراين منطقه نگه داری می شود.  

کشاورزی و دام داری - استان خوزستان:

كشاورزی در تمام منطقه خوزستان به ويژه در قسمت جلگه ای از اهميت خاصی برخوردار است، به همين دليل اين استان را«زرخيز» ناميده اند. از آن جا که جلگه خوزستان دنباله بين النهرين است، خاک و آب و هوای اين جلگه برای كشاورزی بسيار مناسب است. استان خوزستان به دو منطقه عمده كشاورزی تقسيم می شود: مناطق كشت فشرده شامل نواحی شمال باختری و مركزی و مناطق كشت گسترده شامل مناطق كوهستانی و خاور استان. محصولات عمده كشاورزی اين استان گندم، جو، برنج، نيشكر، خرما، مركبات است. پس از كشاورزی، دام پروری در اين استان دارای اهميت بوده و پرورش طيور نيز رايج است. استان خوزستان به جهت مجاورت با خليج فارس و جريان رودخانه های بزرگ و پر آب زمينه مساعدی برای پرورش و صيد ماهی دارد. از انواع دام های دايمی خوزستان می توان گوسفند، بز، گاو و گاوميش را نام برد. هم چنين بيش از 3 ميليون راس گوسفند و 2 ميليون و پانصد هزار راس بز دراين منطقه نگه داری می شود.    

مسيرهاي گردشگري عمومي كشور

استان خوزستان 

رديف

مبدأ سفر

مقصد سفر

مسير سفر

فهرست جاذبه ها

1

اهواز

انديمشك

اهواز- شوش- دزفول- انديمشك

زيگورات چغازنبيل- قلعه شوش- پل قديم دزفول- ايوان كرخه- سد و درياچه پشت سد- مناطق حفاظت شده حيات وحش- بقاع متبرك حضرت دانيال نبي(ع) و امامزاده عبدالله(ع)

2

اهواز

خرمشهر

اهواز- شادگان- آبادان- خرمشهر

مناطق عملياتي- شهادتگاه- بيمارستان صحرائي و جنگي- گلزار شهدا- پل هاي جنگي – غنائم جنگي- پالايشگاه، بندر و كشتيراني- بازارچه مرزي- جزيره مينو- تالاب بين المللي شادگان- مقام خضر- مدارس تاريخي- روستاي فنيخ در خرمشهر

3

اهواز

بهبهان

اهواز- رامهرمز- بهبهان

شهر تاريخي ارجان- پل ديلميان- طاق نصرت ساساني- گور هرمز ساساني- قلعه داوودلور

4

اهواز

مسجد سليمان

اهواز- شوشتر- مسجدسليمان

آبشارهاي شوشتر- بندميزان- بافت قديم- آتشكده- بردنشانده- چشمه آب معدني- سد شهيد عباسپور- بقاع متبرك شيخ شوشتري و شيخ انصاري- قدمگاه امام زمان

5

اهواز

ايذه

اهواز- باغملك- ايذه

منطقه ييلاقي ارتفاعات زاگرس- روستاي تفريحي مال آقا و امامزاده عبدالله- تالاب- غار اشكفت سلمان- سنگ نبشته كول فره- منطقه جانكي باغملك- مجسمه سوسن- امامزاده عبدالله باغملك- امامزاده ابراهيم (ع) ايذه

6

اهواز

هنديجان

اهواز- ماهشهر- هنديجان

صنايع بزرگ پتروشيمي- بازارچه مرزي- خليج هنديجان- بافت تاريخي هنديجان